eitaa logo
ما 313نفر
67 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
578 ویدیو
66 فایل
﷽ کانال ما در راستای مهدویت، خودسازی، ترک گناه، دلنوشته های شهدایی، پروفایل و استوری مذهبی هست.💌💌 (کانال ماروبه دوستان خود معرفی کنید) (کپی به شرط یک صلوات 🖐️♥️) مدیر کانال B_20_81 💫💫💫💫 @Sarbazanzohoor
مشاهده در ایتا
دانلود
😍 😯 تفسیر آیه لم یلد و لم یولد ولم یکن له کفوا احد😁 نزائیده و زاده نشده،  و برای او همتایی نمیباشد. 🤫 این آیه اعتقاد  پدر و فرزندی خداوند را در بین امتها را،  باطل می نامد. 🤕 عده ای گفتند خدا دارای فرزند است، خدا از داشتن فرزند منزه است.(بقره/۱۱۶) 😌 یهود گفتند عزیر فرزند خداست و نصاری گفتند مسیح فرزند خداست. 😱 چگونه خدا فرزندی داشته باشد،  درحالی که همسری ندارد؟(انعام/۱۰۱) 🧐🤨 همه انسان های عالم مخلوق او هستند نه زاده ی او. نسبت فرزند داشتن خدای سبحان از جمله نسبتهای بسیار نارواست که خداوند میفرماید: کافران گفتند خدای رحمن فرزند برگرفته، ای کافران همانا سخنی بسیار زشت و منکر و ناروا و منکر گفتید، نزدیک است از این گفته، آسمانها از هم فرو ریزد و زمین شکافته شودو کوهها متلاشی گردند.(مریم/۸۹-۹۱)😱🥺 امام حسین(ع) فرمودند:  لم یلد یعنی از چیزی متولد و خارج نشد آنگونه که گیاه از زمین و آب از چشمه. 😯 در پایان سوره خداوند بی همتایی خود را مورد توجه قرار میدهد: اگر خداوند همتایی داشته باشد یا از او قوی تر است، یا نسبت به او ضعف دارد و یا با یگدیگر برابرند. 🤔 اگر قوی تر باشد،  دیگر ضعف دارد و خدا نخواهد بود، و اگر ضعف داشته باشد،  تنها او خدا خواهد بود. زیرا که ضعف با ماهیت خداوند سازگاری ندارد. 🥰 اگر مساوی باشند، دو خدا نخواهد بود، زیرا فرض دوتایی در صورتی است که بین آن دو فرق وجود داشته باشد. پس داشتن همتا برای خداوند محال است.😁😊 (برگرفته از کتاب تفسیر نماز با اندکی تغییر )‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🦋‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Sarbazanzohoor
•|♥|• 🙃💚 برای خرید سر عقد رفته بودیم موقع پرو لباس مجلسیم یواشکی بهم گفت: «هنوز نامحرمیم! تا بپسندی بر‌می‌گردم.» رفت و با سینی آب هویچ بستنی برگشت برای همه خریده بود جز خودش. گفت خودم میل ندارم. وقتی خیلی اصرار کردیم مادرش لو داد که روزه گرفته است. ازش پرسیدم: حالا چرا امروز؟؟؟ گفت: می‌خواستم گرهی تو کارمون نیفته و راحت بهت برسم♥️.. روایتےاز‌‌همسر.. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
❗️❗️ ما دختریم 🧕🏼 شهدایی که ازشون کمک میخوایم ، جنس مخالفمون 🧔🏻 خب ما هم با استفاده از لفظ داریم میگیم : من با این شهید بزرگوار دوستم … مگه تو دین ما نمیگن : دوستی پسر و دختر گناهه ⁉️🚫 پس این نوع خطاب کردن اشتباهه !!❌ اما لفظ ↯ شما وقتی برادر داشته باشید ، حامیتون هست 🍁 کمکتون میکنه 🌱 مواظبتونه و شما هم به عنوان خواهر کوچکتر ، برادرتون رو الگوی خودتون قرار میدین 🧕🏼 ولی توی رفاقت ، رفیق الگو نیست …❌ همه جا ، رفیق حامی نیست …❌ رفیق مواظب نیست …❌ [شما هدفتون از ایجاد رابطه معنوی با شهدا ، تاثیر و الگو گرفتن از اونهاست ] پس با فرق داره و بهتره که برادر شهیدی انتخاب کنیم...✔ با فرق داره ✔ @Sarbazanzohoor 🍁👑
📝💫 [دوست شهید] 🍂🌸یک روز ما از سمت واحد خود به ماموریت اعزام شدیم و به علت طولانی شدن زمان ان که با یک شب زمستانی سرد همزمان شده بود مجبور شدیم که هنگام برگشت از ماموریت به علت نماز و گرسنگی به یگان خدمتی بابک برویم. 🍃🌸به پادگان رسیدیم و پس از پارک کردن ماشین به سمت ساختمان رفتیم و چندین بار در زدیم. طبق معمول باید یک سرباز در ساختمان را باز می کرد اما انگار کسی نبود . بعد از ده دقیقه دیدیم صدای پا می آید و یک نفر در را باز کرد. 🌻بابک ان شب نگهبان بود با خشم گفتیم بابا کجا بودی اخه یخ کردیم پشت در ، لبخندی زد و ما را به داخل ساختمان راهنمایی کرد وارد اتاقش که شدیم با سجاده ای روبه رو شدیم که به سمت قبله و روی 🥀🍃آن کلام الله مجید و زیارت عاشورا بود ، تعجب کردم گفتم بابک نماز می خوندی ؟ با خنده گفت همینجوری میگن. یک نگاهی که به روی تختش انداختیم با کتاب های 📓📚مذهبی و درسی زیادی رو به رو شدیم من هم از سر کنجکاوی در حال ورق زدن ان کتاب ها بودم که احساس کردم بابک نیست ، بعد از چند دقیقه با سفره نان و مقداری غذا آمد،🍜🍚 گفت شما خیلی خسته اید تا یکم شام می خورید منم نمازم را تمام می کنم. ما به خوردن شام مشغول شدیم و بابک هم به ما ملحق شد اما شام نمی خورد می گفت شما بخورید من میلی ندارم و دیرتر شام می خورم تا آنجایی که مثل پروانه دور ما می چرخید🦋✨ و پذیرایی می کرد خلاصه شام که تمام شد نماز را خواندیم و آماده ی رفتن به ادامه مسیر که چشممان به آشپز خانه افتاد و با خنده گفتیم : کلک خان برای خودت چی کنار گذاشتی که شام نمی خوری 😉 بابک خنده ی آرامی کرد و می خواست مانع رفتن ما به آشپزخانه شود.🍀 ما هم که اصرار او را دیدیم بیشتر برای رفتن به آشپزخانه تحریک می شدیم. خلاصه نتوانست جلوی مارا بگیرد و ما وارد شدیم و دیدیم که در آشپزخانه و کابینت چیزی نیست در یخچال را باز کردیم و چیزی جز بطری آب نیافتیم 🍾نگاهم به سمت بابک رفت که کمی گونه و گوشهایش سرخ شده بود و خندهاش را از ما می دزدید.😄 این جا بود که متوجه شدیم بابک همان شام را که سهمیه خودش بود برای ما حاضر کرده است🙂 @Sarbazanzohoor🍁👑