eitaa logo
🎼صدای آرامش🎼
2.2هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
20.4هزار ویدیو
18 فایل
🎵ان شاءالله همیشه صدای آرامش تو زندگیتون جاری باشه🥰 صدای آرامش 👈با موضوعات متنوع و شاد🥰 💖منتظر‌ نظرات خوبتون‌ هستیم📱 👈جهت‌هماهنگی‌وتبادل‌وتبلیغ‌بامدیرِتبادلات👇 @Yousef_14
مشاهده در ایتا
دانلود
📚حرفش را به کرسی نشاند هرگاه کسی در اثبات نظر خود پافشاری کند و سرانجام آن را به دیگری بقبولاند و یا تحمیل نماید، می‌گویند :"سرانجام حرفش را به کرسی نشاند".🤗 در گذشته پس از آن که بین خانواده عروس و داماد راجع به مهریه و شیربها توافق حاصل می‌شد و قباله عقد را می‌نوشتند، بین عقد و عروسی فاصله زمانی کمی بود و در ظرف چند روز مراسم عروسی را تدارک می‌دیدند و عروس را بزک کرده و به دلیل نبودن مبل و صندلی، بر کرسی می‌نشاندند و در معرض دید و تماشای اقوام قرار می‌دادند. 💃🙅‍♀عروس هنگامی بر کرسی می‌نشست که پیشنهادات پدر ومادر عروس مورد قبول خانواده داماد واقع شده و به کرسی نشانیدن عروس دال بر تسلیم خانواده داماد در مقابل پیشنهادات خانواده عروس بود. لذا از آن پس دامنه معنی و مفهوم به کرسی نشانیدن حرف گسترش پیدا کرد و اصطلاح، اندک اندک دامنه‌ی معنایی گسترده‌تری یافت و به معنای قبولاندن حرف و عقیده به کار رفت 📜📬📜📬📜 ╭┅───────┅╮ @kolbeAramesh1🏕 ╰┅───────┅╯
🔻پیرمرد و زندگی روی درخت گویند روزی یکی از انبیای الهی به مردی پیر و فرتوت در سر راهش برخورد که در بالای درختی کهنسال برای خودش جایگاهی ساخته بود و در آن جا خدا را پرستش میکرد. نبی الهی با او صحبت کرد و پرسید:به چه علت در این جا زندگی میکنی؟ آن مرد گفت:در دوران جوانی ام به من در عالم رویا خبر دادند که طول عمر من ۹۰۰ سال است، لذا حیفم آمد که در این عمر کوتاه به ساختن خانه و کاشانه مشغول شوم به همین خاطر به عبادت، روی آوردم. آن نبی گفت:اما به من خبر رسیده که طول عمر مردمان در آخر الزمان به ۸۰ یا ۹۰ سال می رسد ولی قصرها و برج ها برای خود میسازند. پیرمرد گفت:اگر من ۹۰ سال عمر میکردم که با یک سجده، این مدت زمان را سپری میکردم! 🌐 کانالی متفاوت رو در ایتا با ما تجربه کنید.☺️ جهت حمایت ازکانال لطفا مطالب رو با لینک ارسال کنید🙏 لینک # کـلـبـه ی_ آرامـ☆ش👇👇 🏠@kolbeAramesh1🏠
🔻بُخارا امیر اسماعیل سامانی، اولین پادشاه سامانی بود که ابتدا از طرف برادرش امیر نصر سامانی، حکومت بخارا را داشت. هنوز چندی از مدّت حکمرانی او نگذشته بود که رعیت‌نوازی او باعث شد که تعداد زیادی گِردش را گرفتند. فتنه جویان، امیر نصر، برادر بزرگ را تحریک کردند و او لشکری فراوان از سمرقند برای سرکوبی برادر کوچکش امیر اسماعیل، عازم کرد و در روز درگیری، سپاه امیر نصر شکست خوردند و خودش هم فرار کرد و به دست یکی از سربازان امیر اسماعیل گرفتار شد. او را دست‌بسته نزد امیر اسماعیل آوردند. همه فکر می‌کردند که او دستور قتل برادر بزرگ را می‌دهد ولی بالعکس، او از اسب پیاده شد و ران برادرش را بوسید و دستور داد که خیمه‌ای رو به روی خیمه خودش به او اختصاص بدهند و گفت: «تو همان برادر بزرگ‌تر منی و من از طرف تو مشغول خدمتگزاری بر بخارا هستم، هر چه رأی تو باشد.» بعد برادرش را روانه سمرقند کرد و در سال 279 امیر نصر وفات یافت و تمام ماوراءالنهر در اختیار امیر اسماعیل قرار گرفت. # کـلـبـه ی_ آرامـ☆ش🏠🦋 🌟 مـا _بـهـتـریـنـیـم😍 🏠@kolbeAramesh1🏠
🔻 باغبان نیک اندیش ▪️ روزی خسروی به تماشای صحرا بیرون رفت. باغبانی پیر و سالخورده را دید که سرگرم کاشتن نهال درخت بود. ▪️خسرو گفت: «ای پیرمرد، در موسم کهنسالی و فرتوتی، کار ایام جوانی پیشه کرده‌ای. وقت آن است که دست از این میل و آرزو برداری و درخت اعمال نیک در بهشت بنشانی، چه جای این حرص و هوس باطل است؟ درختی که تو امروز نشانی، میوه آن کجا توانی خورد؟» ▪️ باغبان پیر و پاک‌دل گفت: «دیگران نشاندند، ما خوردیم، اکنون ما بنشانیم تا دیگران خورند.» 📚 مرزبان نامه # کـلـبـه ی_ آرامـ☆ش🏠🦋 🌟 مـا _بـهـتـریـنـیـم😍 🏠@kolbeAramesh1🏠
🔻عرب جوانمرد 🌺هنگامى كه عبدالله بن عباس نابينا شد، از مدينه به شام رفت و غلامى‏ همراه او بود. 🌺روزى در اثناى راه باران گرفت. عبدالله گفت: اى غلام! ببين در اين‏نزديكى پناهگاهى هست و خيمه‏اى مى‏بينى! 🌺غلام گفت: خيمه‏اى مى‏بينم، و عبدالله را بدان سو برد. پيرزنى از خانه‏بيرون آمد و عبدالله را در گوشه‏اى جاى داد. وى بزكى در خيمه داشت.در اين اثنا شوهرش رسيد و بر عبدالله سلام كرد. 🌺شوهر به زن گفت: زود اين بز را بياور تا براى مهمان ذبح كنيم. 🌺زن گفت: اين بز سبب معاش ما است. اگر براى مهمان بكشيم،خواهيم مرد. 🌺پيرمرد جواب داد: مرگ نزد من از زندگانى ناجوانمردانه بهتر است،كه مهمان گرسنه در خانه من بماند. كارد را از زن گرفت و بز را ذبح كرد وبريان نمود و نزد عبدالله آورد. 🌺بامداد روز ديگر كه ابن عباس اراده رفتن نمود، به غلام گفت: آن زرهاى‏نقد را كه دارى، به اين پيرمرد بده! 🌺غلام گفت: اگر بهاى ده گوسفند به او بدهى، كافى است. 🌺عبدالله جواب داد: زرها را به او بده، كه هنوز از ما سخى‏تر است، زيرا ماغير از اين، اسباب و اموال ديگرى داريم، ولى او به جز آن بز كه براى ما كشت، چيز ديگرى ندارد. # کـلـبـه ی_ آرامـ☆ش🏠🦋 🌟 مـا _بـهـتـریـنـیـم😍 🏠@kolbeAramesh1🏠
🔻از جر و بحث با فرد نادان بپرهیز 🌳 روزی عالمی، شاگرد خود را در حال دست به یقه‌ شدن با یک نادان دید. 🌳 به او گفت: مدت‌ها به‌دنبال این سؤال بودم که چرا خداوند به هیچ پرنده‌ای شاخ نداده است؟ سرانجام فهمیدم، چون پرنده در زمان برخورد با خطر می‌تواند پَر بکشد و پرواز کند، پس نیازی به شاخ در آفرینش او نبوده است. 🌳 انسان نیز، زمانی که می‌تواند از جر و بحث با یک فرد نادان پَر بکشد و فرار کند، نباید بایستد و با او جر و بحث کند. 🌳 بدان زمانی که پَر پرواز داری، نیازی به شاخ گاو نداری. این پَر پرواز را فقط علم به انسان می‌دهد و شاخ گاو را جهالت. # کـلـبـه ی_ آرامـ☆ش🏠🦋 🌟 مـا _بـهـتـریـنـیـم😍 🏠@kolbeAramesh1🏠
تکرار مسواک زدن در همه شبها دندانها را سفید میکند و تکرار خاطرات در همه شبها موها را... ﮔﺎﻫﯽ ﻋﻤﺮ ﺗﻠﻒ می شوﺩﺑﻪ پاﯼ ﯾﮏ ﺍﺣﺴﺎﺱ… گاﻫﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺗﻠﻒ می شود ﺑﻪ پای ﻋﻤﺮ ! ﻭ ﭼﻪ ﻋﺬﺍﺑﯽ می کشد ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻫﻢ ﻋﻤﺮﺵ ﺗﻠﻒ می شود ﻫﻢ ﺍﺣﺴﺎﺳﺶ..! ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✍🏻👇 ━━⊰❀🦋❀⊱━═ @SeAramesh
تکرار مسواک زدن در همه شبها دندانها را سفید میکند و تکرار خاطرات در همه شبها موها را... ﮔﺎﻫﯽ ﻋﻤﺮ ﺗﻠﻒ می شوﺩﺑﻪ پاﯼ ﯾﮏ ﺍﺣﺴﺎﺱ… گاﻫﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺗﻠﻒ می شود ﺑﻪ پای ﻋﻤﺮ ! ﻭ ﭼﻪ ﻋﺬﺍﺑﯽ می کشد ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻫﻢ ﻋﻤﺮﺵ ﺗﻠﻒ می شود ﻫﻢ ﺍﺣﺴﺎﺳﺶ..! ‌ (مارا به دوستانتان معرفی کنید....هر عضو فقط یکنفر... ممنون ازینکه لطف میکنید تا بهتر و بیشتر دیده شویم) 🌺سپاسگزاریم🌺 ━━⊰❀🦋❀⊱━═ ✅به بپیوندید👇 @SeAramesh