💟 #شهیدعلی_حیدری اهل مراقبت و محاسبه نفس بود .
او هیچ زمانی را مانند شرایطی که با خدا خلوت می کند دوست نداشت در این شرایط از خودش بیخود می شد و متوجه اطرافش نبود، او فقط و فقط در محضر دوست بود .
💟 همیشه قبل از #اذان صبح بیدار بود برای اقامه #نماز_شب .
میگفت : وقتی تو جمع هستی خدا میگوید این سرش شلوغ است ولی وقتی تنها باشی خدا می آید سراغت.
👌 [نماز شب در تاریکی و خلوت قرار داده شده است تا جذب رحمت الهی و همنشینی با خدا مشهود باشد]
#شهیدعلیحیدری🍃🕊
🌹شادی روحش صلوات🌹
@ShahadatNameOshagh
هدایت شده از 💞 نماز شب 💞
عزیزان مون که از دنیا رفتن میانه شون با خدا چطوری بود ؟
دوست داشتنی هاشون چی بود ؟
هر چی بود ؛ درست یا غلط .. الان تموم شده 🖤 رفتن پیش همونی که نهایتا همه باید بریم
کاش وقتی میریم و میخوایم بریم نگیم وااای چقدر پرت بودم من ‼️ چقدر بیجهت خودمو کوبیدم درو دیوار چقدر بحثهای الکی چقدر غصه های الکی
اصل چی بود من کجا بودم !!!!؟؟؟
شب جمعه لااقل یک رفت و آمدی با کلام خدا داشته باشیم و خودمون رو بچسبونیم به پاکان و عزیزانش 💚
هدیه میکنیم به چهارده معصوم و شهدا و اموات مون❤️ راضی بشن ازمون🙏
جهت دریافت جز یا حزب 👈
@foroughi48
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
+ما چجورۍ قرارھ از دنیا بریم؟((:🙃💔
_تا تعلق تموم نشہ وصل انجام نمیشہ!
#حاجحسینیڪتا
#شهادت
#شبجمعہ
@ShahadatNameOshagh
💚بعضی از روزهای جمعه تلفن همراهش خاموش بود، وقتی دلیلش رو میپرسیدم میگفت:
ارتباطم را با دنیا کمتر میکنم تا کمی زمانم را برای امام زمانم اختصاص بدم.، اینکه چطوری میتونم برای ایشان مفید باشم.
❤️ #شهیدمدافعحرممحسنحججی🕊
🌹شادی روحش صلوات 🌹
@ShahadatNameOshagh
⭕️ برای مهدی...
🔹 یک بخش از وصیتنامهاش را اختصاص داده بود به پسر کوچولویش محمد. نوشته بود:
"زندگی کن برای مهدی، درس بخوان برای مهدی، ورزش کن برای مهدی. محمد... من تو را از خدا برای خودم نخواستم، تو را از خدا خواستم برای مهدی."
#شهیدحمیدرضااسداللهی🍃🕊
🌹شادی روحش صلوات 🌹
@ShahadatNameOshagh
🦋•••
#خـــداونـــدا...!
#باکری نیستم برایت #گمنام بمانم !
#چمران نیستم برایت #عارفانه باشم !
#آوینی نیستم برایت #عاشقانه قلم بزنم !
#همت نیستم که برایت #زیبا بمیرم !
مرا ببخش با همه نقص هایم ...!
با تمام گناهانم...!
لیاقت ندارم ولی ...
دل که دارم ...!!!
دلــــم #شهـادت میخواهد ...
#شهـادت کجایی؟؟؟
کـــــم آورده ام....
می دانی ؟!
@ShahadatNameOshagh
▫️وقتی میاومد خونه دیگه نمیذاشت من کار کنم. زهرا رو میذاشت روی پاهاش و با دست به پسرمون غذا میداد. میگفتم: یکی از بچهها رو بده به من با مهربونی میگفت: نه، شما از صبح تا حالا به اندازه کافی زحمت کشیدی. مهمون هم که میاومد پذیرایی با خودش بود. دوستاش به شوخی میگفتند: مهندس که نباید تو خونه کار کنه! میگفت: من که از حضرت علی علیه السلام بالاتر نیستم. مگه به حضرت زهرا سلام الله علیها کمک نمیکردند؟
#شهیدحسنآقاسیزاده🍃🕊
🌹شادی روحش صلوات🌹
@ShahadatNameOshagh
4_5807745654864218209.mp3
7.13M
💠 #چراغ_راه
▪️بازخوانی #وصیت_نامه های شهدا
▪️شماره ده : شهید "سید حسین روح الامین"
@ShahadatNameOshagh
[روضه و نماز اول وقت]
میگفت:
مگهماغیرازروضهواشکبر سیدالشهداء (علیهالسلام) و نماز
اولوقتچیزدیگهایهمداریم؟
ایندوتاروازمونبگیرن،
دیگههیچینداریم..
#شهیدسیدعلیزنجانی🍃🕊
🌹شادی روحش صلوات 🌹
@ShahadatNameOshagh
▫️دفتری که قرار گذاشته بودیم اشکالاتِ هم را در آن بنویسیم، تقریبا همیشه با ایرادات من پُر میشد. حمید میگفت: تو به من بیتوجهی! چرا اشکالات مرا نمینویسی؟
گوشه چشمی نگاهش کردم و گفتم تو فقط یک اشکال داری! دستهایت خیلی بلند است. تقریباً غیر استاندارد است. من هر چه برایت میدوزم، آستینهایش کوتاه میآید. حمید مثل همیشه خندید. برایم جالب بود و لذت بخش که او به ریزترین کارهای من مثل لباس پوشیدن، غذا خوردن، کتاب خواندن و... دقت میکرد.
#شهیدحمیدباکری🍃🕊
🌹شادی روحش صلوات 🌹
@ShahadatNameOshagh
💟۸آبان سالروزشهادت
🍃روز نوجوان مبارک🍃
امام خمینی (ره):
رهبر ما آن طفل سیزدهسالهای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگتر است، با نارنجک، خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید.
#شهیدحسینفهمیده🍃🕊
🌹شادی روحش صلوات 🌹
@ShahadatNameOshagh
4_5827760812348934551.mp3
2.06M
💠 #چراغ_راه ۱۱
▪️بازخوانی وصیت نامه های شهدا
▪️شماره یازده : شهید قاسمعلی راستگو
@ShahadatNameOshagh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینجا یک مراسم عروسیه
مجری یک مسابقه برای سرگرمی بچه ها برگزار میکنه.
مسابقه این بود: هر کس بعد از شمارش مجری باید دست پدرش رو میبوسید و برمیگشت.
همه دویدند به جز یک نفر
مجری گفت: چرا ایستادی؟
پسر جواب داد: من فرزند شهیدم💔
جگرم سوخت وقتی اینو دیدم
@ShahadatNameOshagh
احتمالاً تصویر این شهید بزرگوار را در فضای مجازی زیاد دیده باشیم ؛
اما شهیدی بود که هیچکس منتظرش نبود جز خدا...
از شهدای بهزیستی استان مازندران که با یک «زیر پیراهن» راهی جبهه شد و هیچکس در جبهه نفهمید كه او خانواده ای ندارد.
کم سخن میگفت و...
با سن کم سخت ترین کار جبهه یعنی
*بیسیم چی* بودن را قبول کرده بود.
سرانجام توسط منافقین اسیر شد برگه و کدهای عملیات را قبل از اسارت خورد و منافقین پس از شهادت رساندن وي ، برای به دست آوردن رمز و کد های بیسیم سینه و شکمش رو شکافتند ولی چیزی نصیب آنها نشد ...!
یادمان باشد روی سفره چه کسانی نشسته ایم و این نظام اسلامی امانت شهدای مظلوم است!
#شهیدسیفاللهشیعهزاده🍃🕊
🌹شادی روحش صلوات 🌹
@ShahadatNameOshagh
🥀 همیشه دوست داشتم به او اقتدا کنم، امّا مصطفی دوست داشت تنها #نماز بخواند. می گفت: نمازتان خراب می شود.
🥀 نمی فهمیدم شوخی می کند یا جدّی می گوید. ولی باز بعضی نمازهای واجب را به او اقتدا می کردم. می دیدم مصطفی بعد از هر نماز به #سجده می رود، صورتش را به خاک می مالد و گریه می کند.
🥀 چقدر طول می کشید این سجده ها، وسط شب که برای نماز بیدار می شد، من طاقت نمی آوردم و می گفتم: بس است دیگر! استراحت کن، خسته نشدی؟
🥀 و #شهید مصطفی #چمران جواب می داد: تاجر اگر از سرمایه اش خرج کند، بالاخره ورشکست می شود. باید سود دربیاورد تا زندگی اش بگذرد. ما اگر قرار باشد نماز نخوانیم، ورشکست می شویم.
#شهیدمصطفیچمران🍃🕊
🌹شادی روحش صلوات🌹
@ShahadatNameOshagh
4_5870639042822933014.mp3
3.56M
💠 #چراغ_راه ۱۲
▪️بازخوانی #وصیت_نامه های شهدا
▪️شماره دوازده : قسمتی از دست نوشته مجاهد فرهنگی شهید "سید محمد علی رحیمی"
@ShahadatNameOshagh
🌺وقتی گفت خانه مان بیت الحسن باشد، نگاهی با عمق وجودم به چشمانش انداختم.
تا یادم می آمد، دستش را کریم دیده بودم.
می گویند کریم یعنی کسی که
می بخشد بدون آن که منتظر جبران باشد و مهدی می بخشید بدون آن که در انتظار جبران باشد.
💟این جمله اش خوب توی ذهنم مانده که می گفت:
امام حسن غریبه، تا میتونیم باید کاری براشون انجام بدیم.
و همین بود که هر سال شب میلاد امام مجتبی افطاری می دادیم.
#شهیدمهدیحسینی🕊
شادی روحش صلوات🌹
@ShahadatNameOshagh
مادرشهیدان بارفروش🥀
هر گاه به محمد رضا نگاه می کردم ،
شجاعت و سخاوت محسنم را ، ایمان ،
تقوا و زیبایی جوادم را ، متانت ، سادگی
و صفای اصغرم را در او می دیدم...💔
هرگاه دلتنگ شهدا می شدم ، به او نگاه
می کردم 🕊
گویی هر سه نفر آنها را یڪ جا می دیدم
شهادت او برایم از همه سنگین تر بود
زیرا کودک چهارساله اش را به من سپرد
و رفت...🍃
پاسدار شهید محمدرضا بار فروش( مظفر )
پس از اینکه سال ۶۲ در محل کوشک به جانبازی نائل شد، در سال ۷۶ به شهادت رسید.
#سردار_شهید_محمد_رضا_بارفروش
🌹هدیه به روح پاکشون صلوات🌹
@ShahadatNameOshagh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 صحبت های علامه حسن زاده آملی درمورد شهدا🕊🌹
@ShahadatNameOshagh