♨️ایمانِ سکّهای، ایمانِ حبّه قندی!!!
✍ اگر یک «سکّه» رو تو آبِ دریا بندازیم، توی آب حَل نمیشه، ولی اگر یه «حبّه قند» رو، حتّی توی یک استکان آب بندازیم، بلافاصله توی آب استکان حل میشه..
📌 ایمانِ انسانها هم همینطوره...
✅️ بعضیها «ایمانِ سکّهای» دارند. یعنی اگر توی بدترین محیطها هم قرار بگیرند، در اون محیط حل نمیشن.
❌ ولی بعضیها «ایمانِ حبّه قندی» دارند. به محض اینکه در یک محیطِ بد و خراب قرار میگیرند، زود در اون محیط حل میشن.
قرآن کریم، افرادی رو مثال میزنه که «ایمانِ سکّهای» داشتند، و در بدترین محیطها هم ایمانِ خودشون رو حفظ کردند.
یکی از این افرادِ نمونه، آسیه همسرِ فرعونه، که قرآن او رو بعنوانِ الگو برای تمام زنان و مردان مثال میزنه.
زنی که در کاخِ فرعون بود، بانوی اوّل کشور بود و تمامِ امکاناتِ مادّی براش مهیّا بود امّا به همهی اینها پشت کرد و ایمانِ خودش رو حفظ کرد:👇
ضَرَبَ اللهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ، إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِندَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّةِ، وَ نَجِّنِی مِن فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ، وَ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ (تحریم/11)
🔻 خداوند برای تمامِ مؤمنان، آسیه همسرِ فرعون را مثل زده است.
در آن هنگام که گفت: «پروردگارا! برای من در نزدِ خودت، خانهای در بهشت بنا کن. و مرا از فرعون و کارهای ناشایستِ او نجات بده. و مرا از گروهِ ستمگران رهایی بخش!»
❌ پس محیط «جَبر آور» نیست، بهانه نتراشیم که محیط خراب بود ما خراب شدیم.
به قولِ شاعر:
گر شود ایمانِ انسان، سکّهای، محکم چو سنگ
حل نگردد همچو قندی، در محیطِ بد ز ننگ
10.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧#نوای_مهدوی
🎙محمدحسین پویانفر
🍁شب و روز و ماه و سالَم
تیره و تاره بیا...
🍁نیستی و تموم عالم
غمتو داره بیا...
#جمعه #امام_زمان
♨️پیشنهاد دانلود
🖤|↫#حجاب
شھیدآوینیمیگفت:
بالینمیخواهم...
اینپوتینھایڪھنہھممیٺواند
مرابہآسمانھاببرد🪐
منھم بالی نمیخواھم...
بیشكبا'چـادرم'میتوانممسافرِآسمانھاباشم
چادرمن،بالپروازمَناسٺ.🕊
「قـولِمنبہشـہـداچـادرمہ」
#اللهمعجللولیکالفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅بر چهره پر ز نور مهدی صلوات
بر جان و دل صبور مهدی صلوات...
🔅تا امر فرج شود مهيا بفرست
بهر فرج و ظهور مهدی صلوات...
🔸امام صادق علیه السلام فرمودند؛
« هیچ عملی در روز جمعه، برتر از #صلوات بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله نیست. »(الخصال ص۳۹۴)
با سلام خدمت شما همراهان مهدوی؛
طبق قرار هر جمعه، #ختم_صلوات داریم به نیت #سلامتی و #تعجیلدرفرج مولایمان حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف،
با نفس های گرمتون همراهی بفرمایید.
لطفا تعداد صلواتهای خودتون رو در ذکرشمار زیر وارد نمایید👇👇👇
https://EitaaBot.ir/counter/gdq5
با تشکر از همراهی شما بزرگواران🌹🙏
#اللهمعجللولیکالفرج
https://eitaa.com/joinchat/1648099642Ce44146f4cf
12.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️🎞هرسال #اربعین که میشود یاد این کلیپ سردار حاجسعید قاسمی میافتم که اعتراف میکند:
📌ما در طول دفاع مقدس، با مدل جنگیدن #امام_خمینی مشکل داشتیم!
📌معجزه و محصول این مدل را ۲دههی بعد در پیادهروی اربعین دیدم!😭
🌺شادی روح حضرت روحالله و یاران شهیدش صلوات
14.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پست_ویژه
میشود نیمه شبی
گوشه بین الحرمین
من فقط اشک بریزم تو تماشا بکنی
دلتنگتم یااباعبدالله:))💔
#اربعین #حرم
#حاج_مهدی_رسولی
6.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀°•
📱استوری
«زیر علمت ...»
#حاج_مهدی_رسولی
#اربعین
:
قصه از سوریه تا منا
⃟ ⃟
ـــــــــ ـ ـ ـ قسمت اول🌻💚
ــ ببخشید مهدیه خانوم!
"بسم ا... این دیگه کیه؟؟!!"
رویم را برگرداندم و با صالح مواجه شدم. سریع سرش را پایین انداخت لبخندی زد و گفت:
ــ سلام عرض شد
ــ سلام از ماست
ــ ببخشید میشه سلما رو صدا بزنید؟
ــ چشم الان بهش میگم بیاد
هنوز از صالح دور نشده بودم که...
ــ مهدیه خانوم؟
میخکوب شدم و به سمتش چرخیدم و بی صدا منتظر صحبت اش شدم. کمی پا به پا کرد و گفت:
ــ ببخشید سر پا نگهتون داشتم. سفری در پیش دارم خواستم ازتون حلالیت بطلبم. بالاخره ما همسایه هستیم و مطمئنا گاهی پیش اومده که حق همسایگی رو ادا نکردم البته بیشتر اون ماجرا... منظورم اینه که... بهر حال ببخشید حلال کنید.
هنوز هم از او دل چرکین بودم. بدون اینکه جوابش را بدهم چادرم را جلو کشیدم و به داخل حسینیه رفتم که سلما را صدا بزنم. روز عرفه بود و همه ی اهل محل در حسینیه جمع شده بودیم برای خواندن دعا و نیایش.
ــ سلما... سلما...
ــ جانم مهدیه؟
ــ بیا برو ببین آقا داداشت چیکارت داره؟
سلما با اضطراب نگاهی به ساعت مچی اش انداخت و گفت:
ــ خدا مرگم بده دیر شد...
چادرش را دور خودش پیچاند و از بین خانم ها با گامهای بلندی خودش را به درب خروجی رساند
ــ سلما... سلماااا
ای بابا مفاتیحشو جا گذاشت. خواهر برادر خل شدن ها...
ادامه دارد...
💚🌻
از سوریه تا منا
⃟ ⃟•🪴
ـــــــــ ـ ـ ـ
قسمت دوم
مراسم تمام شده بود و به همراه پدرومادرم راهی منزل شدیم. مفاتیح خودم و مفاتیح سنگین سلما در دستم بود و چادرم را شلخته روی سرم نگه داشته بودم. داخل کوچه که پیچیدیم جمعیت اندکی را جلوی منزل پدر سلما دیدیم. صالح با لباس نظامی و کوله ی بزرگی که به دست داشت بی شباهت به رزمنده های فیلم های زمان جنگ نبود.
"این هنوز سربازی نرفته؟ پس چیکار کرده تا حالا؟"
هنوز حرف ذهنم تمام نشده بود که صالح به سمت ما آمد و با پدرم روبوسی کرد و پدر، گرم او را به آغوشش فشرد. متعجب به آنها خیره بودم که مادر هم با بغض با او صحبت کرد و در آخر گفت:
ــ مهدیه خانوم خدانگهدار. ان شاء الله که حلال کنید.
کوله را برداشت و با بغض شکسته ی سلما بدرقه شد و رفت... جمعیت اندک، صلواتی فرستادند و متفرق شدند. سلما به درب حیاط تکیه داد و قرآن را از سینی برداشت و سینی به دستش آویزان شد. قرآن را به سینه گذاشت و بی صدا اشک ریخت. این بی تابی برایم غیر منطقی بود. به سمتش رفتم و تنها کافی بود او را صدا بزنم که بغضش بترکد و در آغوشم جای بگیرد. او را با خودم به داخل منزلشان بردم. پدرش هم همراه صالح رفته بود و سلما تنها مانده بود. مادرش چند سال پیش فوت شده بود و حالا می فهمیدم با این بغض و خانه ی خالی و سکوت سنگین، تحمل تنهایی برایش سخت بود.
ــ الهی قربونت برم سلما چرا اینجوری می کنی؟ آروم باش...
هق هق اش بیشتر شد و با من همراه شد.
ــ چقدر لوسی خب بر می گرده...
در سکوت فقط هق می زد.
سعی کردم سکوت کنم که آرام شود.
ــ خب... حالا بگو ببینم این لوس بازی چیه؟
ــ اگه بدونی صالح کجا رفته بهم حق میدی
و با گوشه ی روسری اش اشکش را پاک کرد و آهی کشید.
ــ ای بابا... انگار فقط داداش تو رفته سربازی
ــ کاش سربازی می رفت...
ــ کجا رفته خب؟!
ــ سوریه...
و دوباره هق زد و گریه ی بلندش تنم را لرزاند. اسم سوریه را که شنیدم وا رفتم
"پس بخاطر این بود که همش حلالیت می طلبید؟!"
ادامه دارد...
🌻💚
▪️توصیههای امام صادق علیهالسلام به مسافران #کربلا :
» با همسفرها خوشرفتار باش
» زیاد نماز بخوان و صلوات بفرست
» به اموال دیگران احترام بگذار
» چشم از حرام ببند
» و نیازمندان در راه مانده را، ملاقات و یاری کن...
يَلْزَمُكَ حُسْنُ الصَّحَابَةِ لِمَنْ يَصْحَبُكَ ....
وَ كَثْرَةُ الصَّلَاةِ وَ الصَّلَاةُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ يَلْزَمُكَ التَّوْقِيرُ لِأَخْذِ مَا لَيْسَ لَكَ وَ يَلْزَمُكَ أَنْ تَغُضَّ بَصَرَكَ
وَ يَلْزَمُكَ أَنْ تَعُودَ إِلَى أَهْلِ الْحَاجَةِ مِنْ إِخْوَانِكَ إِذَا رَأَيْتَ مُنْقَطِعاً وَ الْمُوَاسَاة...
📚کامل الزیارات، باب ۴۸، حدیث۱.
#اربعین
#زیارت_اربعین_به_نیت_فرج