1⃣ #خاطرات_شهدا🌷
#شهید_غیرت
🔴داستان واقعی....
شاید خیلیا بدونین ...
شاید ندونین...
یه روز یه پسر 19ساله 👱...
که خیلیم پاک ☺️ بوده ساعت دوازده شب 🕛...
باموتور🏍 توی تهران پارس بوده...
داشته راه خودشو 🏍 میرفته...
که یهو میبینه یه 🚘ماشین با چندتا 👥👥 پسر...
دارن دوتا 👩🏻👩🏻 دخترو به زور 😨 سوار ماشین میکنن...
تو ذهنش فقط یه ☝️چیز اومد...
👈ناموس...
👈ناموس 👌 کشورم ایران...
میاد پایین... 😡
تنهاس...
درگیر میشه.. 🗣
لامصبا چند نفر به یه نفر... 👊✋💪
توی درگیری دخترا 👩🏻👩🏻سریع فرار میکنن و دور میشن...
میمونه علی و...هرزه های شهر... 😰
تو اوج درگیری بود که یه چاقو 🔪صاف میشینه رو شاهرگ گردنش..😢
میوفته زمین...
پسرا درمیرن... 🏃
کوچه خلوت...شاهرگ...تنها...دوازده شب... 😭
علی تا پنج صبح اونجا میمونه ...
پیرهن سفیدش😖 سرخه سرخه...
مگه انسان چقد خون داره... 😔
ریش قشنگش هم سرخه...
سرخ و خیس...😒
اما خدا رحیمه...
یکی علی رو پیدا میکنه و میبره بیمارستان...
اما هیچ بیمارستانی قبولش نمیکنه...😳
تا اینکه بالاخره ...
یکی قبول میکنه و ...
عمل میشه...😐
زنده میمونه😊...
اما فقط دوسال بعد از اون قضیه...
دوسال با زجر...بیمارستان🏥...خونه...🏠 بیمارستان...خونه...
میمونه تا تعریف کنه...چه اتفاقی افتاده..😐
میگن یکی ازآشناهاش میکشتش کنار...
بش میگه علی...اخه به تو چه؟ 😠چرا جلو رفتی؟ 😟
میدونی چی گفت؟ 🤔
👌گفت حاجی فک کردم 😊 دختر شماست...
ازناموس 😌شما دفاع کردم...
👈جوون پر پر شده مملکتمون....
علی نوزده ساله به هزارتا ارزو رفت... 👉
رفت که تو خواهرم... 👩🏻
اگه اون دنیا انگشتشو به طرفت گرفت... 👈
گفت خداااااا...
من از این گله دارم... 😡
داری جوابشو بدی...؟؟
#شهید_علی_خلیلی🌹
___________________
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Shahidmohammadhadizolfaghari
#خاطرات_شهدا ❤️
🕊🕊🕊
یه روز کہ اومدم خونه💒
چشماش سرخ شده بود.😔
نگاه ڪردم دیدم ڪتاب گناهان کبیره📚 شهید دستغیب تو دستاش گرفته ...
بهش گفتم : گریه ڪردے🤔؟
یه نگاهے به من ڪرد و گفت :
راستے اگه خدا اینطوری کہ توی این ڪتاب نوشته با ما معامله کنہ عاقبت ما چے میشه⁉️
مدتے بعد برای گروه خودشـون یه صنـدوق🗳 درست ڪرده بود و به دوستاش گفتہ بود:
هر ڪس غیبت بڪنہ 50 تومان💰 بندازه توے صندوق، " باید جریمــــه بدید تا گنــــــاه تڪـــرار نشـــــه
🍃🌹🍃🌹🌹
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Shahidmohammadhadizolfaghari
#خاطرات_شهدا
در نجف تصمیم گرفت که سه روز آب و غذا کمتر بخوره یا اصلاً نخوره تا حال آقا #اباعبدالله_الحسین علیه السلام رو در روز عاشورا درک کنه.روز سوم وقتی خواست از خانه بیرون بیاد که چشماش سیاهی رفت.
می گفت : مثل ارباب همه جا را مثل دود می دیدم. اینقدر حال من بد شد که نمی توانستم روی پای خودم بایستم.
از آن روز بیشتر از قبل مفهوم #کربلا و #تشنگی و #امام_حسین علیه السلام را فهمید.
#شهیدمحمدهادی_ذوالفقاری🌷
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@ShahidMohammadHadizolfaghari
#خاطرات_شهدا
#زیارت_عاشــوراےهمیشگے
عــملیات کربــلای ۴ بود. اتش دشمن سنگین بود.زیر یک پــل جمع شده بودیم.جای پنـــج نفر بود, اما ده نفر به زحمت خود را جا داده بودیم و پا ها از زیر پل بیرون زده بود.دیدم رضا چراغ قوه اش را بــیرون اورد و نورش را انداخت روی کتاب کوچک دعایش و شروع کرد به خواندن زیارت عاشورا. گفتم رضا تو این شــرایط چه وقت زیارت خوندنه!!!
خندید و گفــت مــن از اول انقلاب تا حالا یه روز هم زیارت عاشورام ترک نشده, حــتی زمانی که در سینــما کار می کــردم!....
و *شاید بــا همـین زیــارت عاشــوراها برات شهــادتش را گرفــت* 😞
#شهید_عبدالرضا_مصلی_نژاد🌷
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Shahidmohammadhadizolfaghari
#خاطرات_شهدا
▪️سرباز آقا باید...▪️
هر شب حوالی ساعت ۱۲ با صدای خش خش ساک ورزشی اش که روی زمین کشیده میشد،متوجه آمدنش میشدم.
نا نداشت از خستگی. من که حق میدادم بهش.
🔸هر کس باشد از اول #صبح برود دانشگاه پی درس و بحث،هشت #غروب برسد خانه و تمام ماندنَش بشود به قدر عوض کردن لباس و برداشتن ساک باشگاهش باشد و باز با عجله برود و تا #نیمه_شب هم تمرین کند،معلوم است دیگر رمقی نمی ماند برایش.
🔺دوره آموزشی دو ساله و تمرینات سخت ورزشی را با شوق و لذت گذراند،چون اعتقادش بود:"سرباز آقا باید سالم باشه و بدنی #قوی داشته باشه. وقتی آقا ظهور کنه برای سپاهش #بهترین ها رو انتخاب میکنه."
❗️منبع:کتاب #ابووصال
🌹🥀🌹
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
@Shahidmohammadhadizolfaghari
#خاطرات_شہدا📜
😓حیا را از شهدا #بیاموزیم
سر کلاس
جواب معلمش رانمیداد🤔
میگفت:
تا حجاب نداشته باشی
ما باهم
صحبتی نداریم...
❤️شہید محمد #جهان_آرا
@ShahidMohammadHadizolfaghari
#خاطرات_شهدا 💌
.
در #نجف تصمیم گرفت که سه روز آب و غذا کمتر بخوره یا اصلاً نخوره تا حال آقا #اباعبدالله_الحسین علیه السلام رو در روز عاشورا درک کنه.
.
روز سوم وقتی خواست از خانه 🏡بیرون بیاد که چشماش👀 سیاهی رفت.
.
می گفت : مثل #ارباب همه جا را مثل #دود می دیدم. اینقدر حال من بد شد که نمی توانستم روی پای خودم بایستم.
.
🌺از آن روز بیشتر از قبل مفهوم #کربلا و #تشنگی و #امام_حسین علیه السلام را فهمید.
.خوشا زبانی که شهدا را یاد کند با ذکر یک #صلوات🌷
#شهیدمحمدهادی_ذوالفقاری ✨
🌸🍃 @ShahidMohammadHadizolfaghari
#خاطرات_شهدا
#شهید_کاظم_خائف🌸
✨✨
در فاصله چند متری با عراقیا درگیر شدیم
کاظم روی تپه بود که زخمی شد
رفتم کنارش و دیدم خون زیادی ازش رفته
خواستم بلندش کنم که گفت :
"برو و منو اینجا بزار "
بهش گفتم :
" تو رو می رسونم بیمارستان
اما کاظم" گفت :
" آقا در مقابلم نشسته .. "
آرام گفت :
🌹السلام علیک یا امام زمان'عج' و پر کشید🕊
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️
#خاطرات_شهدا
🌸
🍃 فوتبال یا قرآن👇
مسئله #ورزش از همان کودکی در احمد شکل گرفت من هم به فوتبال، دو و شنا علاقه داشتم. از همان کودکی هروقت میخواستم با دوستان فوتبال بروم احمد را هم می بردم.
از همان جا عشق #فوتبال در احمد شکل گرفت آرام آرام فوتبالش خوب شد تا جایی که برای تیم منتخب استان قم دعوت شد.
آمد پیش من و گفت: بابا چه کار کنم؟
گفتن: تصمیم با خودته. اگه خواستی برو فوتبال، اگرم خواستی برو موسسه برای حفظ قرآن.
چون مسئله حفظ قرآن پیش آمد فوتبال را تعطیل کرد.
راوی: پدر شهید
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️
#خاطرات_شهدا🌷
#شهادت_در_آغوش_مولا😍♥️
#شهـید_تـورجیـ زاده مـداحـ بـود و عاشـقـ #حضرت_زهرا (سلامالله علیها)✨...
آیـتالله مـیردامـادیـ نقـل میـ کـرد:🕊
بـعـد از #شـهـادتـ مـحـمدرضـا خـوابشـ رو دیدـم
و بهـش گفتمـ:
- مـحمـدرـضا! ایـنـ همـه از حـضرـت زهـرا سـلامالله علیها🌹 گفــتی و خـوـندی، چـه ثـمـریـ براـت داـشــت؟
#شهید_تورجی_زاده بـلافاصـلـه گفـت:
- همین که در آغوـش فرزندـش حـضـرت مهـدی (عجل الله تعالی فرجـه) جـان دادم،برام کافیـه...😍
#امام_زمان
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده🌷
📚منبع :
#کتاب_یازهرا_سلامالله_علیها_ص88
✨💖الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💖✨
|°•نِعٔمَالٔرِفیْقٔ•°|
#خـاطـراـت_شـهـدا
💫وقــتی کـار فـرهـنگـی را شـروع مـیکـنـید
بـا اولـین چـیـزـی کـه بـایـد بـجـنگیـمـ خـودمـاـن هـسـتـیـم..👌
✅وـقـتـی کـه کـارـتان مـیگیرـد تـازـه اوـل #مـبارزـه اسـت
♨️زیـرا #شـیـطاـن بـه سـراغـتـان مـیآیـد...
#شهید_مصطفی_صدرزاده❣
|°•نِعٔمَالٔرِفیْقٔ•°|