eitaa logo
با شهدا گم نمی شویم
3.1هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
1.8هزار ویدیو
45 فایل
#شهدا امامزادگان عشقند كه مزارشان زيارتگاه اهل يقين است. آنها همچون ستارگانی هستند که می توان با آنها راه را پیدا کرد. ارتباط با مدیر کانال: @bonyan_marsoos ادمین تبادل: @basir114 ادمین تبلیغات: @K48MM80O59
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید پور شریفی بزرگ مردی بود كه در دشوار ترین و سخت ترین شرایط جنگی و وجود موانع طبیعی در منطقه، سعی می كرد با خلاقیت خود و دوستانش به بهترین و سریع ترین طراحی برای عبور و مرور رزمندگان اسلام دست پیدا كند. ابتكارات و نوآوری ها و خلاقیت های مهندسی رزمی از كوههای شمال غربی كشور تا دشت های خوزستان و جزایر خلیج فارس، طراحی پل خیبر در عملیات خیبر، احداث پل بعثت برای تثبیت عملیات والفجر ۸ بر روی اروند رود و پل های قادری در عملیات های كوهستانی و ...، همگی با نام مهندس پور شریفی عجین شده است. "شهید بهروز پورشریفی" @Sedaye_Enghelab
فرازی از وصیت‌نامه از گروه و دسته دسته شدن جداً پرهیز کنید و همه یک حزب واحد شوید همه حزب الله را تشکیل دهید و به ریسمان الهی چنگ زنید و همه با هم و گوش به فرمان امام امت باشید که ید الله مع الجماعه و با همبستگی کامل می توانید بر مفسدین امریکا و ... و اسرائیل و دیگر جنایتکاران پیروز شوید. وآماده ی حکومت بقیة الله اعظم باشید. و هر وقت حرم اباعبد الله الحسین را در بغل گرفتید به یاد شهدای اسلام باشید که آرزوی همه ی شهدا زیارت مرقد امام حسین (ع) در این دنیا بوده است. "شهید مهدی ذاکری خمی" @Sedaye_Enghelab
رسول الله(ص) می‌فرمایند: يشفع الشّهيد في سبعين من اهله شهيد هفتاد نفر از بستگان خود را شفاعت مي كند. كنز المعال، ج۴، ص۴۰۱، حديث۱۱۱۱۹ @Sedaye_Enghelab
27 سال از شهادت و مفقودی حمیدرضا گذشته بود. دیگر طاقت دوریش را نداشتم؛ رفتم کنار مزار شهید پلارک، همرزم برادرم، او را به حضرت زهرا(س) قسم دادم که خبری از برادرم حمیدرضا به من بدهد. گفتم: «به حمید بگو به خواب خواهرت بیا و خبری از خودت بده!» _فردای آن روز خواب دیدم جمعیت زیادی در بلوار سردار جنگل در منطقه پونک تهران در حرکت هستند. صدای حمیدرضا را شنیدم؛ گفت: «خواهر این ها همه برای تشییع پیکر من آمده اند و به اذن خدا همه ی آنها را شفاعت خواهم کرد. بعد اشاره به عابری کرد که در کنار جمعیت بود اما توجهی به آنها و شهدا نداشت، گفت:«حتی او را هم شفاعت خواهم کرد..» از خواب که بلند شدم فهمیدم در بوستان نهج البلاغه تهران شهید گمنام تشییع و تدفین کرده اند. بعدها با پیگیری خانواده ی شهید و آزمایشات DNA هویت برادرم مشخص شد. مزار برادرم درست وسط یادمانِ شهدای گمنام هست... "شهید حمیدرضا ملاحسنی" @Sedaye_Enghelab
یادمه وقتی شروع‌ به کاری میکردن بچه ها و‌ نوجوون‌های مثل ‌پروانه دورش‌ میگشتن با رفتار و کردار صادقانش، با اون ‌چهره آرومش‌ همه رو جذب‌ خودش ‌میکرد. اراده قوی داشت ‌و وقتی کسی صحبت از نشدن کاری‌ میکرد خیلی آروم‌ با یه ‌لبخند ملیح میگفت میشه، شما یاعلی بگو خدا کمکت ‌میکنه همین‌ رفتارشون باعث‌ اعتماد به نفس توی جوونا میشد. "شهید محرمعلی مرادخانی" @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حدیث قدسى: را ریسمانى میان خود و بندگانم قرار داده‌‏ام؛ هر کس به آن چنگ زند، به وصال من رسد. @Sedaye_Enghelab
با شهدا گم نمی شویم
#برشی_از_کتاب #رفیق_مثل_رسول بعد از سه راهی ما از تل شغیب گذشتیم. زمین های مزروعی حاصلخیزی دو طر
هرچقدر فریاد می زدم؛ پیروزی با ماست بمانید و بجنگید جز تعداد اندکی، کسی گوش نمی کرد. با یک دست سلاحم را گرفته بودم و با دست دیگر سلاح هایی که در مسیر بود را جمع می کردم؛ خودم را عقب کشیدم. همراه نیروهای باقیمانده به نقطه شروع عملیات برگشتیم. مسلحین هم یک قدم به ما نزدیک تر شده بودند. یحیی بعد از رساندن ابوادهم به درمانگاه آمد پیش ما و گفت: پیش خودم فکر می کردم توی اون حجم آتیش، شهید یا اسیر شدی. برایش توضیح دادم که چه طور آخرین لحظه تنها ماندم. یحیی گفت: تنها راه جذب و کار کردن روی این هاست، باید باور کنند که توان جنگیدن دارند. بعد از این اتفاق با جدیت و با طرح برنامه سخت تری شروع کردیم به آموزش نیرو های بومی منطقه. از هر بهانه ای استفاده می کردیم تا به این اعتقاد برسند که برای نابودی دشمنی که به خاک و ناموس آن ها تعرض کرده، باید مبارزه کنند. تمام روز درگیر کار آموزش نیروها بودم. شب که می شد، فرصت داشتم کارهای شخصی ام را انجام دهم. تا صبح نمی خوابیدم. از هرچیزی برای تله یا استتار سلاح استفاده می کردم. هر روزی که پیش می رفتیم، با حجم کار بیشتری روبه‌رو می شدیم. شرح وظایفی که به ما سپرده شد، از حوصله یک برگه کاغذ بیشتر بود که من همیشه برای نیروهایم خلاصه اش را توضیح می دادم. طی سلسله عملیاتی که طراحی شده بود، ما باید تلاش می کردیم تا به حلقه محاصره حلب ضربه بزنیم، برای همین از چند جناح مختلف وارد کار شدیم. به قول سید محمد رضا آن ها به عقیده باطل خودشان ایمان داشتند؛ ما هم با توکل به خدا از تمام ظرفیت های خودمان استفاده می کردیم و خدا هم به عزم و جهاد ما عنایت داشت. @Sedaye_Enghelab
هنوز هم می روم پشت پشتی را نگاه می کنم. در ذهنم می پیچد که شاید بابا آن پشت قایم شده و منتظر است که من بروم و پیدایش کنم. می دانم هاا ولی باز می روم... @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ابو اسماعیل گوید: به (ع) عرض کردم فدایت شوم شیعه در محیطی که ما زندگی می‌کنیم بسیار زیاد است. امام(ع) فرمود: آیا توانگر به فقیر توجه دارد؟ آیا نیکوکار از خطا کار در می‌گذرد؟ و آیا نسبت به یکدیگر همکاری و برادری دارند؟ عرض کردم: نه! حضرت فرمود: آنها شیعه نیستند شیعه کسی است که این کارها را انجام دهد. اصول کافی، ج۱۱، حق المؤمن علی اخیه @Sedaye_Enghelab