فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍حاج قاسم سلیمانی افتخار می کنیم بی بی سکینه از ماست...
💢 گوشه ای از زندگی بی بی سکینه مادر سردار شهید علی شفیعی مظلوم ترین شهید گلزار شهدای کرمان
🔹سختی های زیادی کشیدم تا تنها فرزند پسرم را بزرگ کردم سه سال همسرم و دخترم در بستر بیماری بودند و من هم مرد خانه بودم و هم مادر خانواده و در این مدت سختی های زیادی را متحمل شدم.
🔸بچه ام به مدرسه می رفت و من هر صبح برای کار کردن بر سر کوره های آجر پزی می رفتم و غروبها در حالی که توان راه رفتن نداشتم به خانه باز می گشتم و گاها در راه از شدت خستگی مرگم را از خدا می خواستم.
🔹حتی در برخی از مواقع در زیر برف و باران گدایی می کردم ولی نمی گذاشتم بچه ام بداند که من کجا می روم و چه کار می کنم چون می گفتم غصه می خورد.
🔸پسرم علی آن روزها از من می پرسید مادر چرا پاهایت تاول زده می گفتم مادر چیزی نیست بر اثر سرما این جور شده است.
🔹آن روزها به خاطر شرایط سخت زندگی ما یک نان را که می گرفتیم تا سه روز از آن می خوردیم هیچ پولی نداشتیم با یک نان گذران می کردیم پسرم می گفت مادر خدا دارد ما را امتحان می کند.
🔸ما در یک خرابه زندگی می کردیم و پسرم تنها یک دست لباس داشت وقتی من آن لباس ها را می شستم او لباس دیگری برای پوشیدن نداشت و در سرما طاقت می آورد تا دوباره لباس هایش خشک شود و می پرسیدم مادر سردت هست می گفت نه مادر کدام سرما...
شهید#علی_شفیعی🕊🌹
📚 کتاب مثل علی ، مثل فاطمه