eitaa logo
•نِعٔمَ‌الٔرِفیْقٔ•
1.5هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
166 فایل
•نِعٔمَ‌الٔرِفیْقٔ• - إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ . - به خاطر بهشت عاشق شهادت نباش ! به خاطر قرب الهـی، رسیدن به خدا عاشق شهادت باش '! کپی ؟ صدقه‌جاریست . خادم کانال : @oohhaoo .
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺‍ 🌓 دعا کردن قبل از غروب جمعه ✍ حضرت فاطمه(س) می فرمايد: از پيامبر (ص) شنيدم که در روز جمعه ساعتى است كه هيچ مسلمانى مراقب آن نبوده كه حاجت خيرى از خداى عزوجل بخواهد، مگر آنكه حاجت او را برآورده ساخته است. ⁉️ حضرت فاطمه(س) می فرمایند: عرض كردم يا رسول اللَّه، آن چه ساعتى است؟ 🌗 فرمود: آن هنگامى است كه نصف قرص خورشيد در موقع غروب پنهان شود. ☝️ پس از آن، حضرت زهرا(س) به غلام خود می فرمود: بر فراز بام برو و چون ديدى نصف قرص خورشيد در هنگام غروب پنهان شد به من خبر ده تا دعا كنم. ⚠️ تقریبا میشه نیم ساعت قبل از اذان مغرب. دعا برای فرج یادتون نره. @Shahidmohammadhadizolfaghari
#نهج_البلاغه 💠دنیای حرام چون مار سمّی است ، پوست آن نرم ولی سمّ کشنده در درون دارد ، نادان فریب خورده به آن می گراید ، و هوشمند عاقل از آن دوری گزیند. 📚 #حکمت ۱۱۹ ✼═══┅🔶🍁┅═══✼ @Shahidmohammadhadizolfaghari
✨﷽✨ 🍂🍃رسول اكرم (ص)میفرمایند: وارد بهشت شدم، ديدم بر در آن؛ نوشته است ثواب صدقه؛ده برابر است؛و قرض هجده برابر* ؛ اى جبرئيل چرا ثواب صدقه،ده برابر و قرض هجده برابر است؟گفت؛ زيرا صدقه به دست نيازمند،و بى نياز مى رسد؛اما قرض جز به دست كسیکه؛به آن نياز دارد، نمى رسد. 📚نهج الفصاحه ص 480 ، ح 1557 @Shahidmohammadhadizolfaghari
🌹 👇 خواب ' پلارک ' دید و ازش تقاضای شفاعت کرد ' پلارک ' بهش گفت : " من نمیتونم شفاعت شما رو بکنم ، فقط وقتی می تونم شفاعتت کنم که دو تا کار کنی ؛ نماز🌹 بخونی و بهش عنایت و توجه داشته باشی ، هم چنین زبانت🔥 رو نگه داری .. در غیر این صورت هیچ کاری از دست من بر نمیاد .." .. 🍃🍃 @Shahidmohammadhadizolfaghari
#حضرت_اقا♥️ 💖 حضرت #امام_خامنه_ای (مدظله العالی)؛ 🔹کسانی که حاضر نیستند از #لذتهای خود بگذرند🌱 #اینها چطور میتوانند #منتظر امام زمان(عج) به حساب آیند؟☝️ @Shahidmohammadhadizolfaghari
👌🌸 رفتم سر مزار رفقای شهيدم فاتحه خوندم ،اومدم خونه, شب تو خواب رفقای شهيدم رو ديدم...☺️ رفقام بهم گفتند : فلانی ، خيلے دلمون برات سوخت😢 گفتم : چرا😳 گفتند: وقتی اومدی سر مزار ما فاتحه خوندی ما شهدا آماده بوديم ... هر چی از خدا می خوای برات واسطه بشيم..☺️ 💔 ولی تو هيچی طلب نکردی و رفتی خيلی دلمون برات سوخت😔 سر مزار شهدا حاجاتتون را بخواهید برآورده میشه . 😍 👤 روايتگر : حاج حسين کاجی 🕊 @Shahidmohammadhadizolfaghari
❤️ هرگاه نماز مى گزارى، [چنان باش كه گويى] نماز آخرين را به جاى مى آورى. ‌ (ع) 💖 ‌ 📗بحار، ج ۷۸، ص ۱۶۰ ‌ا❤️ @Shahidmohammadhadizolfaghari
🍃🌹🍃🍁🍃 کار فرهنگی مسجد🕌 موسی ابن جعفر(ع) بسیار گسترده شده بود. سیدعلی مصطفوی(همسفر ) برنامه های ورزشی⚽️ و اردویی زیادی را ترتیب می داد. همیشه برای جلسات هیئت یا برنامه های اردویی فلافل می خرید. می گفت هم سالم است هم ارزان💵. یک فلافل فروشی به نام جوادین پشت مسجد🕌 داخل خیابان🛣 شهید عجب گل بود که از آنجا خرید می کرد. شاگرد این فلافل فروشی یک پسر با ادب👱 بود. با یک نگاه می شد فهمید این پسر زمینه معنوی✨ خوبی دارد. بارها با خود سیدعلی مصطفوی (همسفر شهدا🌹) رفته بودیم سراغ این فلافل فروشی و با این جوان حرف می زدیم. سیدعلی می گفت: این پسر باطن پاکی دارد، باید او را جذب مسجد🕌 کنیم. برای همین چندبار با او صحبت کرد و گفت که ما در مسجد🕌 چندین برنامه داریم. اگر دوست داشتی بیا و توی این برنامه ها شرکت کن. حتی پیشنهاد کرد که اگر فرصت نداری در برنامه فوتبال ⚽️مسجد شرکت کن. آن پسرک هم لبخندی می زد و می گفت: چشم، اگر فرصت شد می یام. رفاقت ما با این پسر در حد سلام و علیک بود. تا اینکه یک شب مراسم یادواره در مسجد🕌 برگزار شد. این اولین یادواره شهدا بعد از پایان دوران دفاع مقدس🍁 بود. در پایان مراسم دیدم همان پسرک فلافل فروش انتهای مسجد🕌 نشسته! به سیدعلی اشاره کردم و گفتم: رفیقت اومده مسجد. سیدعلی تا او را دید بلند شد و با گرمی از او استقبال کرد. بعد او را در جمع بچه های بسیج 🌺وارد کرد و گفت: ایشان دوست صمیمی بنده است که حاصل زحماتش را بارها نوش جان کرده اید! خلاصه کلی گفتیم و خندیدیم😂. بعد سید علی گفت: چی شد اینطرفا اومدی؟! او هم با صداقتی که داشت گفت: داشتم از جلوی مسجد🕌 رد می شدم که دیدم مراسم دارید. گفتم بیام ببینم چه خبره که شما رو دیدم. سیدعلی خندید و گفت: پس# شهدا تو رو دعوت کردن. بعد با هم شروع کردیم به جمع آوری وسایل مراسم. یک کلاه آهنی مربوط به دوران جنگ بود که این دوست جدید ما باتعجب به آن نگاه می کرد. سید علی گفت: اگه دوست داری بگذار روی سرت. او هم کلاه رو گذاشت روی سرش و گفت: به من می یاد؟😄 سیدعلی هم لبخندی زد و به شوخی گفت: دیگه تموم شد، 🌹 برای همیشه سرت کلاه گذاشتند! همه خندیدیم. اما واقعیت همانی بود که سید گفت. این پسر را گویی در همان مراسم انتخاب کردند. پسرک فلافل فروش، همان _ذوالفقاری بود که سیدعلی مصطفوی(همسفر شهدا🌺) او را جذب مسجد🕌 کرد و بعدها اسوه و الگوی بچه های مسجدی شد. @Shahidmohammadhadizolfaghari
🍂۳۰ تیر🗓 سالروز #شهادت اسطوره ای است که به گفته کارشناسان نیروی دریایی عراق را به نابودی کشاند 🍃فردی که درتعداد پرواز🛫 جنگی #رکورد داشت و عراق برای سرش جایزه🎁 تعیین کرده بودو با از خود گذشتگی، کاری کرد که اجلاس سران #غیرمتعهدها به علت فقدان #امنیت در بغداد برگزار نشد❌ سرلشکر خلبان #شهید_عباس_دوران #سالروز_شهادت 🌹🍃🌹🍃 @ @Shahidmohammadhadizolfaghari
: 🌺سه حالت و خصلت است که در هر يك از مؤمنين باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قيامت در سايه رحمت عرش الهي مي باشد و از سختي ها و شدايد صحرای محشر در امان است: 🍃 1⃣ آن كه در كارگشائی و كمك به نيازمندان و درخواست كنندگان دريغ ننمايد. 2⃣ آن كه قبل از هر نوع حركتی بينديشد كه كاری را كه مي خواهد انجام دهد يا هر سخنی را كه می خواهد بگويد آيا رضايت و خوشنودی خداوند در آن است يا مورد غضب و سخط او مي باشد. 3⃣ قبل از عيب جوئی و بازگوئی عيب ديگران، سعي كند عيب های خود را برطرف نمايد. 📚بحارالأنوار، ج ٧۵، ص ١۴١ @Shahidmohammadhadizolfaghari
#دلم_قرص 👇 غصه نخور... تو #خدایـــی داری... که بزرگ است؛ بزرگ... و به قول سهرابـــ : در همین نزدیکیست... ای دل کوچکـــ من... بگذار غم و غصه ببارد... شاید شاید اینبار #خـــــدا میخواهد که پس از بارش غم... و پس از خواندن نامش هردم... آسمان دل تو صـــاف شود و نگاهت به همه اهل زمین پاکـــ شود... شاید اینبار #خـــدا میخواهد که خودش چتـــر تو باشد... که بمانی... نروی... 🍃🍃🌹 @Shahidmohammadhadizolfaghari
💞#از_عشق_زمینی_تا_آسمانی خاطره‌ی فرمانده شهید حججی ( #شهید_مرتضی_حسین_پور ) 💖شش سالی که مرتضی برای خواستگاری از من وقت گذاشته بود،اتفاقات عجیبی برایش رخ داده بود.❗️ خودش برایم تعریف می کرد :😍 💞« اون روزها #نمازشب می خوندم و می گفت خدایا❗️ فاطمه رو راضی کن . روزه می گرفتم و می گفتم خدایا❗️ فاطمه رو راضی کن. نماز مستحبی خدا❗️ فاطمه راضی بشه و ... ❤️چندین بار پیش اومد که تنهایی به بیابان های بیرون شهر می رفتم. راه می رفتم و تنهایی شروع می کردم به دعا خوندن❗️ سقفم آسمون بود و زیر پام کویر. ❤️به خدا می گفتم : خدایا! چیکار کنم این دختر راضی بشه⁉️ کم کم سکوت و تنهایی و صدای حیوانات و... من رو می گرفت و من رو به فکر قبر و قیامت و... می انداخت. به جایی رسیدم که به خدا می گفتم من کی هستم⁉️تو کی هستی⁉️من قراره تو این دنیا چیکار کنم⁉️... فاطمه❗️ این نه گفتن های تو باعث شد من از یک عشق زمینی به عشق آسمونی برسم»😍 💞بعضی اوقات به مرتضی می گفتم : « ای کاش زودتر به تو جواب مثبت داده بودم » امّا مرتضی می گفت : « نه❗️تو من رو ساختی» 📚برشی از کتاب ساقیان حرم خاطرات فرمانده نابغه #شهید_مدافع_حرم #مرتضی_حسین_پور🌹 @Shahidmohammadhadizolfaghari