﷽
#مردےدرآئینہ 💙
#قسمتبیستونهم
#رمانمعرفتے :)
#قلمشہیدسیدطاهاایمانے 🌱
گاهے هرگز
رفتم اتاق پشت شيشہ ... قبل از اينڪہ فيلم رو پاڪ ڪنم تصميم گرفتم حداقل يہ بار اون رو از خارج ماجرا ببينم...
فيلم رو پخش ڪردم ... اين بار با دقت بيشتر روے حالت و حرف هاش ... بعد از پاڪ شدنش ديگہ چنين فرصتے پيش نمےاومد ...
محو فيلم بودم ڪہ اوبران از در وارد شد ...
- چے مےبينے؟ ...
- فيلم ضبط شده حرف هاے آقاے بولتر ...
صندلے رو از گوشہ اتاق برداشت و نشست ڪنارم ...
- راستے گوشے مقتول ... شارژ شده و پسوردش رو هم برداشتن ... چيز خاصے توش نبود ... يہ سرے فايل صوتے ... چند تا عڪس با رفقاش ... همون هايے ڪہ دیروز باهاشون حرف زده بودیم * ... بازم آوردم خودتم اگہ خواستي يہ نگاه بهش بندازے ...
گوشے رو گرفتم و دڪمہ ادامہ پخش فیلم رو زدم ... اوبران تمام مدت ساڪت بود و دقيق نگاه مےڪرد ... تا زمانے ڪہ فيلم بہ آخرش رسيد ...
- اين چرا اينقدر جا خورد؟ ... هر چند چهره اش تقريبا توے نقطہ ڪور دوربين قرار گرفتہ و واضح نيست اما ڪامل معلومہ از شنيدن اسم ساندرز بهم ريخت ...
- تصور ڪن معاون يہ دبيرستانے و با گروه مواد فروش حرفه اے طرف ... جاے اون باشے نمےترسے؟ ...
از جا بلند شد و صندلے رو برگردوند سر جاے اولش ...
- چرا مےترسم ... اما زمانے ڪہ نفهمن من لو شون دادم و مدرڪے در ڪار نباشہ ... براے چے بايد بترسہ؟ ... اینجا ڪہ دایره مواد نیست ... تو هم ڪہ ازش نخواستہ بودے بياد توے دادگاه بايستہ و عليہ شون شهادت بده ...
سوال خوبے بود ... سوالے ڪہ اساس تنها نظرياتم رو براے رسيدن بہ جواب و پيدا ڪردن قاتل زير سوال برد ... هيچ مدرڪ و سرنخے نبود ... اگر اين افڪار و استدلال ها هم، پوچ و اشتباه از آب در مےاومد ... پس چطور مےتونستم راهے براے نزدیڪ شدن و پیدا ڪردن قاتل، پيدا ڪنم؟ ... اون گنگ ها و اون دختر رو از ڪجا پيدا مےڪردم؟ ... اگر اون هم هيچ چيزے نديده بود و هيچ شاهدے پيدا نمےشد چے؟ ...
دوربين هاے امنيتي بيمارستان ثابت ڪرده بود دنيل ساندرز در زمان وقوع قتل توے بيمارستان بوده ... و هيچ جور نمےتونستہ خودش رو توے اون فاصلہ زمانے بہ صحنہ جرم برسونہ و برگرده ... و هیچ فردے هم غیر از ڪارڪنان بیمارستان، بعد از قتل با اون در تماس نبوده ...
شب قبل هم، دوربين ها رفتن ڪريس رو بہ بيمارستان ضبط ڪرده بودن ... ساندرز حتے اگر در فروش مواد دخالت داشت يا حتے دستور مرگ ڪريس رو صادر ڪرده بوده ... هيچ ارتباط يا فرد مشڪوڪے توے اون فيلم ها نبود ... و جا موندن موبایل هم بے شڪ اشتباه خود ڪریس ...
فقط مےموند جان پروياس، مدير دبيرستان ... و اگر اونجا هم بےنتيجہ مےموند اون وقت دیگہ ...
بہ صفحه مانيتور نگاه مےڪردم و تمام اين افڪار بےوقفہ از بين سلول هاے مغزم عبور مےڪرد ... دستم براے پاڪ ڪردن فايل ... سمت دڪمہ تاييد مےرفت و برمےگشت ... و همہ چيز بےجواب بود ...
حالا ديگہ ڪم ڪم ... احساس خستگے، آشفتگے و سرگردانے ... با ڪوهے از عجز و ناتوانے بہ سراغم اومده بود ... حس تلخے ڪہ هميشہ در پس قتل هاے بے جواب بهم حمله مےڪرد ...
پرونده هايے ڪہ در نهايت ... قاتل پيدا نمےشد ... گاهے ماه ها ... سال ها ... و گاهے هرگز ...
* صحبت با این افراد به علت طولانی شدن و بی فایده بودن در روند داستان، مطرح نشد.
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️