eitaa logo
کانال سید سراج الدین جزائری
26.5هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
3.2هزار ویدیو
11 فایل
شهیدتر ز شهیدان بی کفن، #شاعر غریب تر ز #نویسنده ها، #کتابفروش . یک جوان نسبتا خییییلی معمولی ارتباط : @seyedseraj اگر حرفی رو نخواستی رو در رو بگی👇 https://eitaayar.ir/anonymous/F902.WG72a ⛔تبلیغات ندارم⛔ ‌. کپی و برداشت از مطالب جایز
مشاهده در ایتا
دانلود
خودم هم فکر نمی کردم این قدر بنویسم... خواستم شروع کنم بنوشتن ادامه ماجرا... همین که هشتگ زدم و نوشتم قسمت ۱۳ به خودم آمدم که چقدر داری لفتش می دهی. اما عجیب برایم این است که هنوز مثل روز اول انگیزه دارم برای ادامه روایت... اصلا از خودم بعید می دیدم اینقدر نوشتن را. نه خیلی وقتش را دارم و نه خداییش حوصله‌اش را. از اول هم قرار نبود اینقدر با جزئیات و کامل بنویسم. بیشتر میخواستم روش بردن ماشین شخصی را بنگارم ولی حس و حال شما و بازخوردهای مثبتتان به نوشتنم واداشت. نگاهی به پیام‌های شخصی انداختم و با یک حساب سر انگشتی دیدم که در این یک هفته چندصد پیام یا شاید چند هزار پیام شخصی جواب داده ام. جواب‌ها همه در مورد ترانزیت ماشین و هتل و .. نیست. خیلی هاش التماس دعاست یا درد دل. بعضی ها هم تشکر کرده‌اند که حال و هواشان کربلایی شده و مشتاق شنیدن جزئیات بیشترند. صادقانه بگویم چند نفری هم -به نظرم ۵-۶ نفر- کنایه زده اند که مگر شاخ غول شکسته‌ای!؟ یک ماشین برده ای کربلا!؟ گوش فلک را کر کردی و ... طبیعتا نمی توانم‌همه سلیقه ها را راضی کنم ولی مطمئنم که این روزی حداقل سه چهار ساعت وقتی که صرف نوشتن و پاسخ به پیام‌ها می کنم به این امید است که شاید یک نفر و فقط یک نفر دلش پر بکشد و کیفش را ببندد و‌ راهی شود. یا شاید حداقل حسی برقرار شود و دلی بشکند و اشکی سرازیر شود و ارتباطی وصل... که هر کدام بشود چه کیفی می کنم من چه حالی بکنم که حتی شاید دلیلش را ندانم که چه شده که حال دلم خوب شده... پس همچنان می نویسم به امید نگاه ارباب یاعلی کانال 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046
قسمت3⃣1⃣ می رویم سمت حرم. از سمت مجسر (پل) امام حسین (ع) حالا که این سمت آمده‌ایم تصمیم می‌گیرم از خیابان باب بغداد مشرف شویم. نزدیک‌ترین راه ماشین رو به حرم سقا. هرچه باشد می‌گویند شرط ادب است از سپه‌سالار اذن بگیریم برای ورود به بارگاه ارباب. خیابان عجیب شلوغ و ترافیک سنگین است و به طبع سرعت حرکت پایین. سعید می گوید همینجاها پارک کن پیاده می رویم. ۱۶۰۰ متر مانده به باب بغداد. برای بچه‌ها کمی زیاد است و برای خانم‌ها، خصوصا که سیدمحمدحسین هم باید بغل بگیریم. خانم ها هم با سعید هم صدا می شوند که آنجا جای پارک است یا این طرف و ... دلم رضا نمی‌دهد که اذیت شوند. کربلا شهری نیست که زن و بچه و خانواده اذیت شوند. امید دارم آن جلوها جای پارک پیدا شود. چند پارکینگ عمومی (ساحة سیاراة لوقوف هم المبیت) هم سر راه بود اما باز پیش خودم گفتم جلوتر می رویم ان شاءالله حا گیر می آید. آرام آرام در دل ترافیک جلو می رویم . خیابان پر است از ماشین‌های مختلف. ماشین‌های ایرانی در بین‌شان چشمک می زنند. اما پلاک ملی ها انگار یک حال دیگری بهمان می دهند. پراید، کوییک، تیبا، پژو پارس، ال نود و ... همه با پلاک ملی ایران آمده اند. هر کس با هر ماشینی که توانسته بود آمده بود. دیگر نزدیک باب بغداد رسیده بودیم، یعنی ابتدای شارع بغداد و تا سیطریه کمتر از ۱۰۰ متر باقی بود. کنار خیابان یک جای پارک دیدم، پشت ماشین پلیس و خوشحال رفتم که پارک کنم. از شرطه‌ای که آنجا ایستاده بود و مشغول تلفن صحبت کردن پرسیدم که اشکالی ندارد اینجا پارک کنم. پاسخ داد اگر برای زیارت آمده‌ای و میخواهی بروی نه، ولی اگر میخواهی توقف کوتاه کنی اشکالی ندارد. خیلی سخت شده بود. احتمالا باید دو خیابان را دور می زدم و می رفتم همانجایی که خانم‌ها گفته بودند پارک می کردم. در همین فکر بودم که سر نبش خیابان و در حال دور زدن چشمم خورد به یک پارکینگ طبقاتی نیمه کاره‌ای که البته چند طبقه اش پر از ماشین شده بود. از جوانی که آنجا ایستاده بودم و‌ماشین ها را فرمان می داد که داخل و خارج شوند پرسیدم :جای پارک دارید!؟ گفت اگر سوئیچ را توی ماشین بگذاری بله. با خودم فکر کردم ما هم یکی مثل همه. چه اشکالی دارد!؟ خصوصا که وسایل خاصی هم توی ماشین نبود. فقط کیف مدارک و کوله پسرک بود که با خودمان می بردیم. قیمت پارکینگ هم برای وقوف (توقف تا سه ساعت) ۳ دینار و برای مبیت ( تا فردا ساعت ۱۰ صبح) ۵ دینار بود. داخل پاریکنگ شدیم و یک گوشه از طبقه سوم توقف کردیم. و پیاده شدیم و مشغول مرتب کردن لباس های بچه ها بودیم. پشت سرمان یک پراید تاکسی محلی عراقی ایستاد با حدود ۷۰-۸۰ سانتی متر فاصله. رفتم سمت صندوق عقب تا کیف مدارک و کوله سیدمحمدحسین را بردارم. خانم ها با سعید و دو پسرش رفته بودند چند قدم جلوتر. پسرک مثل همیشه دوست‌تر می‌داشت بغل من باشد و از من جدا نمی شد. صندوق عقب را باز کرده بودم و مشغول بستن کیف پسر بودم که صدای غرش یک لندکروز احتمالا ۲۰۲۳ سالن پارکینگ را فراگرفت. خیلی نگذشت که صدای برخوردی شنیدم و قبل از این که فرصت کنم پشت سرم را نگاه کنم یک چیزی از پشت خورد به من و افتادم روی کاپوت پراید. کیف را رها کرده بودم و محکم سید محمدحسین را در آغوش فشرده بودم. زبانم بند آمده بود. برای چند لحظه مبهوت بودم و نفهمیدم چه شده بود اما انگار راننده پراید میخواسته پیاده شود و در را باز کرده بود که در گیر کرده به گلگیر لندکروز و پراید را از جا کنده و باخودش حرکت داده بود به سمت ما. به خودم که آمدم سریع نگاهم رفت سمت خانمم. چشمانش پر از اشک شده بود و نگران نگاهمان می کرد. او هم شوکه شده بود. آرام گفتم چیزی نیست نترس. یک پلک بر هم زدنی دلم پر زد سمت روضه. شاید ارباب میخواست با روضه رباب و علی اصغرش پسرم را برای اولین بار در آغوش شش‌گوشه‌اش بکشد. اشک داشت گوشه چشمم جمع می شد که خودم را جمع و جور کردم و پسرک را دادم دست مادرش تا هر دو آرام بگیرند ولی بغض سختی گلویم را چنگ می‌زد و فکر و ذکرم شده بود روضه طفل رضیع (ع). شیشه ماشین را کمی پایین دادم و ریموت ماشین را گذاشتم داخل ماشین و در را بستم و حرکت کردم و رسیدم به جماعتمان و با هم رهسپار حرم سقا شدیم. از تفتیش باب بغداد که وارد شویم دو راه جلوی رویمان است: یکی همان شارع علی اکبر (ع) و دیگری شارع حوراء الزینب (س) . هر دو می‌رسند به محلی که بناست صحن ام البینی بنا شود. برای تشرف از حوراءالزینب (س) باید از سمت مستشفی الکفیل بروی سمت باب القبله یا از شارع علی اکبر(ع) بروی سمت باب الموسی الکاظم(ع). مشورت می‌کنیم و قرار می شود بریم داخل بین الحرمین تا کمی قرار بگیریم و بعد برویم زیارت.
همین کار را هم می‌کنیم و از دل شلوغی می زنیم به خیابان علی اکبر(ع) و از سمت باب موسی الکاظم(ع) می رویم تا وارد بین الحرمین شویم. بین الحرمین بیش از آن که فکر می کردم شلوغ است. از جنس شلوغی‌های اربعین است. با هرسختی کنار مسقف(سایه‌بان) دوم جایی کنار یک خانواده خالی است. از ایشان اجازه میگیریم و شش نفر و نصفمان را گوشه فرششان جا می دهیم. کانال 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046
mohamd hosin - bashe - 128 - ahangchin.ir.mp3
4.16M
ای دل، ای دل، ای دل، ای دلِ غافل... کاروان رفت و ما مانده‌ایم در گل... این هم هدیه امشب برای خلوت کردن اونهایی که عاشق کربلا و در حسرت دیدن گنبد طلا هستند... تنها و با حال خوش بشنوید جان نوشت: حاضرم همه زیاراتی که کربلا و نجف و سامرا و کاظمین رفته ام بدهم و باز هم لذت حسرتی که کربلا ندیده‌ها در مناجاتشان با امام حسین (ع) دارند بچشم... ارباب انتظار سخته من هم دل دارم هر کی رو دیدم کربلا رفته ... کانال 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046
قسمت 4⃣1⃣ گوشه حصیر خانواده عراقی می نشینیم. بر میگردم و می‌گویم بین الحرمین که اینقدر شلوغ است حتما ورودی حرم و اطراف ضریح دیگر جمعیت موج می زند. تصمیم می‌گیریم لَختی بنشینیم تا کمی خلوت شود. مشغول بازی با سیدمحمدحسین می شوم. حسابی سرحال است و مثل همیشه خندان. روحم با خنده‌هایش شاد می شود اما هر از گاهی یاد اتفاق پارکینگ می افتم همچنان با بغضی که هنوز گلویم را رها نکرده، دست و پنجه نرم می کنم. متوجه نمی شوم که چطور ساعت از ده گذشته که خانم ها می‌گویند قصد تشرف به حرم را دارند. نگاهی به دور و برم می اندازم. کمی خلوت شده می‌گویم پس من بچه ها را نگه می دارم شما بروید و برگردید همینجا. با دست ورودی بانوان حرم اباالفضل (ع) را نشانشان می دهم. برمی‌خیزند و کفش می پوشند و می روند. سعید هم می رود سمت بین الحرمین تا عکس بگیرد برای صفحه اینستاگرامش. من با سه تا بچه تنها می مانم. محمدهادی و محمدحسین مشغول بازی فوتبال با موبایل مادرشانند و سیدمحمدحسین هم مشغول بازی با وسایل کیف و فلاسک آب شیر خشکش است. زمان را مناسب می بینم و با گوشی یک مداحی پخش می‌کنم برای حضرت علی اصغر(ع) . اینجا بین الحرمین است و دیگر لازم نیست از کسی شرم کنم برای گریه کردن. اشکی می ریزم و کمی سبک می شوم. بچه ها هنوز مشغول بازی اند که سعید بر می گردد. من هم شروع می کنم به آماده کردن شیرخشک برای پسرک که حالا دیگر دارد نق می زند . هم بهانه مادرش را می گیرد و هم احتمالا از سر گرسنگی غر می زند... شیرش را که سیر می خورد بر می گردد سراغ بازی‌اش. صدای خنده اش توجهم را جلب می کند. سمت نگاهش را دنبال می کنم و می بینم پسرک مادرش را در میان جمعیت از دور دیده که به سمتمان می‍اید و دارد برای مادر خودشیرینی می‌کند. ازدحام جمعیت زیاد بوده و خانم‌ها هم نتوانسته اند زیارت کنند و از همان دور ضریح را دیده و سلام داده اند و برگشته اند پیش ما. سعید می گوید همین که شب جمعه کربلا را درک کرده ایم و از اینجا سلام داده ایم کفایت میکنم و بهتر است برگردیم که بچه ها اذیت نشوند. منطقی می گفت. تنفس در بین الحرمین هم از سرمان زیاد است آن هم شب جمعه. حالا که سلام هم داده ایم و روضه و اشکی. بر می خیزیم که برویم. بچه‌ها گرسنه‌شان است. پیشنهادم‌حتما شاورما است اما گرسنگی بچه ها یا حداقل بهانه‌شان بیش از آنی است که بتوانیم به یک رستوران خوش قیمت با غذای خوب برویم و همانجا روبروی در بین الحرمین می رویم و چندتا ساندویچ شاورما میگیریم از قرار هر کدام دو دینار. ساندویچ‌ها که نانشان صمون است و کوچک، بگی نگی سیرمان می کنند. پس راه می افتیم و می رویم به سمت باب بغداد تا سوار ماشین شویم. به پارکینگ که می رسیم بچه ها را میگذارم پایین، دم در و خودم می روم بالا ماشین را بیاورم. به ماشین نگاه می‌کنم. جابجا شده است اما همه چیز سر جایش است. تمیز و‌ مرتب. پایین می روم و هزینه پارکینگ را پرداخت میکنم . خانواده ها را که دم در ایستاده اند سوار می کنم و می زنیم به دل جاده. محمدحسین می رود در جعبه عقب و تخت می خوابد. سعید هم که حسابی خوابش می آید عقب می نشیند که راحت آن گوشه گوشه چرت بزند. محمدهادی هم توی بغل مادرش و هردو غرق خواب . سید محمدحسین و مادرش هم روی صندلی جلو کنار من خوابیده‌اند‌. آرام گوشی را به بلوتوث پخش ماشین وصل می‌کنم و با صدای کم مداحی میگذارم و در دل شب توی جاده نجف کربلا مشغول لذت بردن از رانندگی می شوم. در جاده بهشت، یکی از فانتزی‌های ذهنی ام همین بود. حدود ساعت ۱ یعنی کمتر از یک ساعت و ربع بعد می رسیم به باب الحسن (ع) حرم امام علی (ع) . امشب انگار خلوت تر از دیشب است. مستقیم می روم دم گاراج تا پارک کنم ولی مسئول امشب طلب پنج دینار می کند به او میگویم دیشب یک دینار و نیم دادم . قبول نمی کند. دنده عقب میگیرم و از پارکینگ خارج می شوم. نه که مبلغش زیاد باشد اساسا حرف زور توی کتم نمی رود. می خواهم بروم سراغ گاراج بعدی که سعید پیشنهاد می‌دهد خیابان که خلوت است آن طرف تر پارک کنیم کنار خیابان. می‌رویم و بچه ها را پیاده می‌کنیم و ماشین را پارک میکنم کنار کوییک پلاک تهرانی که از دیشب همانجا دیده بودمش و سیدمحمدحسین را که غرق خواب است از مادرش می‌گیرم و می‌رویم سمت پله‌های برقی که برسیم به هتل و بخوابیم‌. کانال 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046
AliAsghar-Karimi-01.mp3
16.23M
لالایی گل بابا.. اون شب این مداحی آرومم کرد... با زبون‌روزه و تشنه، روضه علی اصغر بهتر به جان می شینه... کانال 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046
سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی از فرماندهان ارشد جبههٔ مقاومت در حمله عصر امروز جنگنده‌های رژیم صهیونیستی به بخش کنسولی سفارت ایران در دمشق به شهادت رسید. این ضربه عمیقی بود. شهید زاهدی شخص مهمی بود اعلام بالاترین سطح هشدار در سرزمین‌های اشغالی. رژیم صهیونیستی در شرایط نابسامانی قرار داره، پایان جنگ خیلی به ضررشه، دست و پا میزنه از جنگ بیرون نیاد. کانال 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046
⛔آخه پسرجان تو قطعا دفعه بعد دعوت نمیشی به برنامه تلویزیونی که بخوای بگی صبری دارد. مگر اینکه مدیران صداو سیما هویج پیدا نکنن که بعنوان کارشناس دعوت کنند. 🔺 هوش رسانه‌ای و اطلاعات منطقه ای و شناخت هویج از راهبرد و اقدامات ایران در منطقه از بعضی از این باصطلاح کارشناس‌ها خیلی بیشتره... کانال 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046
میدان را به اهلش بسپاریم... دوستی مطلب گذاشته که باید مطالبه عمومی برای انتقام بالا برود تا افکار عمومی دست نظام برای انتقام باز کند. خوب که دقت کنی بوی حرف‌هایی از جنس دکتر ظریف را از این نظریه‌ها استشمام می‌کنید. این دوستان میدان را با دیپلماسی اشتباه می گیرند. نظام نشان داده که برای میدان هیچ ملاحظه‌ای جز خیر و صلاح مردم، مملکت و صد البته مقاومت در نظر نمی‌گیرد و اصلا فشار رسانه و ... بر تصمیمات راهبردی‌اش اثر نمی‌گذارد. جنگ و مسایل میدان، اقتضائات خود را دارد و هرکسی نمی‌تواند نسبت به آن نظر بدهند مگر اطلاعات میدان را کامل و‌ کافی داشته باشد. می‌گویند اگر تصمیم نظام برای برخورد سخت و انتقام باشد چه و شما با سکوت رسانه ای یا دعوت مردم به صبر پشت نظام را برای پاسخ خالی کرده اید!؟ می‌گوییم هرچه فرماندهان کارکشته و بصیری که شما به قدرت و توانایی آنها خاطرتان جمع است و اینطور در خانه و روی متکی لمیده و کارشناسی می‌کنید که باید حمله کنیم و بزنیم و ...، تصمیم بگیرند خیر نظام و مردم است و صد البته قابل دفاع و پشتیبانی است. در مورد مسایل امنیتی و نظامی مگر تا کنون فشار رسانه‌ای کاری کرده که این بار بکند؟ در موضوع اغتشاشات سال گذشته که جو رسانه‌ای آنطور علیه برخورد با اغتشاشگران بود مگر نظام کم گذاشت یا اشتباه کرد!؟ حال ما می پرسیم اگر تصمیم نظام بر حمله و پاسخ سریع و سخت نباشد چه!؟ شما با سرخوردگی و ایجاد حس تحقیری که در بین جماعت حزب الله و حلقه سخت نظام پیش‌آورده اید چه می کنید!؟ با سلب اعتماد نیروهای انقلابی از نظام و قدرت و راهبرد نظامی‌اش چه میکنید.!؟ پس با زیر سؤال بردن راهبرد نظام در میدان و ریختن اعتماد مردم به قوای نظامی و فرماندهان و تصمیم‌گیران امنیت کشور راهی را شروع کرده اید که هر دو سر باخت است. شما را به خدا این بار کمی کوتاه بیایید و میدان نظامی و امنیتی را خرج لجاجت با افراد و دعواهای رسانه‌ای‌تان نکنید بگذارید مردم با اعتماد به راهبردهای کلان نظام با خیال راحت سر بر بالین بگذارند. شما که به نظرم حتی از رسانه و بایسته‌هایش اطلاعی ندارید لااقل به همین فعالیت‌تان بسنده‌کنید و مشغول همان نسخه‌پیچی‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی‌تان برای حجاب و ..‌ شوید و میدان را به اهلش بسپارید... کانال 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046
هر وقت دلم هوای مشهد‌ و روضه های محفل اشک حرم میکند سری میزنم به کانال سیدامیر👆👆
هدایت شده از عابدین کاظمی نیا
از دشمن صهیونیستی ضروری، غیرتمندانه، راهبردی و حتی تصمیم ساز است. اما را به فرماندهان و خاصه رهبری واگذاریم که اشراف، شجاعت،غیرت و انگیزه اش برای نابودی رژیم غاصب از همه ما بیشتر است. با فریاد بلندانتقام را مطالبه کرده و بعد آن باشیم. |||| @a_kazemineya
هدایت شده از کانال حمید کثیری
آقا گفتند روزی که عین‌الاسد را زدیم، یوم الله بود. الآن رفقا آمده‌اند و می‌گویند سوله خالی عین‌الاسد! را زدیم ... نباید تردید کنند تحلیل‌های‌شان درست نیست؟! بگذریم که اگر اشاره رهبری هم نبود، این حجم از هیجانی شدن و تمام دستاوردها را به باد گرفتن، خودش محل سوال است! جالب است که برخی از رفقا مکان‌هایی را هم که باید بزنیم دارند یک به یک معرفی می‌کنند! خنده‌دار نیست؟! من هیچ دانشی در این زمینه ندارم اما می‌فهمم جنگ معادلات خودش را دارد و آن را باید به اهلش سپرد. خصوصا کسانی که موفق‌ترین کارنامه را در بخش‌های مختلف نظام در پنج دهه گذشته داشته‌اند و هر موقع قرار است از موفقیت‌ها مثال بزنیم از نیروهای نظامی کشور مثال می‌زنیم. حالا چه می‌شود که به یکباره همه تحلیل‌گر مسائل نظامی غرب آسیا می‌شویم با فاز انتقادی به هر چه کردیم و نکردیم؟! 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
بازخوانی بخش‌هایی از خطبه رهبر معظم انقلاب در نمازجمعه ۲۷ دیماه ۹۸ یعنی نه روز پس از حمله به عین الأسد:  یک آیه‌ی پُر مغز و پُر مضمونی -مثل بقیّه‌ی آیات قرآن- در سوره‌ی ابراهیم هست. امروز بحث من پیرامون این آیه و آیات بعد از این آیه است. میفرماید که وَ لَقَد أَرسَلنا موسىٰ بِآیاتِنا أَن أَخرِج قَومَکَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النّورِ وَ ذَکِّرهُم بِأَیّامِ اللَّهِ؛(۱) توصیه میکند، دستور میدهد حضرت موسیٰ را که «ذَکِّرهُم بِأَیّامِ الله». دو احتمال در معنای «ذَکِّرهُم بِاَیّامِ ‌الله» هست که در مقصودی که ما از این آیه داریم فرقی نمیکند. یک احتمال این است که منظور این است که ایّام‌الله را به یاد آنها بیاور؛ یک احتمال هم اینکه مقصود این است که به وسیله‌ی ایّام‌الله خدا را، دین را، قیامت را به یاد آنها بیاور. اهمّیّت ایّام‌الله در اینجا معلوم میشود که موسیٰ پیامبر عظیم‌الشأن الهی مأمور است که ایّام‌الله را به یاد مردم بیاورد. بعد میفرماید: إِنَّ فی ذٰلِکَ لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبّارٍ شَکورٍ.(۲) ایّام‌الله آیه‌اند، نشانه‌اند، دلیل راهند. برای چه کسانی؟ برای کسانی که این دو صفت را دارند: صبّارند و شکورند. صبّار یعنی کسی که سر تا پا استقامت و صبر است، یکسره اهل صبر و استقامت، شکور یعنی آن کسی که نعمت را می‌شناسد و شکرگزاری میکند که حالا درباره‌ی این شکرگزاری من عرایضی خواهم کرد. بعد در آیه‌ی بعد میفرماید که حضرت موسی این دستور را عمل کرد: وَ إِذ قالَ مُوسی‌ لِقَومِهِ اذکُرُوا نِعمَةَ اللَّهِ عَلَیکُم إِذ أَنجاکُم مِن آلِ فِرعَونَ؛(۳) به یاد آنها آورد نجاتشان از دست فرعون را، فرعونیان را، از دست قدرت فائقه و غالب ستمگر را که چطور شما را نجات داد؛ این از ایّام‌الله است یکی از نمونه‌های ایّا‌م‌الله این است؛ إِذ أَنجاکُم مِن آلِ فِرعَونَ. پس این [روز] یکی از ایّام‌الله شد؛ آن وقتی که جوامع و انسانها و اقوام از دست قدرتهای ستمگر نجات پیدا میکنند. بعد دنباله‌ی این ندای عمومی پروردگار است، صدای بلند خدا است: وَ إِذ تَأَذَّنَ رَبُّکُم، «تأذّن» یعنی با صدای بلند خدای متعال به همه اعلان میکند که لَئِن شَکَـرتُم لَاَزیدَنَّکُم؛ اگر شکرگزاری کردید، ما آن نعمتی را که به شما دادیم این را روزبه‌روز افزایش خواهیم داد، زیاد میکنیم؛ وَ لَئِن کَفَرتُم إِنَّ عَذابی لَشَدید؛(۴) امّا اگر کفران نعمت کردید، وظایف شکر را به جا نیاوردید، آن وقت آنجا عذاب الهی است، مشکلات فراوانی است که برای شما پیش خواهد آمد. . ‌. .  خب، ایّام الله مهم است؛ بنده میخواهم درباره‌‌ی ایّام الله صحبت کنم؛ برای چه کسانی؟ برای مردمی که صبّارند و شکورند. صبّارند یعنی یکپارچه اهل استقامت و صبرند، به اندک چیزی از میدان خارج نمیشوند، ایستادگی میکنند. شکورند، یعنی اوّلاً نعمت را میشناسند، ابعاد پنهان و آشکار نعمت را میبینند؛ ثانیاً قدرشناس نعمتند، یعنی ارزش این نعمت را، وزن این نعمت را، قیمت این نعمت را میدانند؛ ثالثاً بر اساس آن احساس مسئولیّت میکنند، بر اساس این نعمتی که خدا داده، احساس مسئولیت میکنند؛ ملّتی، جمعیّتی، قومی که بی‌صبر نیستند، مسئولیّت‌ناشناس نیستند. . . .  این دو هفته‌ای که بر ما گذشت، دو هفته‌ی پُرماجرا و استثنائی بود؛ ماجراهای تلخ، ماجراهای شیرین، حوادث درس‌آموز در این دو هفته برای ملّت ایران پیش آمد. یوم‌الله یعنی چه؟ یعنی آن روزی که دست قدرت خدا را انسان در حوادث مشاهده میکند؛ آن روزی که ده‌ها میلیون در ایران، و صدها هزار در عراق و بعضی کشورهای دیگر به پاس خونِ فرمانده سپاه قدس به خیابانها آمدند و بزرگ‌ترین بدرقه‌ی جهان را شکل دادند، این یکی از ایّام‌الله است. آنچه اتّفاق افتاد، کار هیچ عاملی جز دست قدرت خدا نمیتوانست باشد. آن روزی هم که موشکهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، پایگاه آمریکایی را در هم کوبید، آن روز هم یکی از ایّام‌الله است.(۶) ما این دو روز را جزو ایّام‌الله در همین چند روز گذشته، در همین دو هفته‌ی گذشته، در مقابل چشم خودمان ما ملّت ایران مشاهده کردیم؛ اینها روزهای نقطه‌ی عطف تاریخند، روزهای تاریخ‌سازند، روزهای عادّی نیستند اینها. این که یک نیرویی، یک ملّتی، این قدرت را دارد، این توان روحی را دارد که به یک قدرت متکبّر زورگوی عالم این جور سیلی بزند، نشان‌دهنده‌ی دست قدرت الهی است، پس آن روز جزو ایّام‌الله است؛ روزها تمام میشوند، لکن تأثیرات این روزها در زندگی ملّتها باقی میمانند؛ در روحیه‌ی ملّتها، در منش ملّتها، در مسیر ملّتها، آثاری که این روزها باقی میگذارند آثار ماندگار و بعضاً جاودانه است. متن کامل بیانات کانال 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046
پر واضح و مشخص است هر انسانی که دلش در گرو آزادگی و مقاومت در برابر استکبار است با جنایت تلخ دیروز رژیم در دمشق متأثر است و بی شک منتظر و خواهان تنبیه جنایت‌کاران و انتقام سخت . مسأله این است که نباید مطالبه انتقام را -که به حکم آیه قرآن و فقه قصاص حق هر داغدیدۀ مظلومی‌است- تبدیل به مستمسک و بهانه‌ای برای تضعیف فرماندهان و قوای نظامی کرد و دست‌آوردهای بزرگی چون عین الأسد و ... را که رهبری آن را یوم الله می دانند تحقیر و‌ تضعیف نمود.
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سید امیر الآن داره محفل اشک حرم امام رضا(ع) روضه حضرت علی اصغر(ع) میخونه با زبون روزه، روضه تشنگی یه حال دیگه داره... لینک کانال سید👇 https://eitaa.com/joinchat/374865923C272b0c9685
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔹️حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت شهادت سردار رشید اسلام، سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی و جمعی از همرزمان وی بدست رژیم غاصب و منفور صهیونیست، تاکید کردند: آنها را از این جنایت و امثال آن پشیمان خواهیم کرد، به حول و قوه‌ی الهی. ✍ متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است: ✏️ بسم الله الرحمن الرحیم سردار رشید و فداکار اسلام، سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی، در کنار همرزم بزرگوارش سردار محمد هادی حاج رحیمی، با جنایت رژیم غاصب و منفور صهیونیست به شهادت رسیدند. سلام و رحمت خدا و اولیائش بر آنان و دیگر شهیدان این حادثه، و لعنت و نفرین بر سردمداران رژیم ظالم و متجاوز. ✏️ شهیدان ما از خداوند مهربان خود، نشان قبول مجاهدتِ درازمدت خود را دریافت کردند و هم‌اکنون در جمع اولیاء و صلحاء، متنعم به نِعَم الهی‌اند. ✏️ سردار زاهدی از دهه شصت در میدان‌های خطر و مجاهدت، چشم انتظار شهادت بود. آنها چیزی را از دست نداده و پاداش خود را دریافت کرده‌اند، ولی غم فقدان آنان برای ملت ایران به‌ویژه هرکه آنان را می‌شناخت سنگین است. رژیم خبیث به دست دلاورمردان ما مجازات خواهد شد. آنها را از این جنایت و امثال آن پشیمان خواهیم کرد به حول و قوه‌ی الهی. والسلام علی عبادالله الصالحین سیّدعلی خامنه‌ای 💻 Farsi.Khamenei.ir
به وعده امام عزیزمان برای انتقام و مجازات رژیم خبیث به دست دلاومردان مان ایمان و باور قلبی داریم؟ کدام دلاورمردان؟ همان‌ دلاورمردانی که در عین الأسد سیلی سختی به قاتلین سردار دلها زدند و تا امروز هم به خوبی از پس انتقام سردار برآمده و همچنان کارشان ادامه دارد. کانال 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بالاخره مشخص شد نفر دوم در این پیاده روی معروف در جنگ ۳۳ روزه همراه شهید حاج عماد مغنیه چه کسی است: شهید زاهدی کانال 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046