eitaa logo
کانال شهید محمدعلی برزگر
14.7هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
8.8هزار ویدیو
2 فایل
صاحبِ کتاب از قفس تا پرواز(شهید محمدعلی برزگر): ولادت:۵'۳'۱۳۴۵ شهادت ومفقودیت:۱۰'۶'۱۳۶۵ عملیات:کربلای۲ فرمانده:شهیدکاوه منطقه شهادت:حاج عمران عراق تبلیغات شما👇 @Mahya6470 کانال شهیدبرزگر https://eitaa.com/24375683/10791
مشاهده در ایتا
دانلود
8.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷🕊 🕊 ✍به قول شهید‌مرتضی‌آوینی ما نه از رفتن آنها، که از ماندن خویش دلتنگیم....!💔 وگرنه ما ملت شهادتیم... ملالی نیست...جز...دوری از شهدا... هدیه به روح مطهر امام و شهدا صلوات
حکم رای سفید که پرسیدین👆👆👆 🌱شهید آرمان علی وردی: فرمانده گردانی می‌گفت خواب امام زمان عجل‌الله رو دیدم ؛ آقا بهم گفت لیست گردان رو بهم بده لیست گردان رو بهشون دادم ایشون با خودکار قرمز زیر بعضی اسما رو خط کشید .. هر کدوم از اون اسمایی رو که آقا اون شب زیرشون خط کشید شهید شدن:) 🕊
هرموقع‌میخواست‌ازفضا‌ےِمجازۍ ‌استفاده‌کنہ،حتماًوضو‌میگرفت‌و ‌معتقدبود‌کہ‌این‌فضاآلوده‌است‌و‌ شیطان‌ما‌را‌وسوسہ‌میکند.!.📲 🌷
6.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷🌷🌷 پیکر شهیدی که با صحبت‌های همسرش اشک ریخت! همسر شهید مرتضی عطایی: وقتی بهش گفتم سلام خوبی؟ دلمون برات تنگ شده بود، یهو رَگِ چشمش سبز شد و...
پسراول‌گفٺ : مادر، اجازه‌هست‌‌برم‌جبهه!؟ گفت‌: بروعزیزم رفٺ‌ووالفجرمقدماتےشهیدشد! 🌿 ♥️ پسردوم‌گفٺ : مادرداداش‌ڪه‌رفٺ‌من‌هم‌برم!؟ گفت‌:بروعزیزم رفٺ‌وعملیات‌خیبرشهید‌شد! 🌿 ♥️ همسرش‌گفت‌ : حاج‌خانم‌بچه‌هارفتند،ماهم‌بریم‌تفنگ بچه‌هاروی‌زمین‌نمونھ . . رفٺ‌وعملیات‌والفجر۸شهیدشد! 🌿 ♥️ مادربه‌خداگفٺ : همه‌دنیام‌روقبول‌کردی،خودم‌روهم قبول‌کن:) رفٺ‌ودرحج‌خونین‌شهید‌شد!:)) 🌿 ♥️ بله...این دفاع مقدس ما بود ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "شهیدبرزگر"💫 ╭┅─────────┅╮ @ShahidBarzegar65 ╰┅─────────┅╯
2.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋 ♻️جراحي با رمز يا زهرا(سلام الله علیها) 💠ﺩﺭ يكي از عملياتها، چشمان محمد به شدت آسيب ديد و او به بيمارستان انتقال يافت. پس از معاينات دقيق و معالجات متعدد، پزشكان اظهار كردند كه چشمان او بينايي‌اش را از دست داده و كاري از كسي ساخته نيست. 💠اين سخن غمي سنگين بر دل محمد نشاند. نه از آن جهت كه ديگر چيزي نمي‌بيند بلكه دوري از جبهه و بسيجيان غصه دارش كرده بود. 💠چند روز بعد از تشخيص پزشكان دوباره به بيمارستان بازگشت و با اصرار آنان را راضي نمود تا چشمانش را عمل كنند. 💠 مي‌گفت: «شما با رمز يا فاطمه الزهرا «س» جراحي را شروع كنيد. بقيه‌اش با ...» پس از عمل هنگاميکه پانسمان چشمانش را باز مي‌کردند او در ميان بسيجيها (دوستان) از مهرباني کسي سخن مي‌گفت که یاریش کرد..... 🌷 https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10326
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10779 ...✨🕊 قهر بودیم ، در حال نماز خواندن بود ، نشسته بودم و توجھی به همسرم نداشتم .. کتاب شعرش را برداشت و با یک لحن دلنشین شروع کرد به خواندن .ولی من باز باهاش قهر بودم؛ کتاب را گذاشت کنار و به من نگاه کرد و گفت : غزل تمام ، نمازش تمام ، دنیا مات سکوت بین من و واژه ها سکونت کرد . باز هم بھش نگاه نکردم! اینبار پرسید : عاشقمۍ؟ سکوت کردم؛ گفت: عاشقم گرنیستی لطفی‌بکن نفرت بورز بی‌تفاوت بودنت هرلحظه آبم میکند! دوباره با لبخند پرسید : عاشقمۍ مگه نه؟ گفتم : نه! گفت : تو نه میگویی و پیداست میگوید دلت آری ، که این سان دشمنی یعنۍ که خیلی دوستم داری :)!😊👌 زدم زیر خنده و روبروش نشستم دیگر نتوانستم به ایشان نگویم ك وجودش چقدر آرامش بخشہ .. بهش نگاه کردم و از تہ دل گفتم: خداروشکر کہ هستۍ ♥️:) روایت ِ : همسرشھید عباس بابایی https://eitaa.com/24375683/10786
🇮🇷🌷 چهارده سالگی رفت جبهه... 🍃تو گردان مسلم لشکر ویژه ۲۵ کربلا بود. 🍃شش سال تو جبهه ها بود و بیش از ده عملیات حضور داشت و خط شکن بود. 🍃هفت بار مجروح شد...بهش میگفتن ابراهیم تو چرا همش مجروح میشی شهید نمیشی .....؟ 🍃میگفت نمیزاره شهید شم... 🍃تو اعزام آخر مادر برایش دعای شهادت کرد و ابراهیم تو جزیره مجنون شهید شد و پیکرش هفت سال بعد برگشت... https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/14812
ـ-میگفت: اگر دستم به دامان امام‌حسین 'ع' برسد، نام تک تک تان را خواهم برد🖐🏼. ♥️🌸 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/17711
🌹🍃 محمد گفته بود: من در عملیاتی شهید می شوم که رمز آن یازهرا(سلام الله علیها) است. من هم فرمانده گردان یا زهرا(سلام الله علیها) هستم...  صبح 5 اردیبهشت، یکدفعه صدای انفجار خمپاره آمد. گلوله دقیق داخل سنگر فرماندهی خورده بود. محمد را از سنگر بیرون آوردند. شکاف عمیقی در پهلوی چپ او بود. بازوی راست او هم غرق خون بود.  یکی از دوستانش از شهادت محمد بسیار ناراحت بود. شب در خواب او را دید در حالی که خوشحال و با نشاط بود. لباس فرم سپاه هم بر تنش بود. چهره اش خیلی نورانی تر شده بود.  از محمد پرسید: محمد! این همه در دنیا از آقا خواندی، توانستی او را ببینی؟  شهیدمحمدرضا در حالی که می خندید گفت: من حتی آقا امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) را در آغوش گرفتم.. https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/18090
هدایت شده از دࢪ‌مسیـرپـٰاکۍ
ـ مي گفت هر كاری مي خواهم بكنم اول نگاه می كنم ببينم امام زمان (عج) از اين كار راضيه؟ چه دردی از درد امام زمان (عج) دوا می شود ؟ مي گفت اگر مي بينيد امام زمان (عج) از كاری ناراحت مي شود ، انجام ندهيد . از خاطرات ♥️🌸 🕊 https://eitaa.com/massir1400/66634