eitaa logo
شهید مدافع حرم محمد حسن قاسمی
233 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
10.1هزار ویدیو
32 فایل
کارشناس بیهوشی و مسئول راه اندازی بیمارستانهای میدانی در سوریه که در حین انتقال مجروحین به بیمارستان حلب در حمله تروریستهای تکفیری به آمبولانس به شهادت رسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
: 2⃣2⃣ ... ای پیامبر! به همسران و دخترانت و به زنان مؤمن بگو جلباب‌های خود را بر خویش فرو افکنند، این کار برای اینکه (از کنیزان و آلودگان) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، بهتر است. لازم نیست ارثی که به تو می‌رسد، چند متر زمین باشد، خانه و پول و ماشین باشد. خیلی وقت ها اصلاً از این سنخ نیست! «ارث» یادگاریِ عزیزی‌ست که تو را یاد او می‌اندازد. شامه‌ لحظه‌هایت را پر از بوی او می‌کند! ... صبح شده بود. همه آن‌ها که آمده بودند پشت سر پیامبر نماز بخوانند، دیدند که اتفاق تازه‌ای افتاده است. حتماً به آیاتی که دیروز جبرئیل درِ گوشِ رسول خوانده بود، ربط داشت. همه زن‌های مؤمنِ مهاجر و انصار، همه بانوانِ شریف و پاک‌دامانِ مدینه، سر و قامت‌شان را پوشانده بودند با پارچه سیاهِ بلندی... مسجد، عطر عفاف و طهارت گرفته بود. توی مدینه دیگر می‌شد زنان شریف و مؤمن را با همین جلبابِ سیاه شناخت. راست گفته بود خدا؛ ذلک اَدنی ان یُعرَفنَ فلا یُوذَین. لازم نیست ارثی که به تو می‌رسد، خانه و پول و ماشین باشد. گاهی چند متر پارچه است، که با همه سیاهی‌اش می‌تواند سند روسپیدی بشود. که هر بار روی سرت می‌اندازی، شامه لحظاتت را پر کند از عطر غریبِ خاکِ کوچه‌ای...، ریه‌هات را پر کند از هوایِ یقینِ «امّ سلمه» و «امّ ایمن»، از طهارتِ «اسماء» و «فضّه»، از عطر بانویی که توی هروله‌های روز دهم، که از آسمان، مصیبت می‌بارید و از زمین عطش می‌تراوید، چادر از سرش نیفتاد! حرمت میراث مادران‌مان را نشکنیم. بسم الله الرّحمن الرّحیم یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَ بَنَاتِکَ وَ نِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ... به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohammadHasanGhasemi
: 3⃣2⃣... آیا کسی که مرده بود و ما او را زنده کردیم و برای او نوری قرار دادیم که در میان مردم زندگی کند، مثل کسی‌ست که در تاریکی‌هاست و از آن‌جا بیرون نمی‌آید؟! بهار که می‌آید یعنی خدا دلش برای زمین زندگی خواسته، «حیات» خواسته. اراده کرده که زمینِ مرده را زنده کند و زنده کرده. زمین که زنده بشود ثمر می‌دهد، بار می‌دهد، برگ می‌دهد. چشمه می‌جوشاند... بعد همه‌ی این‌ها می‌شوند نشانه‌های او! نشانه‌ی اوست که زمین مرده زنده می‌شود، بار و برگ می‌دهد؛ ثمر می‌دهد! و آیه لهم الارضُ المَیتهُ احییناها و اخرجنا منها حبّاً... (یس/33) می‌شود خدا اراده کند کسی را زنده کند، حیاتش بدهد، نور بتاباند به زندگی‌اش، چراغ بدهد دستش؛ کسی را که تا همین دیروز مرده بود. آدمی که زنده شده، آدمی که نور دارد، آدمی که چراغ دستش هست، برگ و بار می‌دهد، ثمر می‌دهد، نشانه‌ی خدا می‌شود. اَو مَن کان مَیتا فَاحییناه وَ جَعلنا له نوراً یَمشی به فی النّاس کَمن مَثله فِی الظّلمات لَیسَ بِخارجٍ مِنها...(انعام/122) به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohammadHasanGhasemi
: ... همه شان را متبرّک کرده ای، همه این سوره های صد و چهارده گانه را و اگر ابن عبّاس نمی گفت: نزلت فی علی ثلاث مائه آیه: سیصد آیه در شأن علی(ع) نازل شده، من می گفتم عطر نابِ حضورت در تک تک آن شش هزار و دویست گانه ها جاریست و کیست که نداند! (1) نقشه قتل پیامبر را کشیده بودند، کسی باید در بسترشان می‌خوابید؛ یک فدایی؛ تو داوطلب شدی، مثل همیشه!!...جبرئیل درِ گوشِ پیامبر نجوا کرد: و من النّاس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله...تو را می گفت! (2) جبرئیل،‌ آیه آورده بود: انّما ولیّکم الله...مردِ سائل داشت از مسجد بیرون می آمد، پیامبر او را دید و سؤال کرد:‌ آیا کسی چیزی به تو داده است؟ گفت نه یا رسول الله جز آن مرد که در حالِ‌ رکوع است و انگشترش را به من داد. به تو اشاره کرد. پیامبر لبخند زد. "و یؤتون الزّکوه و هم راکعون"، تو بودی. فَدَتکَ القومُ یا خیرَ راکعاَ! (3) بحث و جدلشان با پیامبر سرِ ماجرایِ‌ مصلوب شدن عیسی (ع) به نتیجه نرسیده بود، قرارِ‌ مباهله گذاشتند: ‌فرزندان و زنان و عزیزانتان را بیاورید. (ابناءَنا و ابناءَکم، نساءَنا و نساءَکم، انفسَنا و انفسَکم). صبحِ مباهله رسید. سایه پنج نفر از دور نمایان شد: نساءَنا: فاطمه بود. ابناءَنا: حسین بود توی آغوش پیام‌بر و حسن، دست در دستانِ او، امّا انفسَنا تو بودی: جانِ‌ پیامبر! (4) آیه می گوید: آیا راجع به کسی که دلیل روشنی از جانب خدا دارد و شاهدی هم همراه خود دارد شک می کنید؟ ابن عبّاس گفته کان علی بیّنه من ربّه، پیامبر است و شاهد منه، تویی. (5) کافران به پیامبر گفته بودند: تو فرستاده خدا نیستی: لستَ مرسلاً. خدا گفته بود به آنها بگو: برای گواهیِ نبوّت من، خدا و آن کسی که علم الکتاب نزدِ ‌اوست، کافیست. دوست و دشمن گفته اند: "مَن عنده علم الکتاب" تویی. الذی عنده علم الکتاب هو امیرالمؤمنین(ع). (6) قرآن می گوید: روز قیامت، در مواقفِ حشر نگه‌مان می دارند و سؤال می کنند: "وقفوهم انّهم مسئولون." گفته‌اند از تو سؤال می کنند؛ از ولایتِ‌ تو: عن ولایة علیِ بن ابیطالب. قرآن می گوید: در آن روز از نعمت هایمان سؤال می کنند: "ثمّ لتسئلنّ‌ یومئذ عن النّعیم." گفته اند از نعمت‌ِ ولایتِ‌ تو می پرسند: عن ولایه علیّ‌ بن ابیطالب. (7) داشتند از حج باز می‌گشتند. جبرئیل آمده بود که: زود باش پیام‌بر! تبلیغ کن آنچه را به تو گفته‌ایم! همه شان را نگاه داشت؛ دستت را بالا گرفت و ولایتِ‌ تو را تبلیغ کرد جلوی ِ‌چشمانِ ‌دوست و دشمن. "ما انزل الیک"، ولایتِ‌ تو بود...جبرئیل دوباره آمده بود: امروز دینتان کامل شد: "الیوم اکملت لکم دینکم"... پیام‌بر از شوق تکبیر گفت. مکمّل دین، تو بودی. ولایتِ‌ تو بود. همه شان را متبرک کرده ای، همه این سوره های صد و چهارده گانه را... این را همین امشب اعتراف می‌کنم که زمین و آسمان بی قرارِ آمدنِ توست و من در خیالم کنارِ‌ مستجار نشسته ام و این آیه ها را با تو مرور می کنم. همین امشب که بند بندِ وجودم از شوقِ آیه‌هایِ تو می‌لرزند و تو می‌دانی. و اگر ابن عبّاس نمی گفت: نزلت فی علی ثلاث مائه آیه... من می گفتم عطر نابِ حضورت در تک تک آن شش هزار و دویست گانه ها جاریست و کیست که نداند! بسم الله الرّحمن الرّحیم و من النّاس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رؤف بالعباد (بقره/ 207) انّما ولیّکم الله و رسوله و الّذین امنوا الّذین یقیمون الصّلوه و یؤتون الزّکوه و هم راکعون (55/مائده) فمن حاجّک...فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءکم و نساءنا و نساءکم و انفسنا و انفسکم ثمّ نبتهل...(آل عمران/61) افمن کان علی بیِنه من ربّه و یتلوه شاهد منه و...(هود/17) و یقول الّذین کفروا لست مرسلا قل کفی بالله شهیداً بینی و بینکم و من عنده علم الکتاب (رعد/43) وقفوهم انّهم مسئولون (صافّات/24) ثمّ لتسئلنّ یومئذ عن النّعیم (تکاثر/8) یا ایّها الرّسول بلّغ ما انزل الیک من ربّک و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته...(مائده/67) الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً.. (مائده/3) پ.ن آیه هایی که با هم مرور کردیم، واضح ترین آیه هایی هستند که شأن نزولشان حضرت امیر(ع) است، سرِ این آیه‌ها عمومِ تفاسیرِ تسنن و تشیع توافق دارند. در این مجال پرداختن به بقیه آیه‌ها نمی‌گنجید، شاید فرصتی دیگر اگر عمری باقی بود... چقدر من این رباعیِ‌حسان را دوست دارم. آیه ولایت را هر وقت می خوانم، یادآوری‌ این رباعی چشمانم را بارانی می‌کند: و انت الذی اعطیت اذ کنت راکعا فدتک نفوس القوم یا خیر راکعا فانزل فیک الله خیر ولایه و بَیّنها فی محکمات الشرائع. ترجمه‌اش را نمی نویسم!!! حیفم می آید خب، از بس که عربی‌اش فصیح است. و این شعرِ شافعی-پیشوای یکی از عظیم‌ترین فرقه های چهارگانه اهل تسنّن: لو انّ‌المرتضی ابدی محلهّ لخرّالنّاس طرّا سجّدا له و مات الشّافعی و لیس یدری علیّ ربّه ام ربّه الله
: 5⃣2⃣ ؟؟؟ قبول: می نشینم و زندگی ام را تدبیر می کنم...فکر می کنم آدمی هستم برایِ خودم... راست می گویی: هزار تا هدف بزرگ و کوچک ردیف می کنم توی ذهنم و بعد طبقه بندی هم می کنم: دراز مدت، میان مدت، کوتاه مدت! ...خب ولی باز هم خیلی...اصلاً قبول: هزار تا راهبرد و سیاست هم ردیف می کنم تا مثلاً به اهدافم نزدیک شوم! خیلی خنده دار است، نه؟ ...بعد هم راه می افتم از صبح تا شب: می روم، می خوانم، می نویسم، من که اعتراف کرده بودم هزار بار جلوی چشمان خودت، رو به همین آسمان آبی ات، اعتراف نکردم؟ ...همان هزار باری که خسته شده ام: زمین خورده ام، مستأصل شده ام... یادت هست؟ چند بار من را دیده ای که صورت بارانی ام را به بالا بلند کرده ام و از تو به تو شاکی شده ام که: آخر کجا آوردی مرا؟؟ اینجا که جای من نیست!...دلم باغِ ملکوت می خواهد... یادت هست؟ چند بار گفتم بیا و تدبیر کن زندگیِِ من را؟ بیا و مدبّر زندگی من، تو باش؟ تو هم خندیدی و گفتی: تا حالا مگر خودت بوده ای؟... خب راست می گویی ولی هر هزار بار دوباره رفته ام پیِ کارِ خودم و دوباره نشسته ام برای خودم برنامه ردیف کرده ام و هدف و سیاست و استراتژی... اصلاً با من چه باید بکنی؟ که بفهمم، که بدانم تدبیر کننده تویی نه من! که بدانم مهار هستیِ من، زمامِ من در دستانِ توست! ... آآآه با من چه می خواهی بکنی؟... با من که نمی فهمم...نمی فهمم! همان بهتر که گه گداری: مثل همین امشب، آیه ای: مثل همین آیه، سیلی گونه گوشم را بنوازد: گوشم را نواختن هایت صفاست! بسم الله الرحمن الرحیم..."ما مِن دابّةٍ الّا هُوَ آخذٌ بِناصِیَتِها..." "...هیچ جنبنده ای نیست جز آنکه زمام اختیارش به دست اوست... "(هود/ 56) پ.ن: نمی خواهم دعوای جبر و تفویض راه بیاندازم... خودم هزار بار توی کوچه پس کوچه هایش زمین خورده ام... می دانم: لا جبرٌ و لا تفویض بل امرٌ بین الامرین. می بینید چه خوب درسم را بلدم؟!!! ...درد ِدلی بود. آمد و رفت، همین! آیه را بچسبید! "ما مِن دابّةٍ الّا هُوَ آخذٌ بِناصِیَتِها" به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohammadHasanGhasemi
: : داشتم فکر می‌کردم، بعضی کتاب‌ها به یک بار خواندن هم نمی‌ارزد5، همان اسم و تصویر جلدشان را توی کتاب‌فروشی ببینی برای هفت پشتت کافی‌ست، بعضی کتاب‌ها به روزنامه می‌ماند، تاریخ مصرف دارد، بعضی کتاب‌ها را کافی‌ست یک‌بار بخوانی، بعضی کتاب‌ها را باید بار دوم زیرِ مطالب مهمش خط بکشی یا جایی یادداشت کنی تا همیشه یادت بماند، بعضی کتاب‌ها را ولی هزار بار هم بخوانی کم است، هر روز، هر لحظه...باید حفظ بشوی از بس که می‌خوانی، بعضی کتاب‌ها را باید نوشید؛ جرعه جرعه؛ تشنه تشنه؛ کتاب‌ها با هم فرق دارند خب! می دانی رفیق! بعضی کتاب‌ها را باید بگذاری آن ردیف‌های بالای قفسه کتابخانه‌ات، سال به سال هم لازم نمی شوند، شاید هم نخوانده بگذاری آنجا تا اگر لازم شد جایی بگویی که مثلاً بله من هم کتاب‌های فلانی را دارم!!! بعضی کتاب‌ها را باید بگذاری ردیف های پایین‌تر که دمِ دست باشند. بعضی را روی میز تحریرت، بعضی را روی قفسه کوچک کنار تخت‌خوابت، بعضی کتاب ها را ولی باید همیشه همراه داشته باشی،‌ همه جا و همه وقت لازم می شود یک نگاهی به آن بیاندازی: هَند بوک است به قول آن طرفی‌ها! کتابها با هم فرق دارند خب! * (1)‌کتاب می‌گفت: من هدایتم! نورم! بشارت! نمی خواهی مرا بخوانی؟ و من گیج و منگ نگاهش می‌کردم: هدایت؟ نور؟ (2)‌‌کتاب می‌گفت: برای مؤمنین شفاء و رحمت هستم؛ اگر مرا بخوانند! ...شفاء؟رحمت؟ (3)‌کتاب می‌گفت: راهی که من نشانتان می دهم، رَد خور ندارد! از همه راه ها مطمئن تر است و به هدایت نزدیک‌تر! شماها توی این گردنه‌های دنیا، توی این تاریکی‌ها راه را گم می‌کنید، راه‌نما نمی‌خواهید؟ (4)‌کتاب می‌گفت: من برای یادآوری آمده‌ام، آمده‌ام حقیقتِ ناب را یادتان بیاورم، شماها خیلی فراموش‌کارید...و من هر چه فکر می‌کردم چیزی یادم نمی آمد! (5)‌کتاب می‌گفت: من فرقان هستم، می‌توانم حق و ناحق را نشانتان بدهم، دنیای شما پر از شبهه و فتنه است، پر از صحنه‌هایی که تشخیص برایتان سخت می‌شود، شماها زود فریبِ ناحق را می خورید! (6)‌کتاب می‌گفت: من موعظه هستم، نصیحت های من را گوش کنید...و من سرکش بودم و از همان اوّلش هم از نصیحت و موعظه و این طور حرفها بدم می آمد! (7) کتاب می‌گفت: هرقدر دوست داری، هرقدر می‌توانی از من بخوان!... و من لج کرده باشم انگار، همان قدر که می‌توانستم هم نمی‌خواندم! (8) کتاب می‌گفت: چرا به نوشته‌های من فکر نمی‌کنید؟ مگر رویِ درِ دلهای‌تان قفل خورده‌است؟؟؟... و من قفل درِ دلم را نگاه می کردم و وحشت می‌کردم! کتاب می‌گفت و ما گوش نمی‌کردیم... می‌دانی رفیق! بعضی کتابها مظلوم‌اند انگار؛ مهجورند؛ حرفشان حق است، ولی کسی باورشان نمی کند! * داشتم فکر می‌کردم بعضی حرفها را باید از یک گوش شنید و از همان گوش بیرون کرد. بعضی حرفها را ولی باید با با دوتا گوشِ اضافه شنید، بعضی حرفها را باید با ریکوردرت ضبط کنی و توی راه و تاکسی و مترو و اتوبوس و هواپیما گوش‌کنی. بعضی حرفها ولی زمان ندارند! جاودانه اند! حرفِ حساب اند! یک عمر باید گوش کنی و تکرارشان کنی! ...مثل حرفِ همین کتاب: حرفی برایِ تمام فصول! بسم الله الرّحمن الرّحیم (1) قَد جاءَکم مِنَ اللهِ نورٌ وَ کتابٌ مُبین. (مائده/15) هدیً و بشری للمؤمنین. (نمل/2) (2) وَ نُنَزِّلُ مِنَ القرآنِ ما هُوَ شِفاءٌ و رحمةٌ للمؤمنینَ...(اسراء/ 82) (3) اِنَّ هذَا القُرآنِ یَهدِی لِلَّتی هِیَ اَقوَمُ... (اسراء/9) (4) وَ اَنزَلنا اِلیکَ الذّکرَ...(نحل/ 44) (5) تَبارَکَ الَّذی نَزَّلَ الفُرقانَ عَلی عَبدِه لِیَکونَ لِلعالمینَ نذیراً. (فرقان/1) (6) هَذا بیانٌ لِلنّاسِ وَ هُدیً وَ مَوعِظَهً لِلمُتَّقین. (آل عمران/183) (7) فَاقرَؤُوا ما تَیَسَّرَ مِنَ القرآن. (مزّمّل/ 20) (8) اَفَلا یَتَدَبَّرُونَ القُرآنَ اَم عَلی قلوبٍ اقفالُها.(محمّد/ 24) به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohammadHasanGhasemi
: ... همانا رسولِ ما به سوی شما آمد که حقایق را برایتان تبیین کند، (آن هم) در دوران فاصله‌ی میان رسولان. که مبادا بگویید بشارت‌گر و هشدار دهنده‌ای برای ما نیامد. فترت یعنی سکون و آرامش اما به فاصله بین دو جنبش و دو نهضت و دو انقلاب هم فترت گفته می‌شود. قرآن می‌گوید (ص) را توی روزگار فترت فرستادیم. وقتی فرستادیم که بین ارسال پیام‌برها فاصله ایجاد شده بود. فاصله‌ی بین (ع) و (ص) را مورّخ‌ها ششصد سال گفته‌اند. همیشه فکر می‌کنم چه‌قدر زمین می‌توانسته تشنه باشد و تاریک و غفلت‌زده باشد، وقتی ششصد سال درهای آسمان بسته بوده، ششصد سال از وحی خبری نبوده! چه‌قدر بعثتِ محمّد(ص) به معجزه شبیه بوده! انگار خدا، دعا و التجاء و اضطرارِ زمین را بعدِ ششصد سال مستجاب کرده باشد. "قَدْ جاءَکُمْ رَسُولُنا یُبَیِّنُ لَکُمْ عَلى فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ أَنْ تَقُولُوا ما جاءَنا مِنْ بَشیرٍ وَلی نَذیر" بعدِ ششصدسال قحطی! به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohammadHasanGhasemi
: ... همانا رسولمان به سوی شما آمد که حقایق را برایتان تبیین کند، (آن هم) در دوران فاصله میان رسولان... (1) انگار کن ششصد سال باران نیامده باشد، ششصد سال زمین نگاه ملتمسانه‌اش را به آسمان دوخته باشد، آن‌قدر که چشم‌هاش از انتظار سفید شده باشد. انگار کن ششصد سال، اهالی سیاره را خواب، در خود گرفته باشد. اصلاً تصور کن ششصد سال خورشید نتابیده باشد. یک کسوف ششصد ساله. همه تشنه! همه تاریک! همه خواب! (2) حال آن روزگار را علی(ع) بهتر از همه وصف کرده است؛ "اَرْسَلَهُ عَلى حینِ فَتْرَة مِنَ الرُّسُلِ"؛ دوره‌ای که فاصله میان پیامبرها زیاد شده بود. "و طُولِ هَجْعَة مِنَ الاُْمَمِ"، خواب غفلت امت‌ها طولانی شده بود، "وَ اعْتِزام مِنَ الْفِتَنِ"، فتنه‌ها جدی شده بود؛ "وَ انْتِشار مِنَ الاُْمُورِ"؛ امور حیات بشر از هم گسیخته بود؛ "وَ تَلَظٍّ مِنَ الْحُرُوبِ" آتش جنگ‌ها شعله‌ور بود. "وَالدُّنْیا کاسِفَةُ النُّورِ"، و دنیا توی کسوف نور بود؛ "ظاهِرَةُ الْغُرُورِ"، دنیا روی فریبش را نمایان کرده بود، "عَلى حینِ اصْفِرار مِنْ ورقها" برگ‌های حیات زرد شده بود؛ "وَ اِیاس مِنْ ثَمَرِها" و همه از میوه دادن و بارور شدن حیات ناامید شده بودند؛ "وَ اغْوِرار مِنْ مائِها." و آب حیات فروکش کرده بود، "قَدْ دَرَسَتْ مَنارُ الْهُدى"، نشانه‌های هدایت کهنه شده بود؛ "وَظَهَرَتْ اَعْلامُ الرَّدى." و نشانه های گمراهی نمایان شده بود... (3) تصورش را بکن! بعد ششصد سال تاریک، بعد ششصد سال قحطیِ وحی، بعد ششصد سال بی‌پیامبری، بعد ششصد سال خواب غفلت اهالی ِ زمین، توی نقطه‌ای از این سیاره، دوباره آسمان باریدن بگیرد و قلب بشری که خواندن نمی‌دانست، لبریز آیه‌های وحی بشود! همه سیراب! همه نورانی! همه بیدار! "بسم الله الرّحمن الرّحیم قَدْ جَاءکُمْ رَسُولُنَا یُبَیِّنُ لَکُمْ عَلَى فَتْرَةٍ مِّنَ الرُّسُلِ" پ.ن: آن عبارات بی‌نظیر آغازین خطبه 89 حضرت امیر(ع) را حتماً بخوانید. به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohammadHasanGhasemi
: ... ... و هر که در آسمان‌ها و زمین است خواه و ناخواه، با سایه‌هایشان بامدادان و شامگاهان براى خدا سجده می‌کنند. آدم وقتی توی کتابش می‌خوانَد بعضی از سنگ‌ها از خشیت اوست که فرو می‌افتند (بقره/74)، وقتی می‌خوانَد همه‌ی آن‌چه توی آسمان‌ها و زمین است ثناگویِ اوست (اسراء/44)، وقتی می‌خوانَد پرنده‌ها توی اوج گرفتنِ رویایی‌شان دارند او را تسبیح می‌کنند (نور/41) ، بخشی از وجودش درد می‌شود. فکرش را بکن! سایه‌ها، حتّی سایه‌ها، بهره‌ای از این حقیقتِ مکنون توی عالم هستی را با خودشان دارند. سایه‌ها هم از تعظیم آن عظمت غافل نیستند... آه، امان از اختیارِ من!!!   وَلِلّهِ یَسْجُدُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ طَوْعًا وَ کَرْهًا وَ ظِلالُهُم بِالْغُدُوِّ وَ الآصَالِ.(رعد/15) به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohammadHasanGhasemi
: : و سوگند به روزگار که انسان، مدام در حال زیان‌کردن است... (1) مرد یخ‌فروش- که یخ‌هایش کم‌کم داشتند آب می‌شدند- را دیده بود که عاجزانه فریاد می‌زد: اِرحَمُوا مَن یَذُوبُ رأسُ مالِه،‌ أِرحمُوا مَن یَذُوبُ رأسُ ماله؛ رحم کنید به کسی که سرمایه‌اش دارد آب می‌شود... منقلب شد. انگار کسی نشانش داده بود معنی واقعیِ‌ اِنَّ ‌الِانسانَ لَفِی خُسر، را! (2) حالِ لحظه لحظه من حال آن مرد یخ‌فروش است! سرمایه‌ام! عمرم! ‌ جوانی‌ام! ذره ذره مقابل چشم‌هایم دارد آب می‌شود و نمی فهمم! همه اش ضرر! همه‌اش باخت! "سرمایه‌ام را به چیزهایی می‌دهم که نمی‌ارزند!" به مدرک! به علم‌های همین دنیایی! به دانسته‌هایی که مرا راه نمی‌برند! به مقام! به پول! به خانه! به ماشین! به عزّت‌های همین دنیایی! به عزیز شدن‌های گذرا! ... آآآه، بهای جان من فقط بهشت بود!!! امیرم حجّت را بر من تمام کرده بود! "فَلا تَبیعُوها الّا بِها." (3) رهایی از این ضرر کردن‌های مدام، رهایی از این باختن‌های بی‌وقفه، فقط و فقط، عمل به یک تبصره‌ی چهار ماده‌ای‌ست: "ایمان، عمل شایسته، سفارش به حق، سفارش به صبر." اَللهُمّ‌َ وَفِّقنا.  (4) به هم که می‌رسیدند، بعدِ‌ سلام و مصافحه، پیش از خداحافظی، همین سه آیه را برای هم می‌خواندند؛ مسلمانان صدر اسلام! "بسم الله الرّحمن الرّحیم والعصر.  انّ الِانسان لَفی خُسر.  الّا الّذین آمنوا و عَمِلوا الصّالحاتِ وَ تَواصوا بِالحقِّ‌ وَ تَواصَوا بِالصَّبرِ" پ.ن: من همان مردِ‌ یخ‌فروشم! اِرحَم مَن رَأسُ مالِهِ الرَّجاءُ! به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohammadHasanGhasemi
: 1⃣3⃣؟ همانا ما (قرآن) را در شب قدر نازل کردیم و تو چه می‌دانی شبِ قدر چیست؟ شبِ قدر از هزار ماه بهتر است. فرشته‌ها و روح در آن شب به اذن پروردگارشان برای هر کاری فرود آیند. (آن شب) تا دمِ صبح، سراسر سلامت و رحمت است. آدم باورش نمی‌شود همه‌ی همه‌ی این حقیقتِ ناب توی یک شب فرود آمده باشد. آن هم بر قلبِ یک بشر؛ بشری که می‌خورد، می‌آشامد، توی کوچه و بازار راه می‌رود*... اما خدا خواسته ظرف بشری را هم‌ این‌ قدر بزرگ کند. آدم باورش نمی‌شود حقیقتِ همه‌ی این کلمه‌های نورانی توی ظرفِ زمانیِ یک شب تا صبح جا بشود. آن شب باید هم از هزار ماه بهتر باشد؛ خیرٌ مِن اَلفِ شهر. آن شب باید هم قرارِ نزول فرشته‌ها و روح باشد، تنزّل الملائکه و الرّوح فیها، باید هم توی آن شب، فاصله‌ی زمین و آسمان محلّ رفت و آمدِ هزار هزار فرشته باشد. آن شب باید هم تا طلوع سپیده پر از سلامت و رحمت و تهنیت باشد. سلامٌ هیَ... شبی که قرآن را در خود بگیرد. شبی که شبِ نزول قرآن باشد. بِسم الله الرّحمنِ الرّحیم إِنَّا أَنزَلنَاهُ فىِ لَیلَةِ الْقَدرِ. وَ مَا أَدرَئکَ مَا لَیلَة الْقَدرِ. لَیلَةُ الْقَدرِ خَیر مِّن أَلفِ شهَْرٍ. تَنزَلُ الْمَلَئکَةُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذنِ رَبهِِّم من کلُِّ أَمْرٍ. سَلَامٌ هِى حَتىَ مَطلَعِ الْفَجر به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohammadHasanGhasemi
: 2⃣3⃣: (1) یک‌بار همین‌جا برایتان گفته بودم کتاب‌ها خیلی با هم فرق دارند،(+) یادتان هست؟ توی آن دسته‌بندی‌ها این را هم بگنجانید که بعضی کتاب‌ها همه‌جوره مبارک‌اند! از صفحه صفحه‌شان برکت می‌بارد. هر قدر ظرفت بزرگ‌تر باشد، بهره‌ات بیشتر می شود. اصلاً کلمات‌ش را که نگاه می‌کنی،‌ می‌خوانی، با دقّت می‌خوانی، به جمله جمله‌اش که فکر می‌کنی، بعد سکوت می‌کنی، به حرف‌هاش که اعتماد می‌کنی و می‌خواهی عمل کنی، قلبت مطمئن می‌شود، آرام می‌شوی، ایمان‌ت زیاد می‌شود، به راه می‌آیی. تازه به تازه. نو به نو. گفتم که بعضی کتاب‌ها مبارک‌اند! کتابً انزلناهُ الیکَ ‌مبارکٌ. (2) بعضی کتاب‌ها نویسنده‌شان هم خاص است انگار! اصلاً بعضی کتاب‌ها را فقط به هوای نویسنده‌اش باید بخری و بخوانی. بعد ردّپای او را توی صفحه صفحه کتاب احساس کنی. بعد دلت لبریز بشود از هوایِ صاحب کتاب. بعد هر قدر که بیشتر آن کتاب را بخوانی دلت بیشتر گره بخورد به او. اصلاً بعضی کتاب‌ها، نویسنده‌شان، صاحب‌شان، مبارک است! تَبارکَ‌ الّذی نَزَّلَ الفُرقانَ عَلی عَبده. (3) مثلاً حتّی حال و هوای جایی که آن کتاب آن‌جا نوشته شده هم فرق دارد. اصلاً بعضی کتاب‌ها جای خلق‌شان، جای نوشته‌شدن‌شان هم مبارک است! ببکّه مُبارَکاً. (4) بعضی کتاب‌ها توی شبی آورده می‌شوند که آسمان و زمین محل رفت و آمد فرشته‌هاست. توی شبی که عرصه زمین تنگ می‌شود از تراکم فرشته‌ها؛ «قدر». اصلاً بعضی کتاب‌ها خودشان می‌شوند از اسبابِ ‌مبارکیِ یک شب!  سببِ ‌مبارکی یک ماه! بعضی کتاب‌ها توی شبی آورده می‌شوند که قدرش از هزار ماه بیشتر است. بعضی کتاب‌ها شبِ ‌آورده‌شدن‌شان هم مبارک است! انّا انزلناهُ فی لیلهٍ مبارکه.     گفتم که، بعضی کتاب‌ها همه جوره مبارک‌اند! بسم اللهِ الرّحمن الرّحیمِ کتابً انزلناهُ الیکَ ‌مبارکٌ. تَبارَکَ‌ الّذی نَزَّلَ الفُرقانَ عَلی عَبده. اِنّا اَنزَلناهُ فی لَیلَهٍ مُبارَکَه.     به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohammadHasanGhasemi
: 3⃣3⃣... ای کسانی که ایمان آورده‌اید! روزه بر شما نوشته شده... توی رابطه‌ی عبد و مولا، وجوهی از جبر و اجبار، توی تکوین و تشریع، وجود دارد که وقتی دقیقش می‌شوی و با عینکِ مناسباتِ عبد و مولایی می‌کاوی‌اش، شیرین است. این را خیلی دوست دارم که قرآن می‌گوید کُتبَ علیکمُ الصّیام. هیچ راه برو و برگردی ندارد. وقتی بگوید؛ روزه بر شما نوشته شده. یک لحن آمرانه‌‌ی مولایی دارد. از آن‌ها که حق اعتراض و چون و چرا برایت باقی نمی‌گذارد. باید گردن کج کنی و بگویی: «چشم، هر چی شما بفرمایید»! چون جز آن‌که مولاست، مربّی هم هست. مجبوری دل بدهی به تربیتش. وقتی دلش خواسته تو را با یک‌ماه روز‌ه‌داری برای تقوا تربیت کند. وقتی دلش خواسته تربیتش با نخوردن و نیاشامیدن و لذّتِ دنیوی نبردن باشد. وقتی آخرِ همین آیه باز هم با لحنی بینابین خوف و رجا گفته؛ لعلّکُم تتّقون. بلکه با تقوا بشوید. شاید! من این مهمانیِ اجباری که گریزی از آن نیست، که نمی‌شود به هیچ بهانه‌ای دعوت به آن را رد کرد، که اگر رد کنم مؤاخذه و عقاب می‌شوم، من هم‌این اجبار را دوست دارم؛ وقتی جبرکننده تو باشی. شهر آنِ توست، شاهی/ فرمای هر چه خواهی... یا ایّها الّذینَ آمنوا کُتِبَ علیکُمُ الصّیام... به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohammadHasanGhasemi