eitaa logo
یٰآددٰآشْـٺ‌‌℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
394 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
698 ویدیو
62 فایل
ـ﷽ - بیـٰادمَردان‌عآشـق‌و‌بی‌اِدعـآ•• - وَ روایَت‌هایی‌به‌قلـم‌دِل‌•• - هِدیه‌به‌پیشگاه‌ِ مولاٰوصـٰاحِبمـآن‌حَضرت‌مَھـدی‌ِفآطِمـہ (عَجل‌الله‌تعالی‌فَرجه‌الشَریٖف)••|❤ . #کپی‌باذکرصلوات‌برای‌ظھورآقاامام‌زمان‌عج‌آزاد ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
یٰآددٰآشْـٺ‌‌℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
کوه باشی، سیل یا باران چه فرقی می‌کند سرو باشی، باد یا توفان چه فرقی می‌کند مرزها سهم زمین‌اند و تو
... ✍.. عصر چهارشنبه چهار آبان از خیابان های شلوغ شهر که عده ای فریب خورده شعارهای ضد نظام می دادند به بیمارستان غرضی ملایر رفتم . در بیمارستان بودم که صدای ترمز ماشین و فریادهای برانکارد برانکارد فضای اورژانس بیمارستان را ناگه به خود متوجه کرد خودم را به درب اورژانس رساندم پیکر غرق در خون جوانی ۳۲ ساله که نفس‌هایش به شماره افتاده بود را روی برانکارد گذاشته و به اتاق احیا اورژانس بردند. جوان ۳۲ ساله، که در یکی از خیابان های شهر ملایر مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود. همکارانش در شوک بودند، پرستار اعلام کد کرد اما تلاش ها بی‌فایده بود...💔 صدای فریاد ناله و شیون همراهان این جوان ۳۲ ساله فضای بیمارستان را فرا گرفت، گرد غمی عجیب بر روی بیمارستان نشست و در میان هق هق گریه فقط صدای "علی رفت"... شنیده می‌شد.💔 هر کدام از همراهانش به گوشه ای از حیاط رفته و صدای فریادشان به فضای غمباربیمارستان شوک دیگری می داد " خدا، علی" یکی از همراهانش با گریه می گفت: "علی تا درب ماشینشونو باز کرد زدنش، ما هم اونا رو زدیم اما اونا گلوله جنگی داشتن گلوله های ما پلاستیکی بود...💔 کم کم همکاران علی از راه رسیدند، همه گریه کنان، به سر می زدند، کسی باورش نمی شد ، جز گریه و فریاد چیزی در بیمارستان شنیده نمی شد... همه در شوک شهادت بودند چگونه می شود؟ گفتند دختر کوچک از او به جامانده حالا جواب دختر کوچکش را چه می‌خواند بدهند؟ هنوزصدای اغتشاشگران که بی شرمانه بر ضد سپاهیان در خیابان‌های شهر شعار می دادند در گوشم بود اما اینجا در گوشه بیمارستان علی غریبانه پر کشید برای همان‌هایی که شعار سر می دادند.😔 و غریبانه،تر اینکه این جوانان جانشان را در کف دستشان گذاشته اند حتی حاضر نیستند از گلولهای جنگی استفاده کنند چرا که باید حافظ جان همه باشند حتی آنهایی که امروز فریب خورده و در کف خیابان بر ضد آنان شعار می دهند.💔 - روایت علی گوشه ای از دلیرمردانی است که امروز در گوشه گوشه ایران اسلامی جان می دهند برای امنیت، برای سربلندی ایران و چه آسان امروز عده ای در حال خلع سلاح آنان هستند، با فریاد هایشان، با شعارهای هنجار شکنانه و با همراهی سلبریتی‌های دوزاری ... علی رفت مظلومانه هم رفت و از مظلوم‌تر اینکه عده ای در فضای مجازی در شهادتش شبهه افکنی می کنند و این را نمی توان باور کرد. کانال‌های خبری که خود را مردمی می‌دانند حتی خبر شهادتش را هم منتشر نمی‌کنند و همین‌ها هستند که زمینه های بالا رفتن جسارت حمله به امثال علی را داده‌اند. حال سوال اصلی اینجاست تا کی با این افراد می،خواهد مماشات شود علی غریبانه و مظلومانه از بین ما رفت اما امروز کمترین خواسته مردم برخورد قاطع با اغتشاشگران است. و در آخر باید گفت شاید اگر علی و همکارانش این اعتشاشگران را تعقیب نکرده بودند الان آن تیر بر قلب فرد دیگری فرود آمده بود... راوی: محمد گل محمدی @Shahadat1398🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصاویری از مراسم وداع با پیکر پاک و مطهر پاسدار 💔 سفر بخیر جوونی که شدی عاقبت بخیر😭
-دخترکی دیروز در تاکسی با نگاه کردن به عکس با بی‌شرمی و لحنی تمسخر آمیز گفت: اِ شهید حسابش کردن... قلبـم از شنیدن چنین جمله‌ای گرفت. سر و وضعش که لیاقت جواب دادن نداشت ، تنها برگشتم و نگاهش کردم تا از حرفهای پراکنده و بی مغزش دست بردارد. کوتاه نمی‌آمد . گوشی‌ام را طوری که او و دوستانش که در بحث بااو شریک و هم عقیده بودند ، از جیب درآوردم تا ببینند. هر سه سکوت کردن . یعنی این حجم از بی حیاییشان مساوی بود با ترسشان از ما. شبیه همان بزدل‌هایی که در گودی قتلگاه حتی از چشمهای ابی‌عبدالله هم میترسیدند. تا اکنون در دل و به زبان هم آنها و هم تمام اغتشاشگران را لعنت کردم. این‌ها همان قوم ظالمی‌اند که در زیارت عاشورا بارها و بارها لعن‌شان میکنم. - خون این شهدا و یتمی فرزندانشان و اشک و دلتنگی همسران و مادرانشان بی‌جواب نخواهد ماند. من مطمئنم.
31.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهادت یعنی متفاوت به آخر رسیدن واگر نه مرگ پایان همه قصه هاست....💔 سرباز گمنام امام زمان (عج) سرگرد پاسدار ❤️
یٰآددٰآشْـٺ‌‌℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
#شهیدمدافع‌امنیت‌علی‌نظری🌹 ‌
(عج) ❤️ ❤️ می‌خواهم بنویسم عاشقانه‌ای درخور آخرین نگاهت .روزهاست که قاب نگاهت راجلوی دیدگانم به نظاره می نشینم واشکهایم ناخودآگاه جاری می شود برروی دستان کودکانه ی هانیه دخترمان.دستهایش رادرمیان انگشتانم خمیه انداخته وپناه آورده به آغوشم که حالا باید به جای تو هم پناهگاهش باشد‌. این روزها که هرثانیه‌اش برایم عمری به اندازه ی نبودنت تلخ می گذرد بیشتر به خاطراتمان فکر می کنم .اصلا بگویم همین خاطرات است که قوت قلبم شده باور می‌کنی؟؟ روزهای خوشی که عمرشان به اندازه،ی عمرت کوتاه بود اماماندگارو پربرکت . یاد آن خاطرات لبخند کم رنگی می شود برروی صورت رنگ پریده‌ام وحسرتی از ندیدن خنده‌هایت که رنگ زندگیم بود برایم به ارمغان می آورد. هانیه رامحکم می گیرم درآغوش به یاد آغوش‌هایی که سرشار از مهر پدریت بود. یادت هست چندین بار هانیه را بردیم جمکران حتی درگرمای داغ تابستان؟! گفتند وگفتم هانیه گرما زده می‌شود .گفتی :"شیعه باید تحملش رابالا ببرد ." وقتی این حرف رامی زدی می خندیدی از آن خنده‌هایی که عجیب دلم رامی برد. راستی علی جان یک سوال ؟! آن لحظه که تیری داغ سینه‌ات را شکافت چقدر درد را تحمل کردی به عشق شیعه بودنت؟! به عشق بودنت. می گفتی :"حاج قاسم گفته است این کشور حرم است باید حفظ شود ". غبطه می‌خوردی به حال شهدای مدافع حرم‌. اشک می ریختی و ندبه سرمیدادی . چکارکردی که خدا اینقدر زود خریدارت شد وشدی .؟! یک‌چیزدیگر بگویم؟ هانیه عجیب این روزها بهانه‌ات رامی گیرد دخترمان را می‌گویم .شاید بگویند بچه است. اما باید ازمن بپرسند که مادرش هستم بی‌تابی بچه گانه‌اش را. یادت هست صدای کلید انداختنت که می‌آمد با اشاره به در نامت را با زبان کودکی‌اش صدا می کرد و قند توی دلش آب می شد.؟! تازه یادگرفته بود اسمت راصدا کند. روی دو زانو می نشست و دست میزد و می گفت : علی دد. چقدر ذوق حرف زدنش را داشتی. تازه تولد یک سالگی‌اش را جشن گرفته بودیم گمان می کردم سالها باهم برایش جشنهای به یاد ماندنی خواهیم گرفت و من با عشق کیکها خواهم پخت.💔 مانده‌ام روزی که به مدرسه می رود وقتی می‌نویسد بابا آب داد یا بابا نان داد. شاید در دلش هجی می کند آواهارا، الفباهارا .شاید بگوید آهسته در دلش :"بابا جان داد".💔 یک چیزدیگری هم که یادم رفت بگویم. خیلی سخت گذشت امسال یلدای بدون تو. به جای انارهای سرخ ، خون دل دانه دانه می کردم ودر سبد دلتنگی‌هایم می‌گذاشتم. تو که رفیق نیمه راه نبودی. هانیه که هنوز ازآب وگل درنیامده. عیبی ندارد تو خوش باش پیش اربابت اینجا می‌مانم وهانیه را فاطمی بارمی آورم. همانطور که میخواستی. برای همان راهی که جان دادی. همیشه زنان بدحجاب راکه میدیدی غصه‌ات میگرفت. چقدر غیرت داشتی روی ناموس زن مسلمان‌. برای همین هم شدی تا امنیت سرزمینت به یغما نرود. خوب میدانستی امنیت که به تاراج برود پشت سرش ناموس هم.... تا به زودی همراه امام زمان(عج) با سپاهی از شهیدان رجعت کنی و دوباره روی ماهت را ببینم.💔 ــــــــــــــــــــــــــــ پ.ن: وخدارحم‌ڪند‌این‌همه‌دلتنگـی‌رآ••|💔 @Shahadat1398🕊
نه‌‌ مرا خواب به چشمُ نه مرا دل در دست چشم‌ و دل هر دو به "رخسار تو" آشفته و مست.. در عملیات نجات غریق تابستان۱۴۰۰ @Shahadat1398🕊
بنویسید به روی کفنم من حسینی شده‌ی دست امام حسنم♥️ - تصویر مزار مطهر قبل از سنگ گذاری