eitaa logo
🇵🇸🇮🇷"کانال کمیل"
2.9هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
209 فایل
شهیدان راه درست روانتخاب کردند خدا هم برایِ رسیدن به مقصداونا رو انتخاب کرد:))✨ . در صف لشکر علی منتظر اشاره ایم منتظر فدا شدن در حرم سه ساله ایم((❤️‍🩹 . پشت خاکریز: @Sarbazharm مطالب مهمه کانال: https://eitaa.com/Sarbazeharamm/3789
مشاهده در ایتا
دانلود
4.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لیلا شدی مجنون بشم آࢪه . . !🥲❤️‍🩹
🇵🇸🇮🇷"کانال کمیل"
_
پسرانش را جمع کرد؛ دست انداخت گردن عباس(ع) و فرمود: با حسین میروید،با حسین برمیگردید، به او برادر نمیگویید .. حسین پسر زهرا(س)است:) جلوتر از حسین راه نمیروید .. یک لحظه با کف دست زد به سینه ی عباس، و عباس را از خودش جدا کرد! عباس فرمود:مادر جان چه شد؟ فرمودند: یه لحظه دیدم حسینم دارد نگاه میکند، حسینم مادر ندارد💔:)
شهید ظهر تاسوعا 🖤@sarbazeharamm کانال‌کمیل | 💔🕊
3.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چشماتو وا کن داداشی دلم برات تنگ شده 💔🖤@sarbazeharamm کانال‌کمیل | 💔🕊
🇵🇸🇮🇷"کانال کمیل"
چشماتو وا کن داداشی دلم برات تنگ شده 💔🖤 ➺ @sarbazeharamm کانال‌کمیل | 💔🕊
یکی از همرزمان شهید مصطفی صدرزاده لحظه شهادت را در کتاب قرار بی قرار اینگونه نقل می‌کند: یک آن دیدم مصطفی چرخید و دستش را گرفت. همانجا گفتم: «خدایا دستش تیر خورده!» خوشحال شدم که باز مجروح شده و لااقل می‌ماند. دیدم غلت زد و سینه‌اش پر از خون شد. دشمن دقیقاً او را هدف گرفته بود و بالأخره او را با تیر پیکا به شهادت رساند. به یکی از بچه‌ها به نام سیدعباس بااینکه سن کمی داشت و بچۀ دلیری بود، گفتم: «بیا بریم سید رو بیاریم!» رفتیم و سید را آوردیم. بیسیم هم روی دوشم بود. هنوز نبضش میزد و زیر لب چیزی می‌گفت، ولی نمیتوانست بلند صحبت کند. سرم را خم کردم و از میان لبان بهخوننشستهاش شنیدم که میگوید: «کلنا فداک یا زینب!»❤️ بچه‌ها پشت سر ما ایستاده بودند. دوباره تیراندازی کردم. وقتی برگشتم و بغلش کردم، بازهم نبض داشت. مدام نگاهم به لب‌ها و بدن پر از خونش بود. یکی از بچه‌ها چند لحظه بعد با گریه گفت: «تموم کرده! » باورم نمیشد که سید نجیب ما از بینمان پر کشیده باشد.😭😭🕊🕊
شهید سنجرانی هم ارادت خاصی به حضرت ابوالفضل داشتند و پیکرشون روز تاسوعا برگشت💔🕊 _ نفری ۳ تا صلوات هدیه به روح مطهر شهید سهم شما
بعضی چیزها به غمگین‌ترین شکل ممکن عوض می‌شه. ➺ @sarbazeharamm کانال‌کمیل | 💔🕊
▪️اگر دستم به دامان امام حسین(ع) برسد نام تک تک تان را خواهم برد .. | شهید مصطفی صدرزاده❣|
بیا برگرد خیمه ای علمدارم... @sarbazeharamm کانال‌کمیل | 💔🕊
15.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•~﷽‌~• گــــفـــتـــــی ‌ان‌ شاءالله تاسوعا پیش عباسم! و تاسوعا در آغـــــوش علمدار پرکشـیدی🥺 🕊 🥀 ۱۴صلوات‌سهم‌شما‌هدیه‌به‌شهید @sarbazeharamm کانال‌کمیل | 💔🕊
🇵🇸🇮🇷"کانال کمیل"
•~﷽‌~• گــــفـــتـــــی ‌ان‌ شاءالله تاسوعا پیش عباسم! و تاسوعا در آغـــــوش علمدار پرکشـیدی🥺 #شھی
°٠🕊٠° مادر شهید: مصطفی سه ساله بود. یک روز طــبق رسم هر ساله در خانه مــادرم برای ظهر تاســوعا مجلس روضه برگزار کرده بودند در مجلس روضه نشسته بودیم که یـک خانم در را باز کرد و هراسـان گفت: موتـوری زد و بچه‌تان را کشــت🏍 مــن می‌دانســتم که این بچه بچه خودم اســـــــت، چون مصطـــفی خیلی شیطنت داشت😰 حالم زیر و رو شد، طـــوری که نشــــستم و نتوانستم تا دم در بروم، همین که چشمم به کتیبه یا ابوالفضل العباس افتاد، گفتم یا حضرت عباس (ع) مصطفی من را نگه دار🤲🏻 او را سربازت می‌کنم🌱 این اتفاق دقیقا یک ربع قبل از ظهر تاسوعا افتاد،این نذر چیزی بـود بیـــن خـــودم و خــدای خــودم، حـــتی به پدرش هم نگفته بـــــودم، امــا برای سلامتی مصطفی هر سال روز تاسوعا در روضه خانه مادرم شیر پخش می‌کردم🥛 🌹