eitaa logo
با شهدا گم نمی شویم
3.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
45 فایل
#شهدا امامزادگان عشقند كه مزارشان زيارتگاه اهل يقين است. آنها همچون ستارگانی هستند که می توان با آنها راه را پیدا کرد. ارتباط با مدیر کانال: @bonyan_marsoos ادمین تبادل: @basir114 ادمین تبلیغات: @K48MM80O59
مشاهده در ایتا
دانلود
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم حضرت زهرا درود الله علیها: من يأخذ عبادته النقية إلى بوابة الله ؛ الله يرسل له أفضل شيء بالنسبة له ... هر كه پرستش خالصانه خودرا بـه درگاه خدا ببرد ؛ خداوند عز و جل بهترين چيزى را كه بـه صلاح اوست برايش فرو می‌فرستد… تنبيه الخواطر : ۲/۱۰۸ @Sedaye_Enghelab
🌹آخرین اعزامش بود. ساکش را بست و آماده‌ی رفتن شد. ولی این پا و آن پا می کرد. بالاخره به حرف آمد. - مهدیه و وحید رو بیر بیرون که رفتن منو نبینن و دنبالم گریه نکنن. 🌹بچه ها را بردم خانه ی همسایه و از همان جا کوچه را پاییدم. ولی هرچه منتظر شدم، از خانه بیرون نیامد. برگشتم. دیدم قنداقه ی دختر هفده روزه مان را بغل گرفته و گریه می کند و با او حرف می زند 🌹۔ اسمتو فاطمه گذاشتم تا در پناه حضرت فاطمه (س) باشی..... منو ببخش بابا که پدر خوبی برات نبوده جلو رفتم و در حالی که سعی می کردم جلوی گریه ام را بگیرم، گفتم: «با بچه حرف میزنی؟ اون که نمی فهمه!» اشک هایش را پاک کرد و گفت: «چطور نمیفهمه!؟ ببین چه خوب داره گوش می ده». قنداق دختر کوچولویمان را از آغوشش بیرون کشیدم تا بتواند از او دل بکند "شهید حسین مرشدلو" ✍راوی: همسر شهید @Sedaye_Enghelab
🌹شبی که می خواست برود جبهه، خواهرش بنای داد و بیداد را گذاشت. - فردا میرم سپاه سر و صدا می کنم. میگم بابام هیچ وقت خونه نیس سرپرست ما محمده. نبرینش. محمد صبر کرد تا عصبانیت و جوش و خروش خواهرش فروکش کرد. 🌹آن وقت با خونسردی گفت: «اگه این کارو بکنی، میرم شهر دیگه ای و از اونجا اعزام میشم. این جوری اگه شهید بشم، مفقودالاثر اعلام میشم و شماها هیچ رد و نشونی ازم ندارین». او سکوت کرد و بعد از مدتی ادامه داد: - بذارین از شهر خودم با آبرو و نام و نشون برم. 🌹صبح با خواهرش رفتیم سپاه که محل اعزام بود. هر چه گردن کشیدیم، او را ندیدیم. درست وقتی که اتوبوس آماده‌ی حرکت شد، نمیدانم از کجا پرید بیرون. چفیه دور گردنش بود. جلو آمد. دست انداخت گردنم و آخرین بوسه را بر صورتم نشاند و دوید طرف اتوبوس. "شهید محمد لعلی" 😔راوی: مادر شهید @Sedaye_Enghelab
🌹كسانيكه تن به هر ذلتی می دهند تا زنده بمانند مردگان پليد و خاموش تاريخند و نخواهيد كه من جزو اين دسته باشم بنابراين به جبهه‌میروم همچون كسانيكه در گذشته و حال به جبهه رفتند و راه شهدا را كه همان راه امام حسين ( ع ) است ادامه خواهم داد به جبهه می روم براى برون راندن دشمن تجاوزگر و پس گرفتن زمينهاى اشغالی به جبهه می روم براى اينكه آمريكا نيايد و به جبهه میروم براى ظهور همه ارزشهاى الهی و تداوم و استمرار آن . "شهيد سيد مصطفى حسينی" @Sedaye_Enghelab
🌹🕊🌹🕊🌹 🌹وقتی که سختی ها به یک مجاهد فشار بیاورد آن مجاهد باید لذت ببرد که در راه خدا سختی را دارد تحمل می کند و این سختی است که برای خداست. "شهید احمدکاظمی" @Sedaye_Enghelab
🌹🕊🌹🕊🌹 این راه حق را آگاهانه و عاشقانه انتخاب نمودم و خوشبختانه شرکت در این جنگ علیه کافران نصیب ما نیز شد .اگر موفق بشوم و بتوانم پرچم لا اله الله ومحمد رسول الله را در سراسر جهان شکوفا نمایم . و اگر شهادت قسمت ما شد و شهید شدم از پدرم و مادرم خواهش میکنم که حقشان را بر من حلال کنند و به ملت ایران نیز سفارش میکنم که نگذارید امام تنها بماند و نگذارید خون شهدا به هدر رود. "شهید موسی امیرخانی " @Sedaye_Enghelab
🌹شهادت قلبی است که خون حیات را در شریان‌های سپاه حق می‌دواند و آن را زنده نگه می‌دارد. ⭐️🌙 شادی روح شهید والا مقام "شهید محمد مهدی فریدونی" فاتحه و صلواتی هدیه کنیم. عاقبت همتون ختم بخیر وشهادت ان شاءالله. @Sedaye_Enghelab
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم (ره) 🌹‏‏جوانان عزیز متعهدی که هر یک از آنها ارزشهای الهی ای دارند که‏‎ ‎‏ما از درک آن عاجزیم، شهید شده اند و معلول گردیده اند و به‏‎ ‎‏اسارت درآمده اند. 📚‏‏16 / 5 / 65‏ @Sedaye_Enghelab
🌹خرداد ۶۱ امتحانات اول دبیرستان را داد و راه‌ی جبهه شد و آنجا را بهشت گمشده ای خود یافته آن قدر رفت و برگشت که زبان یاوه گویان را به سرزنش باز کرد. 🌹_جیهه جای آدمای فراری از درسه. ولی او اعتنایی به این حرفها نداشت. وقتی از منطقه برمی گشت، با جدیت درس را دنبال می کرد و عقب ماندگی ها را به بهترین وجه جبران می نمود. در منطقه بود که خبر قبولی اش را در دانشگاه شنید، ولی رشته ی مورد علاقه اش نبود. 🌹او باید پزشک می شد. این نیاز جبهه بود. همان جا ماند و در اوقات فراغت کتاب هایش را مرور می کرد و دوباره در کنکور شرکت کرد. باز هم در منطقه بود که نتیجه ی کنکور اعلام شد. او با رتبه دورقمی در دانشگاه تهران، رشته ی پزشکی قبول شده بود. دهان یاوه گویان بسته شد. 🌹بعد از ثبت نام و گذراندن ترم اول باز به جبهه رفت. می گفت: «سال نو نزدیکه. جبهه ها ممکنه برای ساعت تحویل خلوت بشه. می خوام عیدمو اونجا بگذرونم». 🌹بهار ۶۶ رسید. عملیات کربلای ۸ شروع شد و ... بالاخره حسین در حال عبور از محور کانال ماهی مورد اصابت نارنجک قرار گرفت و ربيع آسمانی خود را آغاز کرد. " شهید حسین دلخواه " ✍ راوی : هم‌رزم شهید @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹از منطقه که می آمد، با هم به دیدن فرزندان شهدا می رفتیم. به بچه ها می گفت: «منزل شهدا که هستیم، به من بابا نگین». 🌹عازم حج بود. از من خواست لیستی از بچه های شهدا بنویسم. آن را با خودش برد. در بازگشت برای همه شان سوغات خریده بود. 🌹به دیدنشان می رفتیم. یک یک آنها را نوازش می کرد و سوغاتشان را می داد. می گفت: «بزرگ ترین شادی من وقتی‌یه که فرزند شهید و خوشحال می کنم». "شهید محمد عبادتیان" ✍راوی: همسر شهید @Sedaye_Enghelab