🔰شهید همت راضی نشد امام(ره) خطبه عقدش را بخواند!
نام محمد ابراهیم همت از آن نامهایی است که به گوش خیلی از ما خورده است. مردی که فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) بود و ۴۰ سال قبل در اسفند سال ۶۲ در جزیره مجنون عاقبت بخیری را از خدا گرفت و شهید شد. آنچه میخوانید روایتی است از ازدواج او با ژیلا بدیهیان که خواهرش اینطور تعریف میکند:
ازدواج ابراهیم برمیگردد به سال ۶۰. یک روز زنگ زد به مادر و تلفنی ماجرای خواستگاریاش را از یک دختر اصفهانی در پاوه گفت. مادر اول اعلام نارضایتی کرد و خواست همین جا (شهرضا) برایش یک دختر پیدا کند، اما حاجی قبول نکرد و گفت من همسری را میخواهم که همه جا دنبالم باشد؛ حتی تا لبنان ....
بعد هم گفت: دختری که انتخاب کردهام همان است که میخواهم. خدارا شکر همین طور هم بود. خانمش همیشه با ابراهیم بود و فقط موقع عملیاتها که میشد، آن هم با اصرار حاجی برمیگشت اصفهان.
با همه موانع موجود بر سر راه ابراهیم، بالاخره در سال ۶۰ به همسر مورد علاقهاش رسید و خطبه عقدشان با کمترین تشریفات و آداب و رسوم و تنها با یک مهریه ۱۵۰ هزار تومانی آن هم با اصرار پدر عروس، جاری شد. یکی از شرطهای ازدواج همسر ابراهیم با او، نداشتن مهریه بود.
همسر حاجی خیلی دلش میخواست امام خطبه عقدشان را بخواند، ولی ابراهیم گفت: «من راضی نیستم وقت مردی را که این همه انسان با او کار دارند به خاطر کار شخصی خودم بگیرم.»
شهید #محمد_ابراهیم_همت
"شهیدبرزگر"💫
@shahidBarzegar65
🔴معلمی که ساواک کارت قرمز بهش داد
حاجی، از همان ابتدا سعی میکند دانش آموزان را با راه و روش و افکار امام خمینی(ره) آشنا کند و همین میشود که از ساواک کارت قرمز میگیرد. حضور سیاسی و انقلابی ابراهیم روز به روز پر رنگتر میشود تا جایی که برای اولین بار در ایران، مجسمه شاه توسط او در شهرضا پایین کشیده میشود و همین جسارتها و رشادتها، حکم اعدامش را هم روی میز ساواک میگذارد. مادر از فعالیتهای دوران انقلاب محمد_ابراهیم و جسارت و نترس بودن بی حد و حسابش تعریف میکند و میگوید: «نزدیک انقلاب که شد، درس و مدرسه را گذاشت کنار؛ گفت فقط امام! جانش بود و حضرت امام...! میرفت زیرزمین، موزاییک ها را برمیداشت و اعلامیههای امام را آنجا پنهان میکرد. رویش هم خاک میریخت که پیدا نباشد. البته پدرش خیلی موافق این کارهایش نبود و میگفت اگر ساواک اینها را پیدا کند، بیچارهات میکند! ابراهیم هم فقط در جواب شان میگفت: شما نگران من نباشید.»😊
#راوی:مادرشهید
#محمد_ابراهیم_همت🌹
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/14465