📓 #داستان_جاسوسی ¦ غفلت
🔺 مهمترين اهداف سرويسهاي اطلاعاتي در سطح جهان، تلاش جهت نفوذ در سازمانها ...
🔸 از جمله مهمترين اهداف سرويسهاي اطلاعاتي در سطح جهان، تلاش جهت نفوذ در سازمانها و مراكز تصميمگيري كشورهاي هدف و استخدام كارگزارن و مديران مربوطه ميباشد.
وجود انگيزههاي مختلف (مالي، عقيدتي، پست و مقام و ...) در افراد و سوژهها زمينهي مناسب را براي تأمين اهداف سرويسهاي اطلاعاتي فراهم مينمايد.
آنچه در ذيل خواهد آمد ماجراي به دام افتادن يكي از كارمندان دولت است. معاشرت با افراد خارجي بدون درنظر گرفتن حساسيتها، بياهميت تلقي كردن خواستههاي افسران اطلاعاتي حربف، عدم آشنايي با شگردهاي سرويسهاي اطلاعاتي در زمينهي استخدام افراد به منظور جاسوسي همراه با انگيزهي مالي و دريافت پول از جمله مسائلي بود كه دشمن را در جلب همكاري وي موفق گردانيد.
«آقاي الف» به علت ارتباط با عناصر بيگانه و انجام جاسوسي دستگير و زنداني گرديد.
اگر وي با توجه به تحصيلات عاليه خود تعمق بيشتري كرده و خطر را احساس كرده بود، محققاً به مدارج عاليتري ميرسيد. انگيزهي «آقاي الف» در همكاري با بيگانه، ندانمكاري و عدم توجه به كيفيت نزديكي با بيگانه و ترس از مجازات بعدي بوده است. وي تصور نميكرد اطلاعاتي كه با بيگانه ميدهد جنبهي جاسوسي دارد، بلكه در اوايل كار به خاطر ادامهي دوستي با افسر اطلاعاتي سفارت اقدام به اين عمل نموده است. توجه به كيفيت روابط «آقاي الف» و فرد بيگانه از ابتدا روش كار سرويسهاي بيگانه را جهت نفوذ در سازمانها و نحوهي آلوده نمودن افراد نشان ميدهد شكل نزديكي افسر اطلاعاتي به وي طوري انجام گرفت كه «آقاي الف» تا مدتي طولاني مطلقاً تصور نميكرد كه در چه مسيري قدم گذاشته است، و وقتي متوجه حقيقت موضوع شد كه كاملاً آلوده شده بود.
«آقاي الف» در يكي از استانهاي مركزي متولد و مدارج تحصيلي را تا سطح دكتري در رشتهي قضايي طي و از دانشكدهي حقوق در خارج از كشور فارغالتحصيل گرديد. وي در سال 1367 در يكي از ادارات استخدام شد. چندي بعد در يكي از ضيافتهاي سفارت خارجي با پرسنل آن سفارت آشنا و روابط دوستي آنها ادامه پيدا نمود وبالاخره اين آشنايي به معاشرتهاي خانوادگي تبديل ميگردد.
پس از گسترش معاشرت پرسنل با «آقاي الف» ، او از وي تقاضاي كمك به منظور تثبيت وضع خدمتي خود مينمايد و اين مسئله را اينطور عنوان مينمايد كه چون مدتي است گزارشاتي به وزارت خارجه كشورش در مورد مسائل كلي و نوشتههاي جرايد ايران نفرستاده، آيا امكان دارد در اين زمينه به وي كمك كند (البته پيشنهاد پولي هم نميكند) و «آقاي الف» نيز قبول ميكند و براي ادامهي دوستي اينكار را براي وي انجام ميدهد.
كمكم در جلسات بعدي از «آقاي الف» ميخواهد كه اگر در تكميل مطالب جرايد ايراني به موضوعات ديگري كه قابل ملاحظه باشد ، برخورد كرد، از وي مضايقه نكند. به اين ترتيب ملاحظه ميشود كه افسر اطلاعاتي (پرسنل سفارتخانه) بدون مطرح ساختن مسائل مادي مرحله به مرحله «آقاي الف» را صرفاً به منظور كمك به خود و از نظر تثبيت وضع خدمتي خويش در وزارت امور خارجه كشورش به پيش ميرود.
اگر «آقاي الف» در همان اوايل كار متوجه نزديكي و تقاضاهاي غير عادي پرسنل آن سفارتخانه ميشد، مسلماً دچار انحراف نميگرديد. ولي او از اصول كارهاي اطلاعاتي و نحوهي نزديكي بيگانگان مطالبي نميدانست. بنابراين افرادي كه در اموري به فعاليت و خدمت مشغولند، براي حفظ مملكت و شخص خودشان بايد با خطراتي كه آنها را تهديد مينمايد آشنا باشند. محققاً اغلب كارمندان دولت كه از تحصيلات عاليه برخوردارند با اين قبيل خطرات آشنا بوده ولي امكان دارد درصد محدودي به علت سهلانگاري و اهميت ندادن به كيفيت كار و يا نارضايتيهاي مختلف در دام افرادي از شاغلين آن سفارتخانه و يا افسران اطلاعاتي بيگانگان قرار گيرند.
وظيفهي «آقاي الف» اين بود در آن زمانيكه آن فرد بيگانه به او پيشنهاد جاسوسي نمود بلافاصله موضوع را به اطلاع مقامات مسئول ميرساند. ولي به علت توسعهي معاشرت با فرد مذكور و مداركي كه به مرور به وي داده بود، اين توهم در او وجود داشت كه اگر مطالبي راجع به اين موارد را به مقامات مسئول عنوان كند مسئوليت سنگيني خواهد داشت. و لذا اين آشنايي را ادامه داد و بيشتر در خيانت آلوده شد. عليهذا همانطوري كه گفته شد «آقاي الف» موافقت خود را به انجام فعاليتهاي جاسوسي به نفع دولت بيگانه اعلام نمود و در ملاقات بعدي يادداشتهاي بيشتري را ، تهيه و به پرسنل سفارتخانه مربوطه تحويل و در مقابل، مبلغ 3000 دلار دريافت كرد و آن فرد نيز عليرغم دوستيهاي گذشته با او در مقابل مبلغ دريافتياش از «آقاي الف» رسيد كتبي گرفت و بدين ترتيب «آقاي الف» با اين سند كاملاً خود را به عنوان يك جاس