- لباس فرم معلمهای زن کتهای بلند با شلوار بود. زنگهای تفریح کتهاشون را در میآوردند و با بلوز آستین کوتاه وسط حیاط والیبال می کردند . مهدی کلاس چهارم بود. با دیدن این صحنه خیلی ناراحت شد. گفت: " چرا باید این قدر راحت مسائل اسلام را زیر پا بگذارند. میخوام ادبشان کنم...
- جواد دوید جلو و گفت: میخوای چی کار کنی نکنه دردسر بشه ! خندید و گفت : نه ، فقط میخوام مجبورشون کنم با چادر برند خونه... "
- مهدی چادرهای نماز خانه را برداشت؛ رفت بالای پشت بام. آهسته پرید توی حیات. کتهای معلم ها را بدون این که متوجه شوند برداشت و جای آنها چادر گذشت...
- بعضی معلمها که نمیتوانستند با این وضع جلوی روستائیان از مدرسه بیرون روند مجبور شدند چادر ها را سر کنند و به خانه روند.
#شهیدمهدیکازرونی
#مردمیدان
#حاجقاسم
#اللهمارزقناشهادت
@Shahadat1398🕊
یٰآددٰآشْـٺ℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
#دلنوشتههمسرشهیدمدافعامنیت #سربازگمنامامامزمان(عج) #شهیدعلینظری ❤️ #عاشـقآنهایبرایعلـی❤
#اوخستگیراهمخستهڪردهبود..🌹
- اهتمام فوقالعادهای نسبت به کارش داشت. اگر کاری را شروع میکرد حتما تا نتیجهگیری و سرانجام رساندنش رهایش نمیکرد.
- صبح بود ، چند روز قبل از شهادتش ، که در محل کار دیدمش.. تازه از یک #ماموریت برگشته بود و کلی کاغذ دستش بود.. این درحالی بود که شب قبلش بخاطر تامین #امنیت ما مردم تا صبح نخوابیده بود.
بیداریهای او تنها آن شب نبود، آن ایام خیلی از شبها را تا صبح بیدار بود و مابقی روز و شبها هم تا دیر وقت سرکار بود.💔
آن روز میتوانست دیرتر بیاید محل کار اما با تمام خستگیاش آمد..
چشمای زیبایش از خستگی و کمخوابی قرمز بود.. اما او در مقابل خستگیها سرخم نمیکرد..
گفتم: #علیآقا دیشب که تا صبح بیدار بودی لااقل کمی استراحت میکردی بعد میآمدی..
با همان آرامش همیشگیاش گفت:
" نمیشود بگذاری کار روی زمین بماند، باید به سرانجام برسانیاش.."
-جواب قانع کننده بود ولی چشمها حکایت از خستگیاش را رخ ما میکشید که به این آسانی نمیشد از آن فارغ شد..💔
-نمیدانستیم چند روز بعدش بالاخره بعد از ۵۰ روز فشار کاریِ سنگین قرار است #علیآقا سر راحت به زمین بگذارد و استراحتِ #خستگی کل این ایام را بعداز #شهادت انجام دهد.🕊❣
و آنجا بود که فهمیدم:
" او خستگیرا هم خسته کردهبود.."
#ارسالیازدوستشهید(آقای م.ب)
🚫 برایاینپست #کپیبدونلینککانالجایزنیست
@Shahadat1398🕊
یٰآددٰآشْـٺ℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
#اوخستگیراهمخستهڪردهبود..🌹 - اهتمام فوقالعادهای نسبت به کارش داشت. اگر کاری را شروع میکرد
#علی آدم بیتفاوتی نبود. نه تنها نسبت به بچههای اطرافش بلکه حواسش به همه بود.
بارها شده بود که مستقیم به بچهها سفارش میکرد.. بعضی موقعها نکتهای میگفت و گاهی اوقات هم نگاه میکرد تا اگر نیاز شد کمک بچهها بکند، اگر هم نمیشد خودش مستقیم بگوید به کس دیگری میسپرد که به فلانی بگو مراقب خودش باشد و حواسش را جمع کند مبادا اتفاقی برایش بیفتد.
- حتی ظهر روز #شهادتش که بچهها درگیر یک مسئله شده بودند چندبار تماس گرفت.. هم جویای وضعیت میشد و هم میگفت مراقب خودتان باشید و احتیاط کنید..
به شوخی به یکی از بچهها گفته بود:
" تیپت خیلی تابلوئه داد میزنه که چکارهای. اصلا نزدیک نرو وگرنه کتک سیری بهت میزنن هاااا... "😅
" #علی قلباً نگران جان بچهها بود.. "
- رفتن علی حال همهمان را گرفت.. اما او مزد سالها از خودگذشتگی و ایثارش را گرفت.. آنقدر #شهادت عاشقش شده بود که دیگر نیاز به مرز و سوریه و غیره نبود و علی مارا در شهر خودش به آغوش کشید..
- اینکه انتظار نداشته باشیم شهید بشود، نبود.. چون #علی واقعا لایقش شده بود..
ولی فکر نمیکردیم حالا و اینقدر زود.. کاش میدانستیم و او را بیشتر نگاه میکردیم.. کاش میدانستیم و او را بیشتر در آغوش میکشیدیم..
اما پرواز سرخش همه را شوک عظیمی داد..
هنوز جایشخالیست و باورمان نمیشود..💔
#پاسدارشهیدعلینظری
#ارسالیازدوستشهید(آقای م.ب)
#روحششادویادشگرامی
#ادامهدارد...
🚫 برایاینپست
#کپیبدونلینککانالجایزنیست
@Shahadat1398🕊
یٰآددٰآشْـٺ℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
#علی آدم بیتفاوتی نبود. نه تنها نسبت به بچههای اطرافش بلکه حواسش به همه بود. بارها شده بود که مستق
بیـا برگـرد، با هـم گـاه، با هـم راه، با هـم، آه!
مرا دورازتو خواهدکشت "با هم" های بعداز تو...
#شهیدمدافعامنیتعلینظری
تولد: ۲۸ آبان ۱۳۶۹ ملایر
#شهادت: ۴ آبان ۱۴۰۱ #ملایر💔
@Shahadat1398🕊
دیگه چه اتفاقی باید بیوفته ؟ چقدر زمان باید بگذره که ما به خودمون بیایم ؟💔
🔴براندازهای خارجنشین یکی نزدیک به نایاک و یکی نزدیک به ترامپ به جان هم افتادند اما نکته قابل توجه اینکه:
▪️زندگی نرمال در آمریکا باد هوا بود (سام رجبی با این هیکلش و کلی عربده کشی برای پمپئو و مصی پول وکیل و دادگاه نداره)
▪️مردم ایران از طرفی باید تحریم شوند (حتی در دارو) اما باید به براندازها پول بدهند تا وکیل بگیرند (طرف برای کارهای شخصیش هم دست به جیب مبارک نمیزنه که هیچ پهلوی و رجوی و مصی هم حاضر نیستن دست به جیب بشن)
▪️در راه مبارزه، شما در ایران زندان هم رفتید ایرادی نیست در راه آزادی بوده؛ اما به هشتکزننده زندگی نرمال در آمریکا باید پول بدهید تا وکیل بگیرد و زندانی نشود.
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان
#سردار
@fjbgkjg
- والصبر
عملت منه قارب يتكسر اقلبه جناحين
از "صبر" یک قایق درست کردم
که وقتی شکست تبدیل به "دو تا بال" بشه🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و باز هم ببینید ، گریه کنید ، آرام شوید...
به یاد آن روز تلخ💔
#حاجمهدیرسولی
#جان_فدا
حسّ غم پر شده در قلب جمارانی ها
شده خون قافله ی دیده ی کنعانی ها
دشمن رذل بداند که همیشه باقیست
بین دل های همه، عشقِ سلیمانی ها...
#شهدا را یاد کنیم با ذکر #صلوات🌺
#سالگردشهیدسلیمانی🏴
#سالگردشهیدابومهدی🏴
@Shahadat1398🕊
هدایت شده از |•• شَیٖبُالخَضیٖبْ ••|💔
شکر خدایی را که
از میان این همه انسان، ما را
در خاکی مقدس به نام #ایران قرار داد
#شهیدمصطفیصدرزاده
#جان_فدا
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
یٰآددٰآشْـٺ℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
عقربه های ساعت بی رحمانه به سمت بامداد یک و بیست دقیقه سیزدهم دی ماه در حرکتاند.. و تو! در این لح
پروازت نزدیک است ، نزدیک نزدیک ...💔
•••
✍ادمیننوشت:
#دلنوشتهاےبرایژنرال
🌱.......
سلام #حاجقاسم..💔
امروز بارها دلمشڪست و بغض دمآدم گلویـمرا رهآ نمیڪرد..
از حالِخودم از اتفاقی ڪہ قرار است امشب رأس #ساعت ۱:۲۰ دقیقه بیفتد و صدای انفجاری ڪہ بگوش ڪل جهآن میرسـد..💔
- هنوز گوشهایـم صوت میڪشند و اشڪهایم داغاند..
چه جمعهٔ تلخی بود روز پروآزت.. تو خندان و ماهمه گریان..💔
چهرهها را اما فراموش نمیڪنم.. صبح آن روز و پیچیده شدن خبر پروازت و عڪس دستی با انگشتری سرخ ڪہ بر روی زمین مانده بود و حڪآیت از حرفهای ناگفته داشت..💔
هنوز صدای قلبهآی به طپش افتاده را میشنوم..
و امان . . . . .
امان از چند روز بعد و بغض مولایمان #سیدعلی . . . و اشڪ آقایی ڪہ در ڪنآر تابوتت بغضش ترڪید . . .💔
و همه میگفتند : #علیتنهـآترشد . . .😔
-حاجقاسم بعداز تـُـو دلهایمآن نه ، حالمآن نه ، ایرانمآن نه ، یڪ دنیآ بهمریخت . . .💔
ڪآش برگردی ، ڪآش . . .💔😭
@Shahadat1398🕊