eitaa logo
قرارگاه جهادی فرهنگی اجتماعی سردار بی سر شلمچه| شهید ماشاالله رشیدی
401 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
6.4هزار ویدیو
43 فایل
☝🏻هرگز پایتان را از رهنمودهای امام بیرون نگذارید. اوست که إن شاءالله حکومت را به آقا امام زمان(عج)تحویل خواهد داد. ✍🏻 بخشی از وصیت نامه #سردار_بی_سر_شلمچه
مشاهده در ایتا
دانلود
او با سپاهی از شهیدان خواهد آمد 🕊امروز ۲۸ دی سالروز شهادت مدافع حرم 🌷شهید محمد علی الله دادی 💐شادی روح پرفتوح شهید . @SardarRashidi
۲۸ دی ۱۴۰۱
منتظر: 🌹حضرت امام خامنه ای (حفظ الله) : هرعبارتی که متضمن ذکر خداوند عزوجل باشد، ذکرمحسوب می شود و بر محمد و آل محمد «علیهم افضل صلوات الله» ازبهترین ذکرهاست. 📚رساله اجوبةاستفتائات ص۱۰۶ 🇮🇷🎈🇮🇷🎈🇮🇷🎈🇮🇷🎈🇮🇷 بر رهبر بی نظیر ایـــــــــران صلوات برمرجـــــــع ما زعیم دوران صلوات بر نایب صاحب الـــــــزمان روح خدا آن مرد شجاع قلهٔ عرفان صلوات بر خامـــــنه ای خلیفه اش یاور دین بر حافظ ملک و دین و ایمان صلوات پیروزشـــــــــد انقلاب ما با صلوات بر بــاد صبا در آن زمستان صلوات  مخلص تو اگر خیر دو دنیا خواهی بر نفس نبی ناطق قرآن  صلوات 🇮🇷🌸🇮🇷🌸🇮🇷🌸🇮🇷🌸
۲۲ بهمن ۱۴۰۱
‏کفن را باز نکردند. ریحانه پرسید: «اگر دوست باباست پس چرا عکس بابا مهدیِ من روی اونه؟» آرام در گوشش گفتم « این پیکر بابامهدی است» یکهو دلش ترکید و داد ‌زد «این بابا مهدی منه؟» از صدای گریه‌های ریحانه مردم به هق هق افتادند. دوباره درگوشش گفتم «ریحانه جان یک کار برای من می‌کنی؟» ‏با همان حال گریه گفت «چه کار؟» بوسیدمش و گفتم «پاهای بابا را ببوس» پرسید «چرا خودت نمیبوسی؟» گفتم «همه دارند نگاهمان میکنند، فیلم میگیرند. خجالت میکشم.» گفت «من هم نمیبوسم» یک نگاهی توی صورتم کرد. انگار دلش سوخته باشد خم شد و پاهای مهدی را بوسید سرش رابلند کرد ‏و دوباره بوسید آمد توی بغلم و گفت : مامان از طرف تو هم بوسیدم یک دفعه ساکت شد و شروع کرد به لرزیدن بدنش یخ یخ بود احساس کردم ریحانه دارد جان می‌دهد به برادرم التماس کردم ببردش گفتم اگر سر بابایش را بخواهد من چه کار کنم؟ اگر می‌دید طاقت میآورد؟ نه، به خدا که بچه‌ام دق می‌کرد ‏همه حواسم به ریحانه بود و از مهرانه غافل بودم. شهید مدافع حرم ‎مهدی نعمایی🕊🌹 🌷شادی روحش و تسلی دل خانواده شهدا
۲۶ بهمن ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام_امام_زمانم 😍✋ 🍂تا كجا فاصله افتاد ميان من و تو چند فرسنگ جدايست مكان من و تو... 🍂كاشكی خير نبيند دلش آتش گيرد بانی اين همه دوریِ ميان من و تو... 🍂چند سال است قنوت من‌و‌تو يكسان است آيه های فرج روی زبان من و تو... 🍂نقطه مشترك ماست همين هم خوبست اشك سرخی كه مسيحای نشان من و توست... 🍂باز هم جمعه شد و نبض زمان بالا رفت مثل اين ثانيه ها و ضربان من و تو... 🌹 🌹 تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 "بحق فاطمه(س) " ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
۵ اسفند ۱۴۰۱
این مسیر وعده الهی بود که محقق شد با جانفشانی مرد میدان به یاد سردار دلها و تمام شهدای محور مقاومت در تصویر فوق سایه سردار نقشه می باشد
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
🟡درتاریخ بنویسیددریکشب پنج جوون رشیدبرای جلوگیری ازوروداشراربه کشورشون شهیدشدنداماصدای یک سلبریتی درنیومدامااگرفرداقاتلشون رو بخوان اعدام کنند،همه میشن مدافع حقوق بشر... ✨برای شادی روحشان 🥀🥀
۱ خرداد ۱۴۰۲
شهیدی که بعلت لو ندادن عملیات زنده سرش را بریدند عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زنده‌ی دنیا تسلط داشت تک فرزند خانواده هم بود زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه. مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟ عباسعلی گفت: امام گفته. مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم…عباس اومد جبهه. خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته. اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب. فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست. گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه… بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند. یه روز شهید حسین خرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن. پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود… پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود. قبل از رفتن.. حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: ” به هیچوجه با عراقی ها درگیر نمی شید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقی ها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره… تخریبچی ها رفتند… یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته… اونایی که برگشته بودند گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقی ها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد… زمزمه لغو عملیات مطرح شد. گفتند: ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده! پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید… عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت. پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه… اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته… اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند…😭😭 جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند. گفتند به مادرش نگید سر نداره. وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین! گفتن مادر بیخیال. نمیشه… مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم. گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین. یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟ گفتند: مادر! عراقی‌ها سر عباست رو بریدند. مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم… مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد( یاد گودی قتلگاه و مادر سادات) و خم شد رگ های عباس رو بوسید. و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد… شادی روح پاک  شهدا ♥️اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌ لِوَلیــِـــڪَ الفَـرَج شهید 🕊🌹
۲۵ خرداد ۱۴۰۲
38.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅فیلم کمیاب از گردان 411 زرند در دوران دفاع مقدس 💥 در بخش هایی از این فیلم تعدادی از عزیز منطقه بهشت وحدت هم حضور دارند. این فیلم متعلق به اوایل سال 67 می باشد. 👈صحنه به یادماندنی معرفی عزیز و والامقام روستای ، یاد این عزیزان را در دلهای همه ما کرد. 🌹 شهید غلامرضا قائم پناه 🌹 شهید حسین قلیزاده 🌹 شهید غلامرضا یزدانی 🌸 را یاد کنید با ذکر . @SardarRashidi
۴ شهریور ۱۴۰۲
به نيّت امام حسن عسکری...! 🎙حجت الاسلام محمدحسن الهی: اهل صلوات باشید، مواظب باشید صلوات از دهان شما نیفتد، روزی پانصد تا صلوات به نیت امام حسن عسکری-علیه‌السلام- بفرستید؛ یک فردی از سامراء به منزل ما در عطاران آمد، ایشان به زبان غلیظ گفت شیخنا! من حاجت مهمی دارم و آمده‌ام از شما یک ذکر بگیرم؛ من به ایشان گفتم که پانصد تا صلوات به نیت امام عسکری-علیه‌السلام- بفرست، در حالی‌که من اصلا نمی‌دانستم ایشان از سامرا آمده است، بعد دیدم بلند گفت الله اکبر، الله اکبر! و صورت من را بوسید؛ گفتم چه شده است؟! گفت شما من را یاد یک قضیه‌ای انداختید؛ پدر من نقل می‌کرد یکی از اولیاء خدا در حالی‌که برای یک حاجت مهمی به سمت حرم عسکریین-علیهم‌السلام- می‌رفت، یک آقایی دست به کتف ایشان زد و به او گفت: برای این حاجت روزی پانصد تا صلوات برای امام عسکری-علیه‌السلام- بفرست، چرا که ایشان پدر بزرگوار امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- هستند! 📚نسیم های گره‌گُشا، ص ۲۹۶ و ۲۳۷. 💐به پیشگاه ملکوتی امام حسن عسکری صلوات الله، صلواتی هدیه بفرمائید. @salavatnameh ➕به بپیوندید👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2843017216C4b1711eae7 🍃
۲ مهر ۱۴۰۲
💚🌿¦↝ 🕊 میان تمام آشوب‌های شهر؛ به حریم امن نگاه تو پناه آورده‌ام... تعجیل در فرج مولایمان 💛 🌷@emam_zmn🌷
۲۰ دی ۱۴۰۲