هدایت شده از -حاج عمار-
بسم رب شهدا و الصدیقین 🦋✨🍃
چند روزیست سرم میل بریدن دارد 🥺🌿
مینویسم به عشق شهدای امنیت ومدافعان حرم..💌✨
مینویسیم به عشق تمام دخترانی که عاشق شهادت اند😎✌️
#رمان_سربلند
#پارت۱
+میدون تیر بودم داشتم تمرین تیراندازی میکردم اولین تیر و شلیک کردم و چشمامو بستم یاد چهره داداش رضا افتادم یاد لبهای خشکیده خونیش افتاد🥺 داداش رضایی که تنها واسم پسرخاله نبود بلکه برادرم بود و باعث اومدن من در این راه بود راه انقلاب..🍃🦋
وقتی اون لاشخور فهمید رضا پلیسه به فجیع ترین شکل ممکن کشتش چشامو باز کردم داداش رضا به شاه خراسان قسم انتقام خون تو امثال تو که این ح******* زاده شهید کرده میگیرم و تیر وشلیک کردم که به هدف اصابت کرد گوشیم زنگ خورد به صفحه گوشی نگاه کردم حاج بابا بود
_الو حلو
+سکوت..
_صدامو میشنوی، بابا میخواهیم پیکر رضا رو خاک کنیم نمیای خداحافظی🥺
+وقتی با با اسم رضا را آورد صدای جیغ و گریه زینب بلند شد(زن رضا) نفس عمیقی کشیدم و گفتم :میام بابا مواظب زینب یادگاری رضا باش منتظر جواب بابا نموندم و تلفن قطع کردم رضا نتونست بچه اش و ببینه زینب حامله بود و اینو وقتی فهمید که رضا شهید شده بود دستا مشت شداز
میدون تیر خارج شدم و به سمت بهشت رضا حرکت کردم....
این داستان ادامه دارد...🦋🍃
#نویسنده #سین_پ
کپی رمان حرام ❌ پیگرد دنیوی و اخروی دارد
@sarbasangomnam