eitaa logo
با شهدا گم نمی شویم
3.1هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
1.8هزار ویدیو
45 فایل
#شهدا امامزادگان عشقند كه مزارشان زيارتگاه اهل يقين است. آنها همچون ستارگانی هستند که می توان با آنها راه را پیدا کرد. ارتباط با مدیر کانال: @bonyan_marsoos ادمین تبادل: @basir114 ادمین تبلیغات: @K48MM80O59
مشاهده در ایتا
دانلود
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم امام علی علیه السلام 🌹ربما شخص تحسد عليه في بداية الليل و حزن عليه المشيعون في نهاية الليل. بسا کسی که در آغاز شب بر او غبطه خوردند و آخر شب عزاداران به سوگش نشستند. 📚 نهج‌الباغه؛ حکمت ۳۸۰ @Sedaye_Enghelab
🌹برای پنجمین بار به مرخصی آمد. آن روزها وقت چیدن گلهای زعفران بود. صبح زود می رفتیم مزرعه و گل می چیدیم. او ضمن کار از جبهه برایمان می گفت. 🌹- عملیات که شروع میشه، با هر قدمی که به طرف دشمن برمیداریم، قوت قلب مون بیشتر میشه. وقتی «یا حسین» و «یا زهرا» می گیم، چنان نیرویی می گیریم که سر از پا نشناخته به طرف توپ و تانک دشمن میدویم. ما اونجا رو کربلا میدونیم و فرمانده خودمونو امام حسین. طرف مقابل مون دار و دسته یزیدن. 🌹وقتی حرف هایش به اینجا می رسید، از چنان شوقی لبریز میشد که بی اختیار توی گلزار زعفران غلت میزد و نشاط و شادمانی اش را این گونه بروز می داد. 🌹گاهی هم کلوخ‌ها را کنار هم می چید و نمادی از منطقهی جنگی را برایمان به نمایش می گذاشت. - اینجا سنگرای دشمنه. اینم خاکریز ماست. ما اینجا کمین کرده‌ایم و منتظریم دستور حمله برسه. رمز عملیاتو که بهمون گفتن، پرچمای سبز و سرخو به دست می گیریم و هجوم می بریم به طرف سنگرای دشمن. 🌹او پر شور می گفت. ما گاهی همراه با او می خندیدیم و گاهی با او گریه می کردیم. گلچین های مزارع مجاور مجذوب غوغای او می شدند. کار را رها می کردند و کم کم دور ما جمع می شدند و از محمد می خواستند باز هم از جبهه برایشان بگوید. "شهید محمد خدایی" ✍راوی: خواهر شهید @Sedaye_Enghelab
فصل۸.mp3
11.1M
📚کتاب صوتی « » 🌹حاوی صدوهفتادو هشت خاطره درباره ویژگیهای قرآنی شهید ابراهیم هادی 💠 فصل هشتم @Sedaye_Enghelab
🌹بسیار خوش اخلاق و سخاوتمند بود. به پدر و مادرش احترام خاصی می گذاشت و همیشه به دنبال خوشحال کردن آنها بود و برای دیدارشان هر هفته از جهرم به روستا می رفتیم. به گمانم احترام به پدر و مادر لیاقت شهادت را نصیب «جهانپور» کرد. 🌹 آرزوی شهادت داشت. پیش از اعزام به سوریه به من گفت: «همیشه برایم زیارت عاشورا بخوان و دعا کن به شهادت برسم.» من هم برایش زیارت عاشورا می خواندم. دوست نداشتم آن زمان شهید شود اما از خدا می خواستم که مرگش را شهادت قرار دهد. "شهیدجهانپور شریفی" ✍راوی: همسر شهید @Sedaye_Engelab
🌹ساعت دو نیمه شب سراسیمه وارد سوله شدم دیدم محمد با چشمانی خون‌گرفته در حال باز کردن بند پوتین‌ها برای استراحت است. گفتم: در نیاور! یکی از خطوط پدافندی مهمات خواسته.... سریع بند پوتین‌ها را بست و با مهمات به راه افتاد. بعدا فهمیدم سه شبانه‌روز نخوابیده، پس از آن هم سه شبانه‌روز بیشتر بین ما نبود. راوی: حاج قاسم سلیمانی "شهید محمد نصراللهی" @Sedaye_Enghelab
🌹اي ملت عزيز! از شما انتظار داريم كه امام را تنها نگذاريد و به اوامر او گوش دهيد و با اين كار مشت محكمي بر دهان ياوه گويان و منافقين بزنيد، اما اي پدر و مادر! من از شما راضي هستم، من خود ترجيح دادم كه لباس به خون آغشته ام به جاي لباس دامادي ام باشد. در سوگ من زياد غصه نخوريد، گر چه براي بزرگ كردن من زياد زحمت كشيده ايد، اما بعد از من صبر كنيد كه خداوند صابرين را دوست مي دارد. 🌹اي مادر و خواهرانم! چون كوه استوار باشيد و زياد گريه نكنيد، گرچه گريه بر شهيد زنده نگه داشتن آرمان اوست، در پشت جبهه براي كمك به رزمندگان فعاليت كنيد و مثل زينب كبري(س) پيام رسان خون شهدا باشيد و اگر جنازه ی من به دست تان رسيد، اگر امكان داشته باشد مرا در وادي رحمت دفن كنيد و موقع تشييع جنازه ی من دست هاي خونين مرا از تابوت بيرون بگذاريد تا دنيا بداند كه ما براي آزادي كربلا و صدور اسلام به جهان به خون خود غلطيده ايم. " شهید محمد غفاری" @Sedaye_Enghelab
🌹 زندگی سراسر آزمون است و شهادت مهر قبولی … ⭐️🌙 شادی روح شهدا والا مقام " شهید بهرام پور اسفندیاری" فاتحه و صلواتی هدیه کنیم. عاقبت همتون ختم بخیر وشهادت ان شاءالله. @Sedaye_Enghelab
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم امام صادق علیه السلام: 🌹إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ أَيْنَ زُوَّارُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ .... الْحَقُوا بِلِوَاءِ رَسُولِ اللَّهِ فَيَنْطَلِقُونَ إِلَى لِوَاءِ رَسُولِ اللَّهِ فَيَكُونُونَ فِي ظِلِّهِ- وَ اللِّوَاءُ فِي يَدِ عَلِيٍّ (ع) وقتی روز قیامت می شود منادی ندا می دهد ؛ زائران حسین بن علی (ع) کجایند؟ منادی به آنها می گوید: به پرچم رسول خدا صلی الله علیه وآله ملحق شوید ، آنان زیر سایه ی آن پرچم خواهند بود که در دست امیرالمؤمنین علیه السلام است. 📚كامل الزيارات: النص ، ص،۱۴۱ @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹وقتی از منطقه می آمد، با جوان های محله صحبت می کرد و از نیاز جبهه به نیروی جوان و تازه نفس سخن می گفت. روزی مادر شهیدی در حال عبور، حرف های او را شنید و چون پسر خود را هم در جمع مستمعان محمد دید، پرخاش کرد. 🌹- اون یکی پسرمو بردی جبهه به کشتن دادی، حالا نوبت این یکی یه؟! خودت که هی میری و بعدشم سالم برمیگردی... اصلا میدونی چیه؟ تو مثل گرگی و بچه های ما مثل میش! 🌹محمد سر به زیر انداخته بود و در جواب همه‌ی توهین ها و فحاشی های آن زن فقط گفت: «شما می تونین هر چی دلتون میخواد به من بگین». مدتی بعد محمد شهید شد. ا 🌹وقتی به معراج رفتم تا پیکر پسرم را ببینم، آن زن قبل از من رسیده بود. دیدم که چادرش را انداخت روی پای محمد و از ورای چادر کف پای او را بوسید و ضجه زد. 🌹- محمد جان! من نفهمیدم تو کی بودی و چی بودی؛ حلالم کن...حلال خواهش می کنم. 🌹و بعد دست انداخت به گردن من و نالید. ۔ اونقدر که از شهادت پسر تو سوختم، از شهادت پسر خودم نسوختم.، "شهید محمد بهاری" ✍راوی: مادر شهید @Sedaye_Enghelab