eitaa logo
با شهدا گم نمی شویم
3هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
37 فایل
#شهدا امامزادگان عشقند كه مزارشان زيارتگاه اهل يقين است. آنها همچون ستارگانی هستند که می توان با آنها راه را پیدا کرد. ارتباط با مدیر کانال: @bonyan_marsoos ادمین تبادل: @basir114 ادمین تبلیغات: @K48MM80O59
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹‏۶ شهید به پای انقلاب داد ازش پرسیدن پشیمون نیستی ؟ گفت: من ‎ رو الگوی خودم قرار دادم 🔸حاجیه‌خانم سکینه واعظی، ستاره‌ای درخشان در آسمان نصف جهان بود که ناگهان در ۸۷ سالگی، شب شهر شهیدان را ترک کرد، مادری که ۶ ستاره شهید بر آسمان ایثار و فداکاری ایران اسلامی آویخته است. 🔹بانو سکینه واعظی، در دوران تاریک ستم‌شاهی، برای مبارزه باظلم و سیاهی، شمع وجود پسر، دختر، داماد و عروس خود را تقدیم کرد اما هنوز سهم خود را از سفره انقلاب کافی نمی‌دانست و در دوران دفاع مقدس، ۲ پسر دیگرش را هم به جبهه فرستاد تا مدال‌های شهادت این خانواده را به عدد ۶ برساند و سهم او از سفره انقلاب شد یک جمله، «مادر شهید». 🔸شهیدان ابراهیم، حسن، محمد و فاطمه جعفریان فرزندان این مادر قهرمان و مرتضی و طیبه واعظی داماد و عروس او بودند. @Sedaye_Enghelab
🌹 در حج سال ۹۰، یک روز صبح که پس از زیارت آقا رسول الله (ص)، به سمت قبرستان بقیع میرفتم، مصطفی زنگ زد و با اظهار اینکه بابا میدانم الآن در مسیر بقیع هستی، گفت از طرفش، ائمه بقیع علیهم‌السلام و بخصوص خانم ام‌البنین مادر حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام را زیارت کنم. مصطفی گفت برو خانم را به جان حضرت ابوالفضل (ع) قسم بده که خواسته من را برآورده کند. 🌹هر کار کردم نگفت خواسته اش چیست، ولی یک شعر در مدح آقا ابوالفضل العباس (ع) میخواند و در حین خواندن بند بند این شعر گریه میکرد و قسم میداد که بابا وقتی رفتی مکه زیر ناودان طلا و در رکن یمانی برایم دعا کن. 🌹وقتی به مکه مشرف شدم تا اذان صبح، زیر ناودان طلا و چهار دور خانه کعبه نماز میخواندم و دست به آسمان می‌بردم و در راز و نیاز با خدا میگفتم خدایا این بچه انسان‌دوست و نوع‌دوست و پدر و مادر دوست است، خدایا مقامی به این بچه بده که همه به حالش غبطه بخورند. مصطفی همان سال هم به شهادت رسید... "شهید مصطفی احمدی روشن" ✍راوی: پدر شهید @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
که عباسش را، ماه بی مثال بنی هاشم را، غلام فرزندان صدیقه ی طاهره (س) می دانست، . که پس از واقعه ی عاشورا سراغ حسین بن علی (ع) را می گرفت از کاروانیان نه چهار شیرمرد خود را. و این رسم تمام مادران شهداست. @Sedaye_Enghelab
‏همسرم عباس با لبخند از سخت گیری‌های مادرش در تربیت فرزندان میگفت، که مادرش نخستین مربی شمشیر زنی و تیراندازی او و برادرانش بوده است نمیتوانستم به خود بقبولانم که این فرشته مجسم و تندیس بی‌نقص لطافت و زنانگی، نسبتی با شمشیر و کمان داشته باشد در بازار مدینه با دو زن از بنی کلاب ... ‏با دو زن از قبیله بنی‌کلاب ملاقات کردم وقتی دانستند که عروس فاطمه کلابیه‌ام، با خوشحالی مرا در آغوش گرفتند و بعد از پرسیدن حال و نشانی منزل او، اولین سؤالشان مرا از فرط تعجب بر جا خشک کرد - هنوز هم شمشیر میبندد ؟ - شمشیر؟! نه - پس برادرش درست میگفت که از بعد ازدواج تغییر کرده ‏میگویید مادر همسر من جنگیدن میداند؟! از حیرت و نوع پرسشم به خنده افتادند یکی از آنها به عذرخواهی، از خنده بی‌اختیار و بی‌ مقدمه‌، روی مرا بوسید و گفت : شما دختران شهر چه قدر ساده‌اید قبیله ما - بنی‌کلاب - به جنگاوری و دلیری میان قبایل مشهور و معروف است ‏تقریباً تمام زنان قبیله کمابیش با شمشیرزنی، تیراندازی و نیزه‌ داری آشنایند اما فاطمه از نسل «ملاعب الاسنه» (به بازی گیرنده نیزه‌ها) است و خانواده‌اش نه فقط در میان قبیله ما و کل اعراب، بلکه حتی در امپراتوری روم نیز معروف و مورد احترامند ‏فاطمه در شمشیرزنی و فنون جنگی به قدری ورزیده و آموزش دیده بود که حتی برادران و نزدیکانش تاب هماوردی و مقابله با او را نداشتند زن در حالی که میخندید، ادامه داد : هیچ مردی جرئت و جسارت خواستگاری از او را نداشت، به خواستگاران جسور و نام آور خود هم جواب رد میداد ‏وقتی ما و خانواده‌اش از او میپرسیدیم که چرا ازدواج نمیکنی؟ میگفت : مردی نمیبینم اگر مردی به خواستگاری‌ ام بیاید ازدواج میکنم با بی‌تابی پرسیدم: خوب بگویید آخر چه شد؟! هیچ آن قدر منتظر ماند تا مویش همرنگ دندان‌هایش شد و ناکام از دنیا رفت خوب معلوم است که آخرش چه شد ‏وقتی عقیل به نمایندگی از طرف برادرش امیرالمؤمنین علی - که رحمت و درود خدا بر او باد - به خواستگاری فاطمه آمد او از فرط شادمانی و رضایت، گریست و گفت : خدا را سپاس؛ من به «مرد» راضی بودم ولی او «مرد مردان» را نصیب من کرد زن دیگر با خنده میان حرف دوستش پرید : ‏چرا جریان خواستگاری معاویه را نمیگویی؟ - آخ آخ راست میگویی اما این یکی را حتماً خودش شنیده با تعجب حیرت گفتم: خواستگاری معاویه؟! از ام‌البنین؟! شوخی میکنید؟! - یعنی نشنیده‌ای؟ تو چه عروسی هستی دختر لاقل حکایت«میسون» را که میدانی میسون؟! نه ... چه حکایتی است؟ ‏- پس از اول برایش تعریف کن گرچه میترسم اگر باد به گوش ام‌البنین برساند که ما قصه زندگی‌اش را برای عروس چشم گوش بسته‌اش تعریف کرده‌ایم، پوست از سرمان بکند راستش قبل از آن که عقیل به نیابت از امیرمؤمنان علی به خواستگاری فاطمه بیاید معاویه هم به خواستگاری او آمده بود ‏نه فقط الان که که خود را امیرالمومنین و خلیفه مسلمین مینامد بلکه از همان آغاز ولایت بر شام، سعی داشت بهترین ها را برای خود دستچین کند بهترین لباسها لذیذ ترین خوراکی ها زیباترین غلامان کنیزان تجملات معاویه یکی از نزدیکانش را با مبالغی چشمگیر از جواهرات و ... به خواستگاری فرستاد ‏او با حالتی تحقیر آمیز و غیر مؤدبانه از گشاده دستی و بنده نوازی اربابش گفت و چنان که گویی از پاسخ مثبت فاطمه و خانواده اش خبر داشته، فرمان داد دختر تا فردا صبح آراسته و آماده حرکت به سمت شام باشد شتاب کنید پدر جان آیا اجازه میدهید چند کلمه‌ای با فرستاده والی بزرگ شام سخن بگویم؟ ‏«حزام» اجازه داد: بگو دخترم جناب فرستاده، آیا من از هم اکنون میتوانم مطمئن باشم که همسر والی مقتدر شام، امیر معاویه بن ابوسفیان هستم؟ - هستی لحن آرام و شرم گین فاطمه به یکباره تغییر کرد و با لحنی قاطع بر سر مردی که پشت به آنها خوابیده بود فریاد زد : پس درست بنشین مردک ‏آیا اربابت به تو حد و ادب میهمان حق حرمت میزبان را نیاموخته؟ چگونه والی که به نوکرانش اجازه میدهد با خانواده همسرش بی‌ادب باشند؟ به خدا قسم اگر شومی خون میهمان و بیم غیرت‌ ورزی عشیره نبود، این بی‌ ادبی‌ ات بی پاسخ نمی ماند دوباره غرید: اما این هدایا و جواهرات اگر فقط هدیه و پیش‌کش است هدیه‌ای است بی‌دلیل، مشکوک اما اگر قیمت و بهای من است به اربابت بگو که مرا بسیار ارزان پنداشته... های! کجا می‌گریزی؟ بیا خر مهره‌هایت را هم ببر و حمایل شتر صاحبت کن اما فرستاده معاویه این جملات را نشنید ‏چون لحظاتی پیش از آن، پابرهنه از بیم جان گریخته و ساعتی بعد یکی از همسایگان، طبق‌های هدیه را به او رساند
🌷بدانید که هر انسانی دارای دو موجودیت است، وجود مجازی و وجود حقیقی. وجود مجازی را ما خود نمی سازیم بلکه ساخته می شود ولی وجود حقیقی انسانها ساخته دست خودماست و هر شخصی با فرد دیگر تنها در مقدار موجودیت آن فرق دارد. 🌷وجود مجازی را طبیعت یا خداوند عزوجل ساخته و و جود حقیقی را خود می سازیم که وجود حقیقی همان ماهیت ماست، هویت ماست و شخصیت فرهنگی هر کس شخصیت فرهنگی خاص خودش را داشته باشد انسان مستقل و تولید کننده است و ما باید در ساخت این هویت و شخصیت به نحو احسن کوشا باشیم. 🌷برادران عزیز من! اشتباه است اگر فکر کنیم تا ملتی به سطح تولید معنوی و فکری و فرهنگی نرسیده است بتواند به سطح تولید اقتصادی و صنعتی برسد و مسائل سیاسی خود را تجزیه و تحلیل کند، اگر هم برسد در سطح یک نوع تحلیل غربی است. به صورت فریب و استعمارنو است. بدانید این چیزی است که شهدای ما راضی به آن نیستند و ما هم آن را نمی خواهیم و شما هم نباید بگذارید که چنین شود، انشاءالله. "شهید امید زندی" 🏴 ╭🌹 ╰┈➤ @Sedaye_Enghelab