پیامبر اکرم (ص) میفرمایند:
لا تَسُبُّوا الدُّنيا؛ فَنِعمَت مَطِيَّةُ المُؤمِنِ؛ فَعَلَيها يَبلُغُ الخَيرَ، وبِها يَنجو مِنَ الشَّرِّ. إنَّهُ إذا قالَ العَبدُ : لَعَنَ اللّهُ الدُّنيا، قالَتِ الدُّنيا : لَعَنَ اللّهُ أعصانا لِرَبِّهِ.
دنيا را دشنام مدهيد كه نيكو مَركبى است براى مؤمن؛ سوار بر آن به خير دست مىيابد و با آن از شر رهايى مىجويد. همانا هرگاه بندهاى بگويد: «خداوند دنيا را لعنت كناد!»، دنيا هم مىگويد: «خداوند از ميان ما كسى را لعنت كناد كه در برابر پروردگارش سركشتر است»
أعلام الدين : ۳۳۵
#حدیث_روز
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
ای امت حزب اللهی! اسلام مکتب انسان
سازی است و انقلاب اسلامی با رهنمودها و رهبری صحیح امام امت (خمینی بت شکن) می رود تا جهانی شود و تمامی ابرقدرت ها را نابود کند و انقلاب را به صاحب اصلی اش امام زمان (عج) تحویل دهد پس بر همه شما وظیفه شرعی است که در هرکجا که باشید از اسلام و جمهوری اسلامی دفاع کنید
"شهید سید جمال دربان فلک"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
فرزندشهید...
گاهی اوقات
یک نفر پدر ندارد
اما یک لشکر عمو دارد
که اگر لب ترکند
برایش به علقمه میزنند
"شهیدمحسنحججی"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
با شهدا گم نمی شویم
#بخش_سی_هفت یوزارسیف که ناگهان صدای اهسته نا مفهوم اقا رضا من را از عالم خودم بیرون اورد:یوسف,یوس
#بخش_سی_هشت
یوزارسیف
سلفیها که از اتش هنرنمایی شیطانیشان سرمست شدند ,سوار بر ماشینهایشان به سمتی حرکت کردند وبا رفتن انها من واقا رضا از پناهگاهمان خارج شدیم وبا پای پیاده,درتاریکی شب ,با دلی داغدار عزیزانی که مظلومانه به دست تکفیریها کشته شده بودند,طی مسیر کردیم,گاهی اشک راه دیدگانمان را میگرفت ودنیای تاریکمان را تاریک تر میکرد وگاهی نفسمان به تنگ میامد وساعتی استراحت میکردیم,اقا رضا دست راستش تیر خورده بود اما خیلی عمیق نبود وبا شالی که بر کمرش,بسته بود ,دستش را باند پیچی کرد,ان شب انقدر رفتیم تا از دور کور سو نور ابادی در چشممان امد,اقا رضا مرا زیر بغل زد تا زودتر طی مسیر کنیم ودر پناه دیواری مخروبه ,چشمانمان گرم شد...
من درست به خاطر ندارم اما اقا رضا میگفت بالاخره پس از گذشتن سه روز,از ان حادثه با هر بدبختی که بود خود را به مرز,رساندیم,مادرم اوراق هویت من را درجیب لباس زیرینم پنهان کرده بود ,بعداز طی مراحل قانونی از مرز گذشتیم و وارد کشور ایران شدیم.
با ماشینهای باری که در مرز,بودند به زاهدان امدیم وچون پول وپله ای در بساطمان نبود ,اقا رضا تصمیم گرفت مدتی در زاهدان مشغول کار شود تا بتواند سرمایه ای به اندازه ی رسیدن به مشهد فراهم کند بااینکه زخم دستش خوب نشده بود وزخم دلش هنوز التیام نیافته بود ,کار میکرد وکارمیکرد وهرکاری انجام میداد.
یک ماه در زاهدان ماندیم وبه هر کاری روی اوردیم ودقیقا روز سی ویکم ورودمان به ایران ,همزمان شد به رسیدن به دیار غریب الغربا,امام رضا ع... دل در دلم نبود در عالم کودکی خیال میکردم تا به شهر مشهد وارد شوم,گنبد وبارگاه اقا امام رضا ع را درجلوی خود میبینم ,اما وقتی که در گاراژ از ماشین پیاده شدیم جز جمعیت زوار ودود ودم ماشین ودستفروشهای اطراف جدولها چیزی که مرا به بارگاه امام راهنمایی کند دیده نمیشد,پرسان پرسان با فارسی دری راه حرم امام را پیاده طی میکردیم که بالاخره بعد از ساعتی پیاده روی گنبد طلایی اقا امام رضا ع شروع به درخشیدن در پیش چشممان کرد وانگار داشت به سمت ما چشمک میزد...
ادامه دارد....
#قلم_پاک_ط_حسینی
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
هم قد گلوله توپ بود …
گفتم : چه جوری اومدی اینجا ؟
گفت : با التماس !
گفتم : چه جوری گلوله رو بلند میکنی میاری ؟
گفت : با التماس !
به شوخی گفتم : میدونی آدم چه جوری شهید میشه ؟
لبخندی زد و گفت : با التماس !
تکه های بدنش رو که جمع میکردم فهمیدم چقدر التماس کرده …
"شهید مرحمت بالازاده"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
با شهدا گم نمی شویم
#بخش_سی_هشت یوزارسیف سلفیها که از اتش هنرنمایی شیطانیشان سرمست شدند ,سوار بر ماشینهایشان به سمتی
#بخش_سی_نه
یوزارسیف
چشمم که به گنبد امام رضا ع افتاد ناخوداگاه عقده ی چندین وچند روزه ام ترکید وبغض فروخورده ام جان گرفت وبی صدا اشک میریختم اما چون کودک بودم وخجول یک دستم به دست اقا رضا بود با استین دست دیگرم اشکهایم را پاک میکردم تا مبادا اقا رضا متوجه گریه ام شود,نگاهم را به صورت اقا رضا دوختم ووقتی چشمهای خیسش را دیدم ,کمی از شرمم شکست,هرچه که نزدیک تر به صحن وسرا میشدیم ,دل در دلم بی قرار تر میشد,بااینکه بچه بودم اما عشق امام در وجودم انگار سالهای,سال از سن من بزرگتر بود.
خودمان را به حرم رساندیم وقتی ضریح مبارک جلوی چشممان امد ,دلگویه هایم شروع شد...اقاجان ما هم مثل شما در این دیار غریبیم,اقا جان درد غربت بد دردیست ودرد مظلومیت در وطن از ان هم بدتر است...اقاجان توکه ضامن اهو شدی,ضامن ما هم بشو تا در دیاری غریب,رهسپار اینده ای غریب تر شویم...
بعداز زیارت ونماز ودعا ,حال کمی سبکبال تر شده بودیم وبا احساس قدرتی بیشتر باید به دنبال زندگی جدیدی میشدیم,اقا رضا پرسان پرسان نشانی مسافرخانه ای را که پدرم گفته بود پیدا کرد ودم دمهای غروب خودمان را جلوی مسافرخانه ی شیخ طبرسی در عمق یک بازارچه ای,شلوغ یافتیم...
ادامه دارد...
#قلم_پاک_ط_حسینی
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
خوابت هم
عبادتــــ مےشود …
اگر دغدغہات
ڪار براے خدا باشد ،
و سربازے براے مهدی فاطمه
هدفِ زندگیت!
🌙⭐️
شادی روح
"شهدای گمنام"
و تمامی شهدایی که امروز
سالروز شهادتشان است
فاتحه و صلواتی هدیه کنیم.
ان شاءالله دعاگو و شفیع ما در اخرت باشند.
تلاوت سوره #کهف
#شبهای_جمعه
برای #شهادت🕊
#شبتون_شهدایی
عاقبت همتون ختم بخیر وشهادت ان شاءالله
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند:
إنَّ اللّهَ طَيِّبٌ يُحِبُّ الطَّيِّبَ، نَظيفٌ يُحِبُّ النَّظافَةَ .
خداوند پاك است و شخص پاك را دوست دارد، پاكيزه است و پاكيزگى را دوست دارد.
سنن الترمذي : ۵ / ۱۱۲ / ۲۷۹۹
#حدیث_روز
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
ازسرداربگو
سلاماً عَلَی مَن حـٰارَبو الّیل و
عِند الصّبـٰاح بالاکفانِ قَدعادو...
سلام برکسانے کھ شب را میجنگند
و صبح هنگام با کفن باز مۍگردد...
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab