eitaa logo
با شهدا گم نمی شویم
3.1هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
38 فایل
#شهدا امامزادگان عشقند كه مزارشان زيارتگاه اهل يقين است. آنها همچون ستارگانی هستند که می توان با آنها راه را پیدا کرد. ارتباط با مدیر کانال: @bonyan_marsoos ادمین تبادل: @basir114 ادمین تبلیغات: @K48MM80O59
مشاهده در ایتا
دانلود
: امام على عليه السلام: هرگاه بى نياز شود مى كند الْمُنافِقُ إِذَا اسْتَغْنى طَغى 📚 تحف العقول ، ص 212 @Sedaye_Enghelab
هیچ اثری از شهدا نبود. بچه ها خسته شده بودند. دست ها تاول زده بود و گاه تاول ها می ترکید. خاک هم که روی زخم تاول ها می ریخت بیشتر می سوخت. برای استراحت کنار تپه ای دراز کشیدیم."خدایا! هر چه می گردیم تمامی ندارد. با اینکه مطمئنیم بچه ها اینجا شهید شدند و جامانده اند، هیچ اثری از آنها نیست.توی همین فکرها بودم و با سر نیزه بدون انگیزه زمین را می کندم که یک دفعه احساس کردم سر نیزه ام به چیزی برخورد کرد.خاک ها را کنار زدم. پوتین نظامی بود! اطراف پوتین را خالی کردیم. با دقت زمین را کندیم. شهید بود. بچه ها همگی شروع کردند تپه را که سنگر تانک بود، خراب کردند و هر چند دقیقه یک بار فریاد"یا زهرا" و " یا حسین" بچه ها، خبر از پیدا شدن شهیدی دیگر می داد.آن روز پانزده شهید پیدا شد. آن ها را به معراج الشهدای شرهانی آوردیم.حالا دیگر آن ها مونس بچه ها شده بودند.حرف های ناگفته مان را که سالها کسی محرم شنیدنش نبود، برای آنها زمزمه کردیم. @Sedaye_Enghelab
♻️امام خامنه‌ای : 🔰همین شهدای برجسته‌ی دنیای اسلام، همین شهید عزیزی که به وسیله‌ی صهیونیست‌ها به شهادت رسید. ❇️اینها افتخار میکردند که بچه‌های امامند؛ خودشان را فرزند امام میدانستند. این شهید حاج عماد خودش را فرزند امام میدانست.  🌺شهید جهاد عماد مغنيه🌺 @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊🌹سال تحصیلی تازه شروع شده بود که شور اعزام در دل رضا افتاد. یک روز از مدرسه که آمد، گفت: مادر! من می خواهم به جبهه اعزام شوم. هر چه بهانه آوردم که سنت کم و قد و قواره ات کوچک است، زیر بار نرفت. می گفت: بعد از دستور امام مبنی بر پر کردن جبهه ها درنگ جایز نیست. من به شما ثابت خواهم کرد، علی رغم قد کوچکم قدرت جنگیدن با دشمن را دارم. خیلی جدی نگرفتم. یک روز آمد و گفت: من عاشقم. خواستم سر به سرش بگذارم. گفتم: لب تر کن همین امروز می روم خواستگاری. می گفت: من عاشق خدا، ائمه و امام زمان (عج) شده ام و تا به معشوقم یعنی الله نرسم آرام نمی گیرم. هر وقت مقابل خواسته اش مقاومت می کردم، می گفت: مادر! تو نمی خواهی خون بهای من خدا باشد. پدرش حرفی نداشت. اما مراعات دل من را می کرد. حاضر شد در عوض نرفتن به جبهه برایش موتور و حتی ماشین بخرد؛ اما رضا واقعا عاشق شده بود. یک روز گفت: من می توانم به جبهه بروم اما رضایت شما برایم مهم است. پدرش هم راضی شد. می گفت: رضا نه مال شما و نه مال من؛ بلکه برای خداست. راضی ام به رضای خدا. ظاهرا خدا می خواهد امانت دوازده ساله اش را پس بگیرد. روز اعزام با وجود مخالفت مسئولین اعزام، سماجتش و البته اصرار من، کار خود را کرد. او همان طوری که پشت پیراهنش نوشته بود،مسافر کربلا بود. "شهید رضا پناهی" ✍کتاب عارف دوازده ساله؛ راوی:مادر شهید @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آن شب غلامی خاطره‌تعریف کرد. از اولین روز هایی که آمده‌بودند شرهانی می گفت:" قرار گاه به ما اجازه‌ی تفحص نمی داد. می گفتند: امنیت ندارد. منافقین تو ی منطقه اند، نمی شود. وقتی اصرار ما را دیدند قرار شد یک هفته موقت باشیم اگر شهید پیدا کردیم مجوز بدهند. و ما رسما وسایلمان را بیاوریم و شروع کنیم. از یک طرف خوشحال بودیم که مانده‌ایم،از طرف دیگر وقت کم و منطقه وسیع و خطرناک،می ترسیدیم نتوانیم شهیدی پیدا کنیم. هر روز از میدان های وسیع مین، سیم خاردار ها و تله های انفجاری می گذشتیم. اما هر روز ناامیدتر می شدیم. مین های منطقه، منافقین، عراقی ها از هیچکدام آنقدر نمی ترسیدیم که از دست خالی بر گشتن می تر سیدیم. روز آخر ماندنمان، نیمه شعبان بود آن روز رمز حرکتمان " یا مهدی (عج) " بود. عجیب همه پریشان بودند. خورشید هم دست پاچه بود انگار.  زود تر از همیشه رفت پشت ارتفاع 175، نزدیک غروب بود و لحظه ی وداع، باید سریع از منطقه می رفتیم. بچه ها از خود بی خود بودندمی گفتند دیدید قابل نبودیم. با نام" مهدی" روز نیمه شعبان کار را شروع کردیم و حالا باید برگردیم. اشک حلقه زدهـ بود توی چشم هایشان. هر کس دنبال چیزی می گشت برای یادگار و تبرک با خودش ببردیکی یک مشت خاک بر می داشت. یکی یک تکه سیم خاردار. من هم رفتم سراغ شقایق وحشی. می خواستم با ریشه درش بیاورم بگذارم توی قوطی کنسرو، وقتی شقایق را آرام جدا کردم از زمین دیدم ریشه ی شقایق روی جمجمه ی شهید سبز شده . روی سجده گاهش با فریاد" یا مهدی (عج) " بچه ها همه جمع شدند. آرام آرام خاک ها را کنار می زدیم دلهره داشتیم کاش هم پلاک داشته باشد هم از لشکر باشد. پلاک که پیدا شد همه سلام دادند بر محمد(ص) و آلش. پلاک را استعلام کردیم روی پا بند نبودیم شهید مهدی منتظر القائم بود از لشکر امام حسین(ع)...  @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸شب نیمه شعبان را قدر بدانید رهبر معظم انقلاب اسلامی: 🔹«نیمه‌ی شعبان، میلاد مبارک حضرت بقیّة‌الله (ارواحنا ‌فداه) است. شب و روز واقعاً مبارکی است به برکت این میلاد مقدّس. علاوه‌ی بر این، خود شب نیمه‌ی [شعبان]، یک شب بسیار باعظمت است؛ بعضی گفته‌اند شب قدر است. یادتان نگه دارید شب نیمه‌ی ماه شعبان را و با دعا، با توسّل، با ذکر، با یاد خدا طراوت ببخشید به جان خودتان؛ خواسته‌هایتان را با خدای متعال در میان بگذارید، با خدا حرف بزنید.» ۱۳۹۶/۲/۱۷ @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐🍃💐🍃💐 امام صادق (ع) فرموده‌اند: نزدیک‌ترین حالت بندگان به خدا و خشنودی او، از آن‌ها هنگامی است که حجت خدا در میان آن‌ها نباشد و برای آن‌ها ظاهر نشود و آن‌ها محل او را ندانند، ولی در عین حال معتقد باشند که حجت خدا هست، در این زمان شب و روز در انتظار فرج باشند. (بحارالانوار جلد 52، صفحه 145) @Sedaye_Enghelab
سرود ‌_ همه عالم شده گلباران....mp3
8.57M
🌼🌾🌼🌾🌼 [ همه عالم شده گلباران - سرود ] فوق العاده زیبا - کربلایی جواد مقدم - ولادت حضرت مهدی(عج) @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🌿🌺🌿🌺 سید حسن نصرالله: ما به دگرگونی هایی نزدیک میشویم که در قرن بیستم بوجود آمده اند و تحولاتی که در قرن بیست و یکم آغاز شده.. ... برادران و خواهران، مهدی و مسیح هردو خواهند آمد ما در هستیم... همه با هم دعا کنیم برای ظهور منجی عالم بشریت🤲 @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐🍃💐🍃💐🍃 وعده شهادت «ابراهیم رشید» در شب نیمه شعبان ...🕊🌹پنج ماهی بود که او را ندیده بودم و تماس و ارتباطی باهم نداشتیم. از آنجا که هر سال نورافشانی را انجام می دهیم امسال گفت این آخرین بارم است که نورافشانی می کنم، شب ولادت حضرت حجت، شهادتش را از امام زمان (عج) گرفت و گفت که آخرین بار است اینجا را نورافشانی می کنم، گفتم اگر قرار باشد نیایید دیگر نمی شود کار را انجام داد، گفت شما خودت شیرزن هستی و کار روی زمین نمی ماند. "شهید مدافع حرم" "ابراهیم رشید" @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نیمه شعبان عصر روز نيمه شعبان بود كه ابراهيم وارد مقر شد، از نيمه شب خبري از ابراهيم نبود. حالا هم كه آمده يك اسير عراقي را با خودش آورده . پرسيدم: "آقا ابرام چي شده، اين اسيركجا بوده؟"  گفت: "نصف شب رفته بودم تو جاده‌هاي منتهي به ارتفاعات، ميون مسير مخفي شده بودم و به تردد خودروهاي عراقي دقت مي‌كردم، وقتي جاده خلوت شد يك جيپ عراقي رو ديدم كه با يه سرنشين به سمت من مي‌اومد. سريع وسط جاده رفتم و افسر عراقي رو اسير گرفتم و از مسير كوه با خودم آوردم".   بین راه با خودم فكر مي‌كردم و گفتم:" اين هم هديه‌ ما براي امام زمان (عج) "ولي بعد، از حرف خودم پشيمان شدم و گفتم:"ما كجا و هديه براي امام زمان (عج)". همان روز بچه‌ها دور هم جمع شديم. از هر دري صحبتي به ميان آمد تا اينكه يكي از ابراهيم پرسيد: "بهترين فرمانده‌ها رو تو جبهه چه كساني مي‌دوني و چرا؟"  ابراهيم كمي فكر كرد و گفت: "تو بچه‌هاي سپاه هيچكس رو مثل محمد بروجردي نمي‌دونم، محمد كاري كرد كه تقريباً هيچكس فكرش رو نمي‌كرد. يعني توي كردستان با وجود آن همه مشكلات توانست گروههاي پيش‌مرگ كردستان رو راه‌اندازي كنه و از اين طريق كردستان رو آروم كنه.  توي فرمانده‌هاي ارتش هم هيچكس مثل سرگرد علي صياد شيرازي نيست. همون كه از بچه‌هاي داوطلب، خاكي‌ترِ و خيلي آدمِ افتاده و درستيه، آقاي صياد قبل از نظامي بودن يه جوون حزب‌اللهي و مومنِ.   از نيروهاي هوانيروز هم هر چي بگردي بهتر از سروان شيرودي پيدا نمي‌كني، شيرودي توي سرپل ذهاب با هلي‌كوپتر خودش جلوي چند تا پاتك عراق رو گرفت. با اينكه فرمانده پايگاه هوايي شده اونقدر ساده زندگي مي‌كنه كه تعجب مي‌كنين. وقتي هم كه از طرف سازمان تربيت بدني چند جفت كفش ورزشي آوردن يكي از اونها رو دادم به شيرودي، آخه با اينكه فرمانده است اما كفش مناسبي نداشت".   همان روز صحبت به اينجا رسيد كه آرزوي خودمون رو بگيم. هر كسي چيزي مي‌گفت. بيشتر بچه‌ها آرزويشان شهادت بود. بعضي‌ها هم مثل سيد ابوالفضل كاظمي به شوخي مي‌گفتند: خدا بنده‌هاي خوب و پاك رو سوا مي‌كنه. برا همين ما مرتب گناه مي‌كنيم كه ملائكه سراغ ما نيان. ما مي‌خوايم حالا حالاها زنده باشم. بچه‌ها خنديدن و بعد هم نوبت ابراهيم شد.  همه منتظر بودن ببينن ابراهيم چي مي‌گه. ابراهيم مكثي كرد وگفت: آرزوي من شهادت هست ولي حالا نه! من دوست دارم تو نبرد با اسرائيل شهيد بشم.  @Sedaye_Enghelab
🕊🌹 وقتی یادِ من افتادی، برای امام زمان دعا کن! 🔹 ذکر و یاد امام مهدی در رفتارهای او تاثیر فوق العاده‌ای داشت. و دعا برای سلامتی امام عصر، همیشه وِرد زبانش بود. امکان نداشت بدون دعای فرج، شروع به خواندن دعا، قرآن یا زیارت عاشورا کند؛ انگار احساس می‌کرد که بدون دعای فرج، اعمالش مقبول نیست. 🔸 دعا برای تعجیل فرج، در رأس همه حاجات و دعاهایش بود. هر وقت قرار بود کسی به زیارت برود، یا در التماس دعا گفتن‌های مرسوم، می‌گفت: «برای امام زمان خیلی دعا کنید!» اگر قرار بود دوستی به زیارت برود، نشانه‌ای می‌داد تا به یاد او بیفتد و بعد تأکید می‌کرد: «وقتی یاد من افتادی، برای امام زمان دعا کن!» هیچ وقت نشنیدم که برای خودش دعایی بخواهد. 🔺 بعد از شهادتش، یکی از دوستان، صحنه‌ی عاشورا را در خواب دیده بود و اینکه شهدای وطنمان نیز، در میدان جنگ در حال یاری امام حسین بودند. آن بنده‌ی خدا در بین شهدا، آقا جواد را دیده بود که جلو آمده و به او گفته بود: «ما در حال یاری کردن امام حسین هستیم، خیلی کار داریم. شما هم باید برای ظهور آماده شوید. چندان دور نیست. خودتان را برای ظهور آماده کنید تا بتوانید امام را یاری کنید. ✍ راوی : همسرشهید "شهید جوادالله کرم" @Sedaye_Enghelab
💐🕊💐🕊💐 فرازی از وصیت نامه ...🕊🌹اگر درد دل داشتید و یا خواستید مـشورت بگیرید بیایید سر ، به لطف خداوند حاضر هستم. "شهید سجاد زبرجدی" @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا