eitaa logo
•نِعٔمَ‌الٔرِفیْقٔ•
1.5هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
166 فایل
•نِعٔمَ‌الٔرِفیْقٔ• - إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ . - به خاطر بهشت عاشق شهادت نباش ! به خاطر قرب الهـی، رسیدن به خدا عاشق شهادت باش '! کپی ؟ صدقه‌جاریست . خادم کانال : @oohhaoo .
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید محمد جواد قربانی در اولین روز فروردین سال ۱۳۶۲متولد شد. شهید قربانی خیلی زودتر از سن شرعی تکلیفات دینی را انجام داد و به نماز ایستادنش اشک شوق در چشمان مادر می آورد.😇 همسر شهید قربانی، خانم زهره محبی برادر زاده ی دوست شهید محمد جواد قربانی است. این همسر دلسوز و فداکار قبل از ازدواج به سوریه رفته بود و از خدا همسری خواسته بود متدین و باایمان💚 محمد جوادقربانی در تاریخ ۲۵/۸/۱۳۹۴شهید شد.🍂 🕊 🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋 https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981 ❤️ڪانال شهیـــــد محمــــدهــــادے‌ذوالفقـــارے❤️
•نِعٔمَ‌الٔرِفیْقٔ•
#آقامحمدهادے 💓 به‌روایت‌خوآهر: یک بار هادی به من گفت: زینب، فیلم خداحافظ رفیق را دیده ای..؟ 🦋👇🏻🦋👇🏻
💓 به‌روایت‌خوآهر: به نظرم هادی بیشتر ازهمه ما به خدا نزدیک و دلش صاف بود..🍃 🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋 https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981 ❤️ڪانال شهیـــــد محمــــدهــــادے‌ذوالفقـــارے❤️
حآلـم بدوݩ یآد ِنجف، روبه‌راهـ نیسٺ..!💔 🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋 https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981 ❤️ڪانال شهیـــــد محمــــدهــــادے‌ذوالفقـــارے❤️
•نِعٔمَ‌الٔرِفیْقٔ•
حآلـم بدوݩ یآد ِنجف، روبه‌راهـ نیسٺ..!💔 🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋 https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
اے ماه‌ترین ماه‌ترین ماه‌ترین ماه اے از دلم آگاه و اِے حضرٺ دلخواه🙃 ٺحقیق نمودیم ڪہ اڪسیر بقا چیسٺ از عرش یڪے گفٺ، علےًّ ولےالله😍 💚
🍂سومین شهید مدافع حرم🍂 شهید مدافع حرم «خیرالله صمدی» از بازنشستگان تیپ ۳۶ انصارالمهدی (عج) استان زنجان است. شهید خیرالله صمدی از رزمندگان و ایثارگران دوران دفاع مقدس است که بعد از حضور مستمر در جبهه‌های دفاع مقدس به درجه جانبازی نائل شد او حتی بعد از بازنشستگی برای دفاع از حریم آ‌ل‌الله و حرم حضرت زینب (س) لحظه‌ای درنگ نکرد و عاشقانه به سوی شهادت شتافت. طلب شهادت شهید خیرالله صمدی از محضر حضرت امام رضا (ع) بی جواب نماند و و درست یکسال بعد، صبح روز ۲۷ صفر، یک روز مانده روز شهادت امام رضا(ع)، آسمانی شد.🕊 🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋 https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981 ❤️ڪانال شهیـــــد محمــــدهــــادے‌ذوالفقـــارے❤️
🍃 🌷تنها راه رسیدن به ... 🛤←↑→↓ فقط خداست!¡ 🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋 https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981 ❤️ڪانال شهیـــــد محمــــدهــــادے‌ذوالفقـــارے❤️
💡 ‏نگاهی کنیم! شایدمثل‌کسی‌که‌قبایی‌یا‌کتی‌را‌وارونه‌پوشیده، ما هم لباس اسلام را وارونه پوشیده‌ایم! 👤شهیدمرتضی‌مطهری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💙 :) 🌱 لالا ... ؟! ڪم ڪم هوا داشت تاريڪ مےشد ... هنوز بہ حدے روشن بود ڪہ بتونم بہ راحتے پيداش ڪنم ... ولے هر چقدر چشم مےگردوندم بےنتيجہ بود ... جےپےاس مےگفت چند قدمے منہ اما من نمےديدم ... سرعت رو ڪمتر ڪردم ... دقتم رو بہ اطراف بيشتر ... ڪہ ناگهان ... باورم نمےشد ... بعد از 6 ماه ... لالا؟ ... خيلے شبیہ تصوير ڪامپيوترے بود ... اون طرف خيابون ... رفت سمت چند تا جوون ڪہ جلوے یہ ساختمون ڪنار هم ايستاده بودن ... از توے جيبش چند تا اسڪناس لولہ شده در آورد ... و گرفت سمت شون ... سريع ترمز ڪردم و از ماشين پريدم بيرون ... و دويدم سمتش... - لالا؟ ... تو لالا هستے؟ ... با ديدن من ڪہ داشتم بہ سمتش مےدويدم، بدون اينڪہ از اونها مواد بگيره پا بہ فرار گذاشت ... سرعتم رو بيشتر ڪردم از بين شون رد بشم و خودم رو بهش برسونم ... با فرارش ديگہ مطمئن شده بودم خودشہ ... يڪے شون مسيرم رو سد ڪرد و اون دو تاے ديگہ هم بلند شدن ... - هے تو ... با ڪے ڪار دارے؟ ... و هلم داد عقب ... - بريد ڪنار ... با شماها ڪارے ندارم ... و دوباره سعے ڪردم از بين شون رد بشم ... ڪہ یڪے شون با يہ دست يقہ ام رو محڪم چنگ زد و من رو ڪشيد سمت خودشون ... - با اون دختر ڪار دارے بايد اول با من حرف بزنے؟ ... اصلا نمےفهميدم چرا اون سہ تا خودشون لالا رفتہ بود ... توے همون چند ثانيہ گمش ڪرده بودم ... اعصابم بدجور بهم ريختہ بود ... محڪم با دو دست زدم وسط سينہ‌اش و هلش دادم ... شڪ نداشتم لالا رو مےشناخت ... و الا اينطورے جلوے من رو نمےگرفت ... - اون دخترے ڪہ الان اينجا بود ... چطورے مےتونم پيداش ڪنم؟ ... زل زد توے چشم هام ... - من از ڪجا بدونم ڪارآگاه ... يہ غريبہ بود ڪہ داشت رد مےشد ... - اون وقت شماها هميشہ توے ڪار غريبہ ها دخالت مےڪنيد؟ ... صحبت اونجا بےفايده بود ... دستم رو بردم سمت ڪمرم، دستبندم رو در بيارم ... ڪہ ... 🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋 https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981 ❤️ڪانال شهیـــــد محمــــدهــــادے‌ذوالفقـــارے❤️
💙 :) 🌱 تاریڪ تاریڪ جا خوردم ... تازه حواسم جمع شد مسلح نيستم ... و اونها هم تغيير حالت رو توے صورتم ديدن ... - چے شده ڪارآگاه ... نڪنہ بقيہ اسباب بازے هات رو خونہ جا گذاشتے؟ ... اين دستبند و نشان رو از ڪجا خريدے؟ ... اسباب بازے فروشے سر ڪوچہ تون؟ ... و زدن زير خنده ... هلش دادم ڪنار ديوار و بہ دستش دستبند زدم ... - بہ جرم ايجاد ممانعت در ... پام سست شد ... و پهلوم آتيش گرفت ... با چاقوے دوم، ديگہ نتونستم بايستم ... افتادم روے زمين ... دستم رو گذاشتم روے زخم ... مثل چشمہ، خون از بين انگشت هام مےجوشيد ... - چہ غلطے ڪردے مرد؟ ... يہ افسر پليس رو با چاقو زدے ... و اون با وحشت داد مےزد ... - مےخواستے چے ڪار ڪنم؟ ... ولش ڪنم ڪيم رو بازداشت ڪنہ؟ ... صداشون مثل سوت توے سرم مےپيچيد ... سعے مےڪردم چهره هر سہ شون رو بہ خاطر بسپارم ... دست ڪردم توے جيبم ... بہ محض اينڪہ موبايل رو توے دستم ديد با لگد بهش ضربہ زد ... و هر سہ شون فرار ڪردن... بہ زحمت خودم رو روے زمين مےڪشيدم ... نبايد بےهوش مےشدم ... فقط چند قدم با موبايل فاصلہ داشتم ... فقط چند قدم ... تمام وجودم بہ لرزه افتاده بود ... عرق سردے بدنم رو فرا گرفت ... انگشت هام بہ حدے مےلرزيد ڪہ نمےتونستم روے شماره ها ڪلیڪ ڪنم ... - مرڪز فوريت هاے ... - ڪارآگاه ... منديپ ... واحد جنايے ... چاقو خوردم ... تقاطع ... بہ پشت روے زمين افتادم ... هر لحظہ‌اے ڪہ مےگذشت ... نفس ڪشيدن سخت تر مےشد ... و بدنم هر لحظہ سردتر ... سرما تا مغز استخوانم پيش مےرفت ... با آخرين قدرتم هنوز روے زخم رو نگهداشتہ بودم ... هيچ ڪسے نبود ... هيچ ڪسے من رو نمےديد ... شايد هم ڪسے مےديد اما براش مهم نبود ... غرق خون خودم ... آرام تر شدن قلبم رو حس مےڪردم ... پلڪ هام لحظہ بہ لحظہ سنگین تر مےشد ... و با هر بار بستہ شدن شون، تنها تصویرے ڪہ مقابل چشم هام قرار مےگرفت ... تصوير جنازه ڪريس بود ... چہ حس عجيبے ... انگار من ڪريس بودم ... ڪہ دوباره تڪرار مےشدم ... ديگہ قدرتے براے باز نگهداشتن چشم هام نداشتم ... همہ‌جا تاريڪ شد ... تاريڪ تاريڪ ... 🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋 https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981 ❤️ڪانال شهیـــــد محمــــدهــــادے‌ذوالفقـــارے❤️