eitaa logo
گام _ دوم
509 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
5.7هزار ویدیو
14 فایل
@Scnd_s_rvltion کانال سخنرانی های استادعلی اکبر رائفی پور و دکتر حسن عباسی و... کلیپ های نظامی ، سیاسی ، فرهنگی، اجتماعی بانشرمطالب در اشاعه فرهنگ مهدوی سهیم باشید 💠 ارتباط با ادمین وارسال نظرات وانتقادات: @ansaralhossein این کانال رسمی نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 💠شهیدی که از مزارش مادرش را صدا میکند..علاقه زیادی به امام (ره) داشت، حتی هم موفق شد به دیدار امام (ره) برود، بعد از آن دیدار بسیار متحول شده بود و بدجوری 💓امام (ره) و روحانیت شده بود تا جایی که 🖼 های امام (ره) را به صورت کلیشه درست می کرد 💠و با اسپری در و دیوار شهر و همچنین دیوار کارخانه را پر از عکس امام (ره) کرده بود●عاشق 💘و شیفته روحانیت بود، زمانی که دستغیب به شهادت رسید خیلی گریه 😭می کرد و می گفت: - ای کاش من بجای او تکه تکه می شدم و فدایش می گشتم. ●روزی سید مهدی از جبهه آمد و گفت: - 💠 مادرجان! بازهم به دادم رسید. در حال انجام عملیات بودیم؛ در محوری که ما بودیم تمامی نیروها شدند و من در آنجا تنها ماندم، راه را گم کرده بودم و نمی دانستم به کدام سمت باید بروم. آنقدر جدم حسین(ع) و اربابم را صدا زدم که به طور تصادفی و غیر ممکن نیروهای خودی مرا پیدا کردند. 💠●هر سال روز مادر که می شود خواب می بینم روی سرم گلاب می پاشد، هدیه ای به من می دهد و ام را می بوسد. ●هر هفته شنبه ها بر سر مزارش می روم و هنگامی که قبرش را می شویم، ناگهان از دِل سید مهدی مرا صدا می زند و چند بار می گوید: - مامان! 🌷 🌷
🌸 کرامت شهید در شب🌙 اول همسایه قدیمی‌اش💥 🔸برادر : یك شب🌟 در خانه🏡 هیأت داشتیم، عصر ِ همان روز پدرم بعد از کمی ناگهان از خواب بلند شد... گفت همین الان حسن اینجا بود! به او گفتم مراسم داریم، اینجا ⁉️ 🔹حسن گفت نه! فلانی که از قدیم‌مان بود امروز از دنیا رفته، او حقی به گردن من دارد و که شب ✨اول قبرش است باید پیش او باشم...به حسن گفتم: اون که از نظر اخلاقی و هم‌سنخ تو نبود! چه حقی به گردنت دارد؟ 🔸حسن گفت: روز جنازه‌ی من هوا گرم بود و این بنده خدا با 💧 آب، مردم را سیراب می‌کرد... پدرم گفت: باید بروم ببینم این بنده‌خدا واقعا زنده است یا مرده؟! پدر رفت و ساعتی بعد برگشت و گفت: بله، وارد محله آن‌ها که شدم، حجله‌اش را دیدم که گفتند همین امروز شده است...⚡️ 🌷
🔰چند ست که آسمان 🌫دلم❣ ابری ☁️و هوای باریدن گرفته. نمیدانم آخرین بار چه زمانی دلم ابرهای تیره را دید که با هم موشک بازی کردند.فقط میدانم دیریست که رنگ باران به خود ندیده و تشنه یک چکه است، محبتی از# جنس آسمانی ها😓 🔰در این وانفسای غرق خویش شدم و شرمنده درگاه ،دل بسته همان چند خطی‌ام که روی کاغذ میرود، دل خوشم به همان هایی که ازشان مینویسم مِهر نفس های آخرش را میکشد‌ و جایش را میگیرد و اینبار دستم میرود که برای شهید امین کریمی بنویسم. 🔰یک روز دیگر میشود ! پنج سال پیش در شهد نوشید و به ملکوت اعلا پیوست، همسایه چیذر شد و مزارش مأمن همیشگی مادر و همسرش شد. و حالا من و تو ،یعنی ما اینجا مانده ایم غرق دنیای خودمان ملتمسانه از خدا طلب میکنیم. شاید یادمان رفته غرق دنیا شده را جام شهادت ندهند. 🔰حواسمان باشد حداقل بیش از این غرق نشویم رفیق یادمان نرود روزی میرسد که جز دست های خالی چیزی نداریم .بیا تا دیر نشده کاری کنیم شاید فردا خانه من و تو تنگ باشد و آنگاه برای همیشه دیر شود🥺 🔰میشود همسایه خوبان و همره عشاق باشیم اگر گره به دنیا را کمی شل کنیم و خودمان را دریابیم مثل آقا هایی که راه را یافتند. ✍نویسنده: 🕊به مناسبت سالروز شهادت 🌷 🌼اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌼 درپیامرسان ایتا به گام دوم بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/166330391C2def9bc049 •┈••✾🍃🇮🇷🍃✾••┈• @scnd_s_rvltion •┈••✾🍃🇮🇷🍃✾••┈•