هم دانشگاه می رفت هم کار میکرد توی يک شرکت تأسيساتی.
اوايل کارش بود که گفت برای مأموريت بايد برم خرم آباد...خبر آوردند دست گير شده، با دو نفر ديگر اعلاميه پخش ميکردند.
آن دوتا زن و بچه داشتند.
احمد همه چيز را گردن گرفته بود تا آن ها را خلاص کند.
- جاویدالاثر #حاج_احمد_متوسلیان
حاج احمد آرام دستش را بالا آورد
و بہ انتهاے افق
اشاره ڪرد و گُـفت:
بسیجے آنجا انتهاے افق است..
من و تو باید پرچم خود را در آنجا
در انتهاے افق برافرازیم..
هر وقت پرچم را آنجا زدے زمین
آن وقت بگیر و راحت بخواب
ولے تا آن وقت نہ..!🕊🇮🇷
#حاج_احمد_متوسليان
مابا اسراییل وارد جنگ خواهیم شد. هرکس با ماست؛ بسمالله! هرکس با ما نیست، خداحافظ!
#حاج_احمد_متوسلیان✌️🏻