eitaa logo
با شهدا گم نمی شویم
3.1هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
38 فایل
#شهدا امامزادگان عشقند كه مزارشان زيارتگاه اهل يقين است. آنها همچون ستارگانی هستند که می توان با آنها راه را پیدا کرد. ارتباط با مدیر کانال: @bonyan_marsoos ادمین تبادل: @basir114 ادمین تبلیغات: @K48MM80O59
مشاهده در ایتا
دانلود
با شهدا گم نمی شویم
#بخش_هفتاد_سه از کرونا تابهشت باران رحمت الهی در حال بارش است وهمه ی ما در زیر این رحمت,دستهایمان
ازکرونا تا بهشت عجب بارانی,روزها پشت سرهم از,اسمان میبارد ومیبارد,امام دستور ساختن سدهای عظیمی را دادندالبته دستور صحیح, که خیلی زود پیش رفت واین باران رحمت الهی,قطره ای از ان هدر,نمیرود,جامعه وکل دنیا درحال پیشرفت وپیشرفت وپیشرفت است ,به طوریکه این پیشرفت حتی روزانه,قابل درک وملموس است,یعنی امروز ما کاملا پیشرفته تر از دیروز ماست واصلا هم برایمان عجیب نیست,انگار دست الهی امام بر عقل کل بندگان خدا کشیده شده وعقلها هم به کاملترین حدش رسیده ,انسان باهوش وباهوش تر میشود واین بی شک از,برکت وجود امام است. کلیه ی بیماریها از این دنیا رخت بربسته وحتی بیماریهای مادریزاد ومعلولیتهایی که قبل از این در دنیا شاهدش بودیم,الان به صفر رسیده واین از,برکت وجود حضرت است,شاید شما فکر کنید که به وسیله ی معجزه این موارد حاصل,شده,اما به راستی که معجزه نبود واین باتدبیر امام حل,شده. سلامتی یک انسان در گرو سلامتی اغذیه ایست که میخوریم,در دنیای قبل از ظهور با هجوم مواد ناسالم وبعضا تراریخته که توسط,رژیمهایی مثل اسراییل و...طراحی میشد,سلامت عمومی جهان با مصرف ان مواد به خطر میافتاد واین مواد تراریخته نه تنها انسان حال را بیمارمیکرد ,بلکه اثراتش در نسلهای اینده هم به وضوح دیده میشد وانواع معلولیتها وبیماریهای نوزادان نورس ,نتیجه استفاده ازهمین مواد بود. اما اینک با وجود امام وبرنامه ای که ایشان داده اند,کل ان مواد به ظاهر مرغوب والبته تراریخته از زندگی انسانها جمع شده...به لطف حضرت ,اب لوله کشی در خانه ها,همان اب پاک چشمه است ,یعنی هرخانه منبع عظیمی از,اب معدنی سالم سالم است. چربیهای تراریخته وروغن های پالم ونفتی که به اسم روغن طبیعی وگیاهی به خورد ملت میرفت,همه وهمه جمع شده اند وکارخانه های سراسر دنیا,تحت نظر حضرت ومامورانش موظف به تولید روغنهای,خالص وگیاهی شده اند ونمک که درجامعه ی,قبل از ظهور یک سم به,شمار میامد والبته که سم هم بود چون نمکی که با ید ترکیب شود ,نوعی ماده تراریخته وسمی مهلک برای اعضای بدن است,اما اینک بااستفاده از سنگهای طبیعی نمک,این ماده به شفا بخش ترین ماده ی روی زمین معروف شده. کل بیابانها از حالت خشکی وبیابان بودن درامده وزیر کشت انواع ارزاق مردم درامده...همه باهم دست به دست هم ,یک دل ویک صدا بایک رهبر ویک دین,این دنیا را به بهشتی مثال زدنی تبدیل کرده ایم. اما من دراین بهشت هنوز,چشم انتظارم...دل در دلم نیست برای روزی که زینب وعباس را در برگیرم,که ان شاالله به زودی زود ان روز هم برسد... ادامه دارد.. @Sedaye_Enghelab
با شهدا گم نمی شویم
#بخش_هفتاد_سه یوزارسیف انگار که در خواب,زندگی میکردم ,همه چیز انچنان خوب بود,خوب خوب,خوب که گاهی
یوزارسیف همانطور که داشتم اشپزی میکردم وخورش الو اسفناج که یوزارسیف انگار عاشق این خورش بود را درست میکردم ,دوباره گوشیم زنگ خورد واز اهنگ زینب زینبش متوجه شدم ,شماره یوسفم هست,بدددو خودم را به گوشی رساندم وبدون اینکه اجازه بدم که طرف مقابل حرف بزنه ,گفتم:سلام یوزارسیفم....چی شده؟تغییر عقیده دادی؟میخوای تلفنی سورپرایزم کنی؟قربونت بشم من, که اینهمه روحیات من را میشناسی ومیدونی که صبر نشستن وانتظار کشیدن را ندارم... که یکدفعه صدای خنده یوسف از پشت گوشی بلند شد وگفت:قربون اون دل کم صبرت بشم من ,اما کور خواندی ,سورپرایز را حضوری خدمتتان ابراز میکنم ,غرض از مزاحمت عرضی دیگر بود... بااینکه تو پرم خورده بود ,اما باهمون لحن همیشگی گفتم:عرض که نی,امر بفرمایید اقا... یوسف بدون حاشیه روی رفت سر اصل مطلب وگفت:زری جان حاضری,از اموالت انفاق کنی؟ من فکر کردم یه چی میخواد بپرونه وسر کارم بزاره,گفتم:در راه دوست هرچه رود نکوست... یوسف:اولا این مثل را اشتباه گفتی ودرثانی چه خوش ان دوست که خدا باشد,زری بانو الان ما تو خونه چند تا فرش اضافی داریم؟ نگاهم از ظرف غذا کشیده شد به گوشه ی هال که یه تخته فرش از جهازم لوله شده بود وگفتم :خوب معلوم ,همون فرشهای مجردی شما که داخل انبار پایین هست,اضافه اند ... یوسف:نه بانو.....ادم در راه دوست بهترین ها را میده,منظور چیز دیگری بود.. من که از اولشم فهمیدم منظورش چیه با یه دل نخواهانی گفتم:همین فرش نو که توهال هست وگذاشتم برا وقتی که به یه خونه دوخوابه اسباب کشی کردیم ,این فرش مال اتاق خواب بچه هامونه... یوسف:حالا کوتا بچه بیاد,بعدشم اون دوست که میگی,بهترش را میده اگر تو در راهش از بهترینهات دل بکنی.... بااین حرفش لرزه بر اندامم افتاد,نه به خاطر اون تخته فرش که میدونستم یوسف براش نقشه داره وحتما قراره به یه مستحق بده,بلکه بهترین چیزی که توعمرم داشتم,وجود یوزارسیفم بود...از این میترسیدم که ان دوست, روزی بهترین گوهر زندگی ام را طلب کند......خدااا مرا با جان خودم امتحان کن وبا دوری یوزارسیفم نه.... ادامه دارد @Sedaye_Enghelab