31.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معرفینامه شهیدمحمدعلی برزگر
صاحب کتاب ازقفس تاپرواز
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
من وحسین هم دانشگاهی شدیم
وهردودررشته مهندسی ادامه تحصیل میکنیم.
والبته عاشق همیم
حسین از ایمان واخلاق قابل قبولی برخورداربود و۳سالی میشدکه منتظرجوابم بوداما...
پدرم حتی بهش اجازه خواستگاری نمیداد.
حسین چندین بارتلفنی ازپدرم خواهش کردوگفت هرشرطی داشته باشین قبول می کنم فقط منوبه غلامی خودتون قبول کنید.
امامن ازدل پدرم خبرداشتم.
اون علاوه براینکه آدم بااعتقادی بود تاجربرجسته ای هم بود که نمی تونست پسر یک رفتگر رو به دامادیش بپذیره.
برای همین جواب سربالا میداد...
اون شبی که توی کانال نوشته شد
شهیدبرزگرآدرس مزارشوداده وگفته
هرکس دردی داره بیادپیش خودم.
من می شنوم وبراتون دعامیکنم
با دیدن این پست دلم شکست
غرب کجا...شمال شرق کجا..
عکسشو واسه خودم ذخیره کردم ونصف شبی هرچی عقده داشتم سرشهیدخالی کردم...
گفتم من که نمیتونم بیام پیشت...
اماتومیتونی پدرموراضی کنی...
هنوز یک ماه نگذشته بودکه...
پدرم منوصدازدوگفت:
به حسین بگو...در تاریخ مشخص به فلان رستوران بیادتاباهاش حرف بزنم ببینم چندمرده حلاجه...
خشکم زده بود.
اصلا حواسم به اون شب نبود
پدرم باحسین سرقراررفت وبالبخندبرگشت وگفت:
برای پنجشنبه شب مراسم خواستگاری گذاشتم.
ماتم برده بود.
آخه کی باورش میشد
روزشنبه من وحسین محرم هم شده بودیم
۴۰روز از حاجتم میگذشت وآخرین دعای توسلی بودکه می خوندم برای شهیدبرزگر.
که یک دفعه یادم از خواستم افتاد
واسطه ازدواج من وحسین شهیدبرزگربود.
اما عجیب ترازاینها چندشب پیش بودکه ازپدرم پرسیدم
بابا چطور راضی به ازدواجم باحسین شدی؟
اولش زیربارنرفت
امابعدگوشیشو دستم دادوگفت
این پیام منومنقلب کرد
"هنگامیکه مردی ازشماخواستگاری کرد و ازدین واخلاق اوراضی بودید به ازدواج بااورضایت دهید
مبادافقر تورا ازاین رضایت بازدارد..."
"امام رضا *ع* "
تازگیا فهمیدم پدرحسین جانباز۳۰درصدجنگ تحمیلیه.
گمان مبریدشهدامرده اندآنهازنده اندونزدپروردگارشان روزی می خورند.
این یکی از ده ها اعجازپس ازشهادت شهیدبرزگربودکه براتون پست گذاشتیم.
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
#مناستی
پنجشنبه ها
طاقتش کم است
دل ندارد که بماند
مقدمه ای میسازد
خاطرات را کنار هم میچیند
ثانیه ها و دقایق را سنگین میکند
تا جمعه و غروبش فرا برسد
وچشممان رابه جمال یارمنتظرروشن نماید.
شادی روح رفتگان، فاتحه و صلوات
أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَ عَجِّل فرجهم
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
💞خاطره همسر شهید چمران از شب آخر حیات دنیوی #شهید_چمران:
🕊هر وقت می رفت تهران (از اهواز)روز بعد بر می گشت
(٣٠خرداد۶٠) صبح رفت و عصری آمد
تعجب کردم.
گفتم: چرا زود آمدی؟
گفت ناراحت شدی؟
- نه فقط تعجب کردم.
🕊گفت: تا حالا دیده بودی من با هواپیمای خصوصی سفر کنم؟
ندیده بودم..
+ به خاطر شما آمدم امشب پیشت باشم.
رفت دراز کشید.
🕊داخل اتاق شدم .
به سقف مینگریست.
گفت: بشین، من فردا شهید می شوم.
امادو وصیت به شما دارم.
بعد از من در ایران بمان کشور شما حکومت الهی ندارد.
دوم ازدواج کن.
🕊گفتم زنان پیامبر الگو هستند آنان ازدواج نکردند.
از این مقایسه ناراحت شد.
شب به فکر بودم که این حرفها چیست؟
صبح زود که درب منزل داشت سوار ماشین میشد کلت کمری داشتم خواستم به پایش شلیک کنم که نرود اما جرأت نکردم.
🕊رفت و من به منزل تنها دوستم در اهواز خانم خراسانی رفتم و داستان شب را تعریف کردم.
دلداری ام میداد تا اینکه تلفن منزلش زنگ خورد و او مرتب "نه" می گفت.
🕊گفتم چه شده؟ گفت :چمران زخمی شده. گفتم خیر او #شهید شده است و باهم به سردخانه رفتیم و جنازه مصطفی را دیدم و گفتم: خدایا این قربانی را از ما بپذیر!
اون روز چمران از اهواز تا دهلاویه (٧٢کیلومتر) فقط مینویسد.
🕊وبا اعضاي بدنش خداحافظی می کند و...
همسر شهید چمران می گوید ۶ ماه بعد از شهادت چمران، امام متوجه شد ما خونه نداریم به بنیاد شهید گفت. خونه ای به من دادند، اما هیچ وسیله ای نداشتم.
🕊یکی از دوستان مصطفی مقداری لوازم اولیه زندگی برایم آورد.
نامش جاودانه
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
1.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پروردگارا...
به نفس گرم تابستان
دروازه های قلبمان رابه روی خوبیها می گشاییم...
خدایا...
تو را سپاس میگوییم که قدرت سکوت را به ما عیان ساختی...
آرامشی که در هر گام بر ما پدیدار میشود را سپاسگزاریم...
خداوندا...
یاریمان کن بر کلاممان مسلط باشیم و با نارضایتی سکوت نکنیم...
حرفی را که بر زبان میرانیم ناحق و خارج از عدل نباشد...
آبرویی را بر آب و کاشانه ای بر باد ندهیم...
بار الها...
تو یاریمان کن تا با کنایه , غبار ناراحتی بر روابطمان و با بی حرمتی چراغ دلی را به خاموشی ننهیم.......
ایزدا...
عشق سرمایه هر انسان است...
ما را سرمایه دار خوبیها و آرامش
قرار ده...
آمین یا رب العالمین...
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
✍تصویر کمتر دیده شده از سردار شهید سید علی اکبر صابری به همراه فرزندش سید حمزه صابری در کنار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی
🔹کپسول سردار شهید سید علی اکبر صابری برای پسرش سید حمزه
🔸پسرم حمزه ناراحتی تنفسی داشت و خیلی حالش بد بود.
🟢شب شهید سید علی اکبر را در خواب دیدم گفتم: خیلی ناراحت حمزه هستم.
⭕️هرچه او را دکتر می برم خوب نمی شود.
🔹گفت: این کپسول را به او بده بخورد خوب می شود.
🔸من هم دفعه آخر که او را یزد بردم دکتر نسخه ای را که نوشت وقتی داروها را گرفتم دیدم همان کپسولی است که شهید به من داده بود.
🟢کسپول همان کپسول سفارش شده سیدعلی اکبر بود.
🔹از آن موقع به بعد حال فرزندم رو به بهبودی رفت.
✅راوی همسر سردار شهید سید علی اکبر صابری
شهید #سید_علی_اکبر_صابری
"شهیدبرزگر"💫
@shahidBarzegar65
سلام علیکم
حال شما؟خوبین ؟رو به راهین ؟
الهی همیشه رو به راه خدا و اولیا خدا باشید 😍
میشه تا پایان متن همراه ما باشید و متن رو کامل بخونید ؟خیر ببینید 🌹
امام رضا (ع) از پدران بزرگوارش نقل کرده که فرمودند: «امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: نیکی کردن در روز عید غدیر، باعث زیاد شدن ثروت و طولانی شدن عمر است و مهربانی کردن به همدیگر، رحمت و رأفت خدا را به انسان جلب میکند. 🌹
ما قصد اجرای طرح« بهترین بابای دنیا» را به مناسبت عید غدیر داریم 🤩،
تو این طرح میخواهیم از طرف امیرالمومنین به بچه های ۴تا ۱۲سال هدیه بدیم (البته که اگر بتونیم به بزرگترام هدیه میدیم😄)تا این عید و بزرگیش تو ذهن بچه ها موندگار بشه و متوجه بشن عید غدیر برا ما بچه شیعه ها خیلی مهم و ارزشمند هست 😍👌
البته قراره موکب هم بزنیم و با پذیرایی شربت، شیرینی
حالا اگر دوست داشتید تو ثواب این کار بزرگ سهیم باشید کمک های خودتون را به شماره کارت زیر واریز کنید از هزارتومن تا دیگه هر چی وسعتون هست 👌
6037-7013-1905-5684
به نام مریم رستمی
الهی چشمتون روشن به ضریح امیرالمومنین علی علیه السلام
الهی تو سرازیری قبر علی و اولاد علی علیهم السلام به فریاد همه مون برسن🌼
تبلیغ یادتون نره 😍
#نشر_خوبی_ها
4.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌀چرا خداوند مارو از بهشت به عالم دنیا آورد؟
❇️هیچ یک از اتفاقات زندگیت بی حکمت نیست.
همین الان بگوخدایا شکرت...
#استادعالی
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
گویند برای پادشاهی مردی آوردند
که هنرنمایی فراوانی بلد بود
شاه بر مسند خود تکیه زد و مرد هنرمند
صفحهای چوبی بر دیوار نهاد
و میخی را از دور زد و بر روی صفحه
آن میخ جای گرفت
مرد هنرمند میخ دیگری زد در پای آن میخ
جای گرفت و این میخ زدنها تکرار شد
و بدون خطا پنج میخ را در پای آن میخ اول
مانند ستاره جای داد و کاشت
شاه دست زد و همه حاضران
به خوشحالی شاه دست زدند
مرد هنرمند از اینکه هنرش مورد مطلوب
و پسند سلطان واقع شده بود
از شادی در پوست خود نمیگنجید
شاه او را کنار خود خواست و به وزیر
امر کرد صد سکه طلا به او پاداش دهد
و به وزیر امر کرد صد شلاق هم به او بزنند
مرد هنرمند و حاضرین از این دو عمل
ضد و نقیض شاه در حیرت ماندند!
شاه گفت: صد سکه دادم چون زحمت کشیده
و این کار را یاد گرفته بودی و باعث
مسرت و انبساط خاطر ما شد
اما صد ضربه شلاق زدم چون به جای
این همه وقتی که در کاری بیخود و بی ثمر
گذاشته بودی میتوانستی حرفه و کاری
خوب بیاموزی که ثمری هم داشته
و گرهای از مردم بگشاید
به راستی امام زمان مارا مستحق چه پاداش ومجازاتی می داند؟
آیا وقتمان موردپسندش بوده؟
آیاتاکنون دلش رابه دست آورده ایم؟
آیاتاکنون گره ای ازهم نوع خود گشوده ایم؟
چندسکه؟؟؟
چندشلاق؟؟؟؟
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65