▫️وقتی میاومد خونه دیگه نمیذاشت من کار کنم. زهرا رو میذاشت روی پاهاش و با دست به پسرمون غذا میداد. میگفتم: یکی از بچهها رو بده به من با مهربونی میگفت: نه، شما از صبح تا حالا به اندازه کافی زحمت کشیدی. مهمون هم که میاومد پذیرایی با خودش بود. دوستاش به شوخی میگفتند: مهندس که نباید تو خونه کار کنه! میگفت: من که از حضرت علی علیه السلام بالاتر نیستم. مگه به حضرت زهرا سلام الله علیها کمک نمیکردند؟
#شهیدحسنآقاسیزاده🍃🕊
🌹شادی روحش صلوات🌹
@ShahadatNameOshagh
4_5807745654864218209.mp3
7.13M
💠 #چراغ_راه
▪️بازخوانی #وصیت_نامه های شهدا
▪️شماره ده : شهید "سید حسین روح الامین"
@ShahadatNameOshagh
[روضه و نماز اول وقت]
میگفت:
مگهماغیرازروضهواشکبر سیدالشهداء (علیهالسلام) و نماز
اولوقتچیزدیگهایهمداریم؟
ایندوتاروازمونبگیرن،
دیگههیچینداریم..
#شهیدسیدعلیزنجانی🍃🕊
🌹شادی روحش صلوات 🌹
@ShahadatNameOshagh
▫️دفتری که قرار گذاشته بودیم اشکالاتِ هم را در آن بنویسیم، تقریبا همیشه با ایرادات من پُر میشد. حمید میگفت: تو به من بیتوجهی! چرا اشکالات مرا نمینویسی؟
گوشه چشمی نگاهش کردم و گفتم تو فقط یک اشکال داری! دستهایت خیلی بلند است. تقریباً غیر استاندارد است. من هر چه برایت میدوزم، آستینهایش کوتاه میآید. حمید مثل همیشه خندید. برایم جالب بود و لذت بخش که او به ریزترین کارهای من مثل لباس پوشیدن، غذا خوردن، کتاب خواندن و... دقت میکرد.
#شهیدحمیدباکری🍃🕊
🌹شادی روحش صلوات 🌹
@ShahadatNameOshagh
💟۸آبان سالروزشهادت
🍃روز نوجوان مبارک🍃
امام خمینی (ره):
رهبر ما آن طفل سیزدهسالهای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگتر است، با نارنجک، خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید.
#شهیدحسینفهمیده🍃🕊
🌹شادی روحش صلوات 🌹
@ShahadatNameOshagh
4_5827760812348934551.mp3
2.06M
💠 #چراغ_راه ۱۱
▪️بازخوانی وصیت نامه های شهدا
▪️شماره یازده : شهید قاسمعلی راستگو
@ShahadatNameOshagh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینجا یک مراسم عروسیه
مجری یک مسابقه برای سرگرمی بچه ها برگزار میکنه.
مسابقه این بود: هر کس بعد از شمارش مجری باید دست پدرش رو میبوسید و برمیگشت.
همه دویدند به جز یک نفر
مجری گفت: چرا ایستادی؟
پسر جواب داد: من فرزند شهیدم💔
جگرم سوخت وقتی اینو دیدم
@ShahadatNameOshagh
احتمالاً تصویر این شهید بزرگوار را در فضای مجازی زیاد دیده باشیم ؛
اما شهیدی بود که هیچکس منتظرش نبود جز خدا...
از شهدای بهزیستی استان مازندران که با یک «زیر پیراهن» راهی جبهه شد و هیچکس در جبهه نفهمید كه او خانواده ای ندارد.
کم سخن میگفت و...
با سن کم سخت ترین کار جبهه یعنی
*بیسیم چی* بودن را قبول کرده بود.
سرانجام توسط منافقین اسیر شد برگه و کدهای عملیات را قبل از اسارت خورد و منافقین پس از شهادت رساندن وي ، برای به دست آوردن رمز و کد های بیسیم سینه و شکمش رو شکافتند ولی چیزی نصیب آنها نشد ...!
یادمان باشد روی سفره چه کسانی نشسته ایم و این نظام اسلامی امانت شهدای مظلوم است!
#شهیدسیفاللهشیعهزاده🍃🕊
🌹شادی روحش صلوات 🌹
@ShahadatNameOshagh
🥀 همیشه دوست داشتم به او اقتدا کنم، امّا مصطفی دوست داشت تنها #نماز بخواند. می گفت: نمازتان خراب می شود.
🥀 نمی فهمیدم شوخی می کند یا جدّی می گوید. ولی باز بعضی نمازهای واجب را به او اقتدا می کردم. می دیدم مصطفی بعد از هر نماز به #سجده می رود، صورتش را به خاک می مالد و گریه می کند.
🥀 چقدر طول می کشید این سجده ها، وسط شب که برای نماز بیدار می شد، من طاقت نمی آوردم و می گفتم: بس است دیگر! استراحت کن، خسته نشدی؟
🥀 و #شهید مصطفی #چمران جواب می داد: تاجر اگر از سرمایه اش خرج کند، بالاخره ورشکست می شود. باید سود دربیاورد تا زندگی اش بگذرد. ما اگر قرار باشد نماز نخوانیم، ورشکست می شویم.
#شهیدمصطفیچمران🍃🕊
🌹شادی روحش صلوات🌹
@ShahadatNameOshagh