#معرفی_شهید
شهید بیک محمد به همراه دوست خود برای کمک به زخمی ها به خط مقدم رفتند در راه دشمن آنها را دستگیر می کند و برای آزادی آنها شرط می گذارد .
از آنها می خواهد که به عکس امام خمینی (ره) آتش بزنند که آنها این کار را نکردند .
دوست شهید توانست فرار کند ولی دشمن در غذای شهید ۱۰۰ سی سی سم ریخت تا او به شهادت برسند 😭💔
#بنت_المهدی
#شهید_بابک_نوری🌻
#برادر_شهید🥀
@Sarbazanzohoor🍓͜͡❥
#معرفی_شهید
برای جهاد در راه خدا و خدمت رسانی به رزمندگان اسلام در نهایت زیبایی و جوانی به جبهه رفت .
در جبهه پزشک بود و رزمندگان اسلام را معالجه می کرد .
در جبهه نیز نظر فرماندهان و رزمندگان را به خود جلب کرده بود .
همه شیفته اخلاق خوب و چهره مهربان اون شده بودند .
#بنت_المهدی
#شهید_بابک_نوری🌻
#برادر_شهید🥀
@Sarbazanzohoor🍓͜͡❥
#معرفی_شهید
ویژگی های اخلاقی شهید :
۱_بسیار اهل کمک
شهید بیک محمد علاقه زیادی به کمک کردن داشتن ، به طوری که این ویژگی ایشان هنوز هم زبان زد مردم روستای دلیوندان است .
فاطمه آقاجانی همسایه و هم دوره شهید (خاله من ) :
آقا یوسف خیلی به ما کمک می کردن به خصوص در درس و کار کشاورزی . یک بار امتحان مهمی در مدرسه داشتم ولی از شدت استرس نمی توانستم درس بخوانم ، اقا یوسف به خانه ما آمدند و در خواندن درس ها به من کمک کردن ایشان هماهند برادر بزرگتر به همه به خصوص در درس ها کمک می کردن .
۲_ بسیار باهوش بودن همین باعث شده بود که بتواند طلبه و پزشک باشد .
۳_ یک پهلوان واقعی بودن ، از زور بازوی خود برای کار کشاورزی و کمک به مردم استفاده می کرد .
۴_ با حیا و مهربان بودن
۵_ بسیار با ایمان بودن :
ایمان محکمی داشتند به طوری که نمازشان اول وقت بود و هیچ گاه قضا نمی شد ،
وقتی کار خیری انجام می دادن ریا نمی کردند .
#بنت_المهدی
#شهید_بابک_نوری🌻
#برادر_شهید🥀
@Sarbazanzohoor🍓͜͡❥
دُعـٰـــــــای عـَــــــهـْــــــد
🌸🍃بِــســمِ اللّٰه اَلرَحــمٰنِ اَلرَحیم🌸🍃
اللَّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِيمِ وَ رَبَّ الْكُرْسِيِّ الرَّفِيعِ وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ وَ مُنْزِلَ التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الزَّبُورِ وَ رَبَّ الظِّلِّ وَ الْحَرُورِ وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ [الْفُرْقَانِ] الْعَظِيمِ وَ رَبَّ الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ وَ الْأَنْبِيَاءِ [وَ] الْمُرْسَلِينَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِوَجْهِكَ [بِاسْمِكَ] الْكَرِيمِ وَ بِنُورِ وَجْهِكَ الْمُنِيرِ وَ مُلْكِكَ الْقَدِيمِ يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرَضُونَ وَ بِاسْمِكَ الَّذِي يَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ يَا حَيّا قَبْلَ كُلِّ حَيٍّ وَ يَا حَيّا بَعْدَ كُلِّ حَيٍّ وَ يَا حَيّا حِينَ لا حَيَّ يَا مُحْيِيَ الْمَوْتَى وَ مُمِيتَ الْأَحْيَاءِ يَا حَيُّ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ،
اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمَامَ الْهَادِيَ الْمَهْدِيَّ الْقَائِمَ بِأَمْرِكَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ الطَّاهِرِينَ عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فِي مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا وَ عَنِّي وَ عَنْ وَالِدَيَّ مِنَ الصَّلَوَاتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ وَ مِدَادَ كَلِمَاتِهِ وَ مَا أَحْصَاهُ عِلْمُهُ [كِتَابُهُ] وَ أَحَاطَ بِهِ كِتَابُهُ [عِلْمُهُ] اللَّهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَبِيحَةِ يَوْمِي هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَيَّامِي عَهْدا وَ عَقْدا وَ بَيْعَةً لَهُ فِي عُنُقِي لا أَحُولُ عَنْهَا وَ لا أَزُولُ أَبَدا اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضَاءِ حَوَائِجِهِ [وَ الْمُمْتَثِلِينَ لِأَوَامِرِهِ] وَ الْمُحَامِينَ عَنْهُ وَ السَّابِقِينَ إِلَى إِرَادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْهِ اللَّهُمَّ إِنْ حَالَ بَيْنِي وَ بَيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِي جَعَلْتَهُ عَلَى عِبَادِكَ حَتْما مَقْضِيّا،
فَأَخْرِجْنِي مِنْ قَبْرِي مُؤْتَزِرا كَفَنِي شَاهِرا سَيْفِي مُجَرِّدا قَنَاتِي مُلَبِّيا دَعْوَةَ الدَّاعِي فِي الْحَاضِرِ وَ الْبَادِي اللَّهُمَّ أَرِنِي الطَّلْعَةَ الرَّشِيدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِيدَةَ وَ اكْحُلْ نَاظِرِي بِنَظْرَةٍ مِنِّي إِلَيْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اسْلُكْ بِي مَحَجَّتَهُ وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ وَ اشْدُدْ أَزْرَهُ وَ اعْمُرِ اللَّهُمَّ بِهِ بِلادَكَ وَ أَحْيِ بِهِ عِبَادَكَ فَإِنَّكَ قُلْتَ وَ قَوْلُكَ الْحَقُّ ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ فَأَظْهِرِ اللَّهُمَّ لَنَا وَلِيَّكَ وَ ابْنَ بِنْتِ نَبِيِّكَ الْمُسَمَّى بِاسْمِ رَسُولِكَ،
حَتَّى لا يَظْفَرَ بِشَيْءٍ مِنَ الْبَاطِلِ إِلا مَزَّقَهُ وَ يُحِقَّ الْحَقَّ وَ يُحَقِّقَهُ وَ اجْعَلْهُ اللَّهُمَّ مَفْزَعا لِمَظْلُومِ عِبَادِكَ وَ نَاصِرا لِمَنْ لا يَجِدُ لَهُ نَاصِرا غَيْرَكَ وَ مُجَدِّدا لِمَا عُطِّلَ مِنْ أَحْكَامِ كِتَابِكَ وَ مُشَيِّدا لِمَا وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دِينِكَ وَ سُنَنِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْهُ اللَّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدِينَ اللَّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِيَّكَ مُحَمَّدا صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْيَتِهِ وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلَى دَعْوَتِهِ وَ ارْحَمِ اسْتِكَانَتَنَا بَعْدَهُ اللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ،
✋ آنگاه سه بار بر ران خود دست میزنى، و در هر مرتبه میگويى:
🌙 الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا مَوْلايَ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ 🌙
@Sarbazanzohoor
#تلنگر
خدﺍﻭﻧﺪﺍ ﺩﻭ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﮕﯿر:
ﺧﻮﺩﻣﺤﻮﺭﯼ ﻭ ﻏﺮﻭﺭ
ﮐﻪ ﺍﻭﻟﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ
ﺍﺯ ﻣﻦ می گیرﺩ ﻭ ﺩﻭﻣﯽ ﭘﺎﮐﯿﻢ ﺭﺍ...
ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ﺩﻭ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻧﻢ
ﺍﺭﺗﻘﺎﺀ ﺑﺒﺨﺶ:ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻭ ﺻﺒﺮ
ﮐﻪ ﺍﻭﻟﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﻢ
ﺭﺍ ﺑﯿﺸﺘﺮ مى كند ﻭ ﺩﻭﻣﯽ
ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺰﺩﯾﮏ مى كند ...
ﺧﺪﺍﯾﺎ ﮐﻤﮑﻢ ﮐﻦ ﺑﻪ ﺩﻭ ﭼﯿﺰ
ﻣﺒﺘﻼ ﻧﮕﺮﺩﻡ:ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﯽ ﻭ ﻧﺎﺳﭙﺎﺳﯽ
ﮐه ﺍﻭﻟﯽ ﭘﺎﮐﯽ ﺟﺴﻢ ﺭﺍ ﺍﺯ
ﻣﻦ مى گيرد ﻭ ﺩﻭﻣﯽ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺩﺭﻭﻥ ﺭﺍ ...
#بِںْــــتُ_اݪزَّهـرا
┄┅═✼✨🌸✨✼═┅┄
✨﷽✨
#پندانه
🔻داستان ضربالمثل "خرش از پل گذشت" چه بود؟
✍در زمان ناصرالدین شاه قاجار، پیرمردی اهل حنیفقان کنار رودخانه موردکی آسیاب آبی داشت که با آسیاب کردن گندم روزگار خوبی را میگذراند. پیرمرد یک گاو، هشت گوسفند و ۴۰ درخت خرما و تعدادی مرغ داشت که در آن زمان وضع مالی خوبی بود. روزی، دزدی سوار خر خود بود که چند شتر و چند کیسه طلا را دزدیده بود و برای فرار از دست سربازان شاه به کلبه پیرمرد رسید.
دزد به پیرمرد گفت: میخواهم از رودخانه گذر کنم و اگر تو برای من یک پل درست کنی یک کیسه طلا به تو میدهم. پیرمرد که چشمش به کیسه طلا افتاد به رویاهایش فکر کرد که با فروختن طلاها، خانه بزرگی در شهر میخرد و ثروتمند زندگی میکند، برای همین قبول کرد. از فردای آن روز، پیرمرد شروع به ساختن پل کرد و درختان خرمای خود را برید تا برای ساختن ستونهای پل از آنها استفاده کند. روزها تا دیر وقت سخت کار میکرد و پیش خود میگفت دیگر به کلبه، آسیاب و حیوانات خود نیاز ندارم.
پس، هر روز حیوانات خود را میکشت و غذاهای خوب برای خود و دزد درست میکرد. حتی در ساختن پل از چوبهای کلبه و آسیاب خود استفاده میکرد، طوری که بعد از گذشت یک هفته ساختن پل، دیگر نه کلبهای برای خود جا گذاشت نه آسیابی. به دزد گفت: پل تمام شد و تو میتوانی از روی پل رد شوی. دزد به پیرمرد گفت: من اول شترهای خود را از روی پل رد میکنم که از محکم بودن پل مطمئن بشوم و ببینم که به من و خرم که کیسههای طلا بار دارد، آسیب نزند. پیرمرد که از محکم بودن پل مطمئن بود به دزد گفت: تو بعد از گذشتن شترها خودت نیز از روی پل رد شو که خوب خاطر جمع بشوی و بعد کیسه طلا را به من بده. دزد بلافاصله همین کار را کرد و به پیرمرد گفت: وقتی با خرم از روی پل رد شدیم تو بیا آن طرف پل و کیسه طلا را از من بگیر. پیرمرد قبول کرد و همانطور که دزد نقشه در سر کشیده بود اتفاق افتاد.
وقتی در آخر دزد با خر خود به آن طرف پل رسید پل را به آتش کشید و پیرمرد این سوی پل تنهای تنها ماند. وقتی سربازان پیرمرد را به جرم همکاری با دزد نزد شاه بردند، ناصرالدین شاه از پیرمرد پرسید جریان را تعریف کن.ذپیرمرد نگاهی به او کرد و گفت: همه چی خوب پیش میرفت فقط نمیدانم چرا وقتی خرش از پل گذشت، شدم تنهای تنهای تنها ...ضربالمثل خرش از پل گذشت از همین جا، شروع شد.
🔹نتیجه: توی زندگیت حواست باشه خر چه کسی رو از پل رد میکنی اگر کمی به این داستان فکر کنیم میبینیم که خیلی آموزنده است و ما خر خیلیها رو از پل گذراندیم که بعدش بهمون خیانت کردن.
#بِںْــــتُ_اݪزَّهـرا
┄
داور فقط خداست
هرگز از حرفهايی كه مردم
درباره تو می گويند نگران نشو.
هيچگاه كوچكترين توجهی به آن نشان نده.
هميشه فقط به يك چيز فكر كن:
« داور خداست. آيا من در برابر او روسفيدم؟
بگذار اين معيار قضاوت زندگی تو باشد
تا بي راهه نروی...
تو بايد روی پای خودت بایستی
و تنها ملاحظه ات اين باشد كه :
«هر کاری انجام می دهم بايد مطابق
شعور خودم باشد. تصميم گيرنده
بايد آگاهی و شعور خودم باشد.
آنگاه خدا داور تو خواهد بود.
#بِںْــــتُ_اݪزَّهـرا
┄┅═✼✨🌸✨✼═┅┄┄