eitaa logo
کانال سید سراج الدین جزائری
23.1هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
11 فایل
شهیدتر ز شهیدان بی کفن، #شاعر غریب تر ز #نویسنده ها، #کتابفروش . یک جوان نسبتا خییییلی معمولی ارتباط : @seyedseraj اگر حرفی رو نخواستی رو در رو بگی👇 https://eitaayar.ir/anonymous/F902.WG72a ⛔تبلیغات ندارم⛔ ‌. کپی و برداشت از مطالب جایز
مشاهده در ایتا
دانلود
داخل پرانتز بچه ها اساسا آینه بزرگترها هستند. محمد حسین صادقی هشت سالشه و وقتی تو سفر می بینه که من و باباش دائم داریم در مورد سفرنامه و ... صحبت می کنیم برداشته خودکار و کاغذ دست گرفته و شروع کرده به نوشتن سفر نامه اش... متن سفرنامه محمدحسین: سفر کربلا قسمت اول ما هفت روز قبل به سفری که برایمان جور شده بود یعنی نجف - کربلا و سامرا رفتیم. ما به مرز شلمچه رفته بودیم که گفتند بسته است، وقتی که ما ماشین رو کاپوتاژ کرده بودیم. بعد به مرز مهران رفتیم و راحت پاسپورتامون رو دادیم و به عراق رفتیم. عمو سید عربی یا عراقی بلد بود. ما که زبان عربی را نمی فهمیدیم عمو سید به جای ما حرف می‌زد. ما وقتی رفتیم عراق کارها رو کردیم و به نجف حرکت کردیم. ما وقتی رسیدیم نجف ۱:۰۰ شب بود. جالبه که پله برقی آن ها با ما فرق داشت و مثل سرسره بود. ما صبح زود رفتیم صبحانه بخوریم که تا روی میز نشستیم حرم حضرت علی (ع) پیدا بود. صبحانه را خوردیم و به کربلا راه افتادیم. بعد به سامرا و دوباره به کربلا. ما تا پایمان به اتاق افتاد حرم امام حسین (ع) معلوم بود. پایان کانال 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046
این خیلی خوب بود😂
قسمت 1⃣1⃣ نماز را در لابی هتل خواندیم و راه افتادیم سمت ماشین. از همان پله‌های برقی یا به قول محمدحسین سرسره‌های برقی. زودتر رفتم و ماشین را برداشتم و آوردم دم خروجی باب الحسن(ع).همه راحت سوار شدند و حرکت کردیم. نشان اصرار داشت از کوچه پس کوچه ما را ببرد به سمت ثورة العشرین.اما تجربه دیشب که همه مسیرهای اطراف حرم بسته بود و البته کورسویی در حافظه تاریک ذهنم برآنم داشت که همان جاده کمربندی بحر نجف را به سمت کربلا بروم و از یک فرعی‌ دیگر بپیچم به سمت طریق الحسین (ع) . همین کار را کردیم و وادی السلام را دور زدیم و رسیدیم به جاده اصلی نجف کربلا. رقم عمودها را که دیدیم فهمیدیم راه را درست می رویم. بدون اغراق باید بگویم زیباترین حس و تفاوت سفر با خودرو شخصی همین رانندگی در طریق الحسین است. وقتی خاطره ۱۳-۱۴ سال پیاده روی اربعین و نیمه شعبان جلوی چشمت هست و با خیلی از موکب ها خاطره داری رانندگی برایت حس دیگری دارد. به خانمم که تا امروز تجربه پیاده روی اربعین را ندارد توضیح می‌دهم که شرایط اینجا در ایام اربعین چگونه است. چراغ خیلی از موکب‌ها روشن اما به ندرت فعال و مشغول خدمتند. از میله ۲۸۵ که رد می شویم توضیح می دهم که این موکب امام رضا (ع) است. بزرگترین موکب ایرانی ها. حدودا همینجاهاست که جاده دو طرفه می شود. یعنی یک طرف را بسته اند تا تعمیرات انجام دهند چند کیلومتر جلوتر اتوبان عادی می شود. یادم نیست چه کسی اما یک نفر گفت کاش یک چای عراقی گیرمان می آمد. نگاهم افتاد به موکب دَلّه که داشتند چای می دادند. میله ۴۸۳ بودیم و یک دله بزرگ عربی جلوی حیاط حسینیه نصب شده بود. ایستادیم و رفتیم سمت چایخانه. پیرمردی که بعدا فهمیدیم ابوکریم است به گرمی از ما استقبال و با چای و خرما و کلوچه پذیرایی کرد. بچه ها گفتند جای باصفایی است و اگر اشکالی ندارد همینجا چند دقیقه‌ای استراحت کنیم. سیدمحمدحسین هم کار دستمان داده بود و باید پوشکش را عوض می کردیم.داخل حسینیه شدیم و نشستیم. گرم گفتگو با ابوکریم شدم که دیدم محمدهادی و محمدحسین از منبر بالا رفته اند و مشغول مداحی اند. ابوکریم از جا بلند شد. فکر کردم میخواهد بچه‌ها را پایین بیاورد. اما نه... یک راست رفت سراغ کمد پشت منبر و میکروفون را داد دست بچه ها و سیستم صوت را روشن کرد و شروع کرد با بچه ها بازی کردند. برگشتم سیدمحمدحسین را دیدم که با مادرش گرم بازی است و رفته است سراغ جعبه مهرها... گوشه حسینیه قبری بود و تصویری از پیرمردی که بنظر عارف می رسید. از ابوکریم اسم و رسمش را پرسیدم. گفت مؤسس موکب و بانی حسینیه بوده و وصیت کرده که در مسیر مشایه زوار دفنش کنند تا گرد پای زائران را ره توشه آخرتش کند حدود یک ساعتی را با ابوکریم خوش و بش کردیم. گوشی مرا گرفت و شماره تلفنش را ذخیره کرد و گفت از امروز اینجا برادری داری که هروقت نیازش داشتی آماده است. شماره تلفنم را در گوشیش ذخیره کرد. راهی شدیم که برویم. باز همراهمان آمد و یک چای دیگر برایمان ریخت. گفت در ایام اربعین اینجا پر از زائراست. بیایید خدمت کنید. انصافا هم موکب باصفایی بود سالنهای استراحت بزرگ برای خانم ها و آقایان و یک حیاط بسیط و باصفا برای بازی بچه ها. اشاره کرد به خانم ها و گفت بهشان بگو امسال منتظریم بیایند و دو روز را لااقل به زوار خدمت کنند. ایرانی زیاد می آید و ما به کمکشان نیاز داریم. پیرمرد صدا زد که یک کارتن آب هم بیارید. گفتم نیاز نیست. گفت بگذار توی ماشین، نیازتان می شود. خواستم بگویم صندوق جا ندارد که یادم افتاد وسایل را توی هتل گذاشتیم و سبک سفر می کنیم. هدیه اش را قبول کردم و یک بسته گز بلداجی که سوغات شهرکرد است برای تشکر پیش‌کشش کردم. سوار ماشین که شدیم راه بیفتیم چشمم افتاد به نشانگر بنزین که کمی بالاتر از نصف شده بود. هنوز بنزین زیادی داشتیم اما شرط عقل در سفر آن هم کشور غریب این بود که باک را همیشه پر نگه داریم. از ابوکریم نشان بانزینخانه یا همان پمپ بنزین را گرفتم. ۴کیلومتر جلوتر بعد از دو قوس -که گویا دروازه شهر حیدیریه بود- سمت راست پیداست. خداحافظی کردیم و راه افتادیم. دقیقا ۴کیلومتر که رفتیم همان قوسی که ابوکریم گفت و پمپ بنزین که سرجایش بود. وارد پمپ بنزین شدیم . ورودی پمپ بنزین تابلویی نصب شده بود که قیمت انواع محصولاتش را درج کرده بود. بنزین ۴۵۰دینار (بنزین عادی ۱۸۰۰۰ تومان) بنزین محسّن ۶۵۰ دینار (بنزین سوپر ۲۶۰۰۰ تومان ) نفط ابیض ۱۵۰ دینار (نفت سفید ۶ هزارتومان) باک را پر کردیم با حدود ۲۳ لیتر بنزین عادی. از پمپ بنزین بیرون آمدیم و حرکت کردیم. یک دفعه به ذهنم رسید کمی با حسین دارابی شوخی کنیم. سعید پیاده شد و کلیپی پر کردیم و برای حسین فرستادیم و حرکت کردیم... کانال 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046
هدایت شده از سین صاد (سعید صادقی)
5.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فوق العاده است😭😭 ای امید ناامیدا حسین ای پناه بی پناها حسین 🇮🇷 🔻🔻🔻🔻 کانال سین صاد رو دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/459735098C6f43ed974a
هدایت شده از سین صاد (سعید صادقی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در وقت جدایی از نجف فهمیدم آدم ز بهشت با چه حالی میرفت 🇮🇷 🔻🔻🔻🔻 کانال سین صاد رو دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/459735098C6f43ed974a
ابو کریم است و واقعا کریم. موقع رفتن با سرعت می رود داخل چایخانه و چندتا چای برایمان می ریزد و بلند میگوید هلا بزوار ابوعلی... الآن که یک هفته از آن ماجرا میگذرد هنوز هرروز صبح پیام میدهد و ابراز لطف میکند. امشب پیام داد که اینجا همه چیز خوب است فقط مشتاق دیداریم و دلتنگتان. با خودم فکر می کنم که او فقط خادم زوار حسین (ع) است و اینچنین عاشق و مشتاق زائران ارباب... نکند خود ارباب هم دلتنگ ماست و مشتاق دیدار مجددمان... هرچند ساعتی بیشتر با ابوکریم نبودیم و یک هفته بیشتر نگذشته ولی انگار رفیق چند ساله و یار گرمابه و‌ گلستانمان است. اینجاست که معنی حب الحسین یجمعنا را می فهمیم... کانال 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046
هدایت شده از کانال حسین دارابی
🔴 ١١۰۰ ختم قرآن به نیت امیرالمؤمنین میخوایم تو ایام‌شهادت امیرالمؤمنین و شب‌های قدر ١١٠٠تا ختم قرآن به نیت حضرت انجام بدیم. با خوندن تک آیه تک آیه. تا الان با همین یک آیه یک آیه ١٧٣١ ختم انجام شده باید تو این چندروز برسونیمش به ٢٨٣٠ ختم هرچند دقیقه روی لینک کلیک کنید ختم قرآن جدید شروع میشه شرکت کنید تو ختم‌های بیشتری شریک میشید. بسم‌الله 👇 https://leageketab.ir/khatme-quran پیام رو برای دوستانتون بفرستید در رسیدن به هزاروصد ختم یاری بدن جهت‌اطلاع از ختم‌های روزانه عضوکانال‌شید👇 http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0