﷽
#مردےدرآئینہ 💙
#قسمتدوازدهم
#رمانمعرفتے :)
#قلمشہیدسیدطاهاایمانے 🌱
واحدهاے مشترڪ
چند لحظہ سڪوت ڪرد ...
- لالا ... فامیلش رو بلد نیستم ... اما چند بار دیدم پایین راه پلہ هاے غربے منتظرش بود ... بقیہ دوست هاے قدیمش رو نمےشناسم ...
خیلے آروم دستم رو گذاشتم روے شونہاش ...
- مےدونم تو دخترے نیستے ڪہ بہ گنگ ها نزدیڪ بشے ... از ڪمڪت واقعا متشڪرم ... امیدوارم اگہ چیز بیشترے بہ نظرت رسید بازم بهمون ڪمڪ ڪنے ... و مطمئنم مےدونے ڪجا پیدام ڪنے ...
دست ڪردم توے جیبم و ڪارتم رو بهش دادم ...
هنوز چند قدمے از هم دور نشده بودیم ڪہ برگشت سمت ما ...
- آقاے ساندرز ... دبیر ریاضےمون ... ڪلاس ریاضے و شیمے من و ڪریس با هم بود ... یعنے من از روے برگہ انتخاب واحد اون انتخاب ڪردم ...
آقاے ساندرز با بچہها ارتباط خیلے خوبے داره ... علےالخصوص بہ ڪریس خیلے نزدیڪ بود ...
زمانے ڪہ هم سن و سال اینها بودم ... محبوب ترین درسم، ریاضے و ڪامپیوتر بود ... ڪدنویسے هام حرف نداشت ...
با شنیدن اسم دبیر ریاضی ... براے یڪ لحظہ برگشتم بہ گذشتہ ... شاید درخشان ترین سال هاے عمرم ...
لیست رو از دست اوبران گرفتم ...
- فڪر مےڪنم باید اسم مدیر رو توے لیست مظنونین اصلے قرار بدیم ...
حرف هاش رو مےشنیدم اما ذهنم جاے دیگہ بود ...
- ڪجایے توماس؟ ... شنیدے چے گفتم؟ ...
- اسم ساندرز توے لیست نیست ...
لیست رو از دستم گرفت ...
- یعنے ارتباط مقتول با دبیر ریاضیش مخفیانہ بوده؟ ...
ناحودآگاه نگاهم توے حیاط چرخید ...
- بعید مےدونم ... وقتے یہ دانش آموز خبر داشتہ ... قطعا اونها هم مےدونستن ... اونم با این مراقبت شدید ...
- شاید بہ نظرشون موضوع خاصے نبوده ڪہ بخوان بهش توجہ ڪنن ...
شاید ... شاید هم نہ ... بہ هر حال اینم یہ سوال دیگہ بود... سوالے ڪہ مےتونست هیچ ربطے بہ قتل نداشتہ باشہ ... اما قطعا دنیل ساندرز، سوژه اے بود ڪہ باید باهاش حرف مےزدیم ...
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️