📜#وصیتنامه بسیار عجیب یک شهید:
🔸سردار حاج حسبن کاجی می گوید:
بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقهی کردستان عراق بودیم که به طرز غیرعادی جنازهی شهیدی را پیدا کردیم.
از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی در آوردم، داخل کیف، وصیتنامه قرار داشت که کاملا سالم بود و این چیز عجیبی بود.
در #وصیتنامه نوشته بود :
🌷من سیدحسن بچهی تهران و از لشکر حضرت رسول (ﷺ) هستم...
پدر و مادر عزیزم! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند. اهل بیت، شهدا را دعوت میکنند...
من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت میرسم و جنازهام هشت سال و پنج ماه و 25 روز در منطقه میماند.
بعد از این مدت، جنازهی من پیدا میشود و زمانی که جنازهی من پیدا میشود، امام خمینی در بین شما نیست.
این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما میگویم. به مردم بگویید ما فردا شما را شفاعت میکنیم. بگویید که ما را فراموش نکنند.
و...
🔸بعد از خواندن وصیتنامه دربارهی عملیاتی که لشکر حضرت رسول (ﷺ) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم.
دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و 25 روز از آن گذشته است.
📚برگرفته از کتاب:
خاطرات ماندگار؛ ص192 تا 195
شادی روح شهدا صلوات🕊
🌹@ShahadatNameOshagh
🌹فرزازی از #وصیتنامه شهید حامد جوانی
🌱یا حسین (ع) تا آخرین قطره ی خون نمی گذاریم دوباره خواهرت به اسارت برود.
ای عاشقان اهل بیت رسول الله! من خیلی آرزو داشتم که ۱۴۰۰ سال پیش بودم و در رکاب مولایم امام حسین علیه السلام می جنگیدم تا شهید شوم و حال،وقت آن رسیده که به فرمان مولایم امام خامنهای لبیک گفته و از اهل بیت پیامبر(ص)دفاع بکنم؛
به همین منظور عازم دفاع از حرمین به سوریه می شوم و آرزو دارم همچون حضرت عباس علیه السلام در دفاع از خواهر بزرگوارشان (بی بی زینب سلام الله علیها شهید شوم.
#حامد_جوانی🌷
شادی روح مطهر جمیع شهدا صلوات🕊
@ShahadatNameOshagh