eitaa logo
شهید مدافع حرم محمد حسن قاسمی
239 دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
8.7هزار ویدیو
32 فایل
کارشناس بیهوشی و مسئول راه اندازی بیمارستانهای میدانی در سوریه که در حین انتقال مجروحین به بیمارستان حلب در حمله تروریستهای تکفیری به آمبولانس به شهادت رسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
در غمت هم نفسی نیست به جز فریادم چه توان کرد که فریادرسم فریاد است💔 🌹🌹🌹🌹🌹 نام و نام خانوادگی: تولد: ۶۹/۱/۱۷، شهرکرد برابر با نیمه رمضان. شهادت: ۹۵/۵/۱۰، ، تاریخ تفحص: ۹۵/۸/۱۹ تاریخ تشییع: ۹۵/۸/۲۳ 🌹🌹🌹🌹🌹 ۲۷ سال پیش در چنین روزی به دنیا آمد. نیمه رمضان سال ۶۹ هجری شمسی. در روز میلاد امام حسن مجتبی علیه‌السلام. به همین منظور نامش را گذاشتند. ۲۶ سال بعد، پیکر تیر باران شده‌اش در ماه صفر سال ۹۵هجری شمسی؛ مصادف با تاریخ صحیح شهادت و در تاسی به همان مولا، در جبهه‌ی مقاومت، تفحص شد‌. البته علاقه خاص به (ع) بماند و اینکه در مسجدی با نام امام حسن مجتبی(ع) فعالیت می‌کرد... ادامه دارد... به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohammadHasanGhasemi
6⃣ در دوران دانشجویی در طرح تقویت مبانی معرفتی که توسط دانشگاه امام صادق علیه السلام برگزار می‌شد، در دو تابستان، در تهران و مشهد شرکت کرد و بعد از همین طرح‌ها بود که مسائل ارزشی برایش مفهوم بسیار عمیق‌تری پیدا کرده بود و این امر در سخن و مرامش کاملا آشکار بود. و زمینه را برای علاقه به ورود به بیمارستان بقیه الله برایش فراهم کرد. محمد حسن در سال ۹۴ وارد بیمارستان بقیه الله شد و این در حالی بود که حداقل از سال ۹۲ طبق مستندات وبلاگش سودای رفتن به سوریه را در سر داشت. از همان ابتدای ورود به سپاه، سراغ سوریه را گرفته بود چون معتقد بود سوریه خط مقدم مبارزه با استکبار جهانی است. آن روز‌ها آرزوی دامادیش را داشتیم و برایش خواستگاری می‌رفتیم. می‌گفت هرجا رفتید بگویید تا جنگ هست من باید در صحنه باشم. اگر در آرزوی رسیدن به یک زندگی مرفه بی‌دغدغه هستند من مورد مناسبی نیستم. اگر با این مسئله مشکل نداشتند پا پیش بگذارید. می‌خواهم از ابتدا واقعیت زندگی مرا بدانند و با بصیرت بپذیرند. به او می‌گفتم آخر کی تن به چنین شرایطی می‌دهد؟ و دخترش را به کسی بدهد که به احتمال زیاد از ابتدای جوانی بیوه شود و همیشه تن و بدنش بلرزد که قرار است اتفاقی برای تو بیفتد؟ می‌گفت این از ضعف ایمان و نگرش ماست این چه طور تاسی به زهرای مرضیه است؟! زهرای عزیز ۹ سال با همسرش زندگی کرد و علی تمام وقت در میدان‌های کارزار بود و مجروح و خونین به خانه می‌آمد. ولی این مساله زهرا را دچار آشوب و استرس نمی‌کرد چون می‌دانست یک بار به دنیا آمده‌ایم و یک بار هم می‌میریم و این مساله مقدر الهی است و اگر تقدیر بر مرگ باشد در بستر هم باشیم خواهیم مرد و اگر تقدیر بر زندگی باشد در بحرانی‌ترین صحنه‌های نبرد هم جان به در خواهیم برد. در این میان باید زندگی کنیم آن هم بر مبنای تکلیف و وظیفه‌ای که بر دوشمان نهاده شده است. چه زن و چه مرد فرقی نمی‌کند. معتقد بود عمری مرگ بر آمریکا را شعار دادیم و اتفاقی نیفتاد باید برای محو استکبار جهانی به پاخیزیم و تا نابودی کامل جبهه ی استکبار و تشکیل حکومت حق تلاش کنیم. @ShahidMohammadHasanGhasemi
7⃣ محمد حسن دو وبلاگ داشت. در یکی از آنها که در مورد دغدغه‌های فرهنگی اش بود (30biloo.blogfa.com) نوشته: اگر ما وقتی رهبری سخنی را ایراد می‌فرمایند به جای اینهمه جار و جنجال درست کردن بروشور و بنر و خلاصه دم زدن ظاهری از منویات رهبری، چند دقیقه با خودمان خلوت کنیم، ببینیم در زندگی شخصی من چه مواردی هست که می‌تواند مصداق سخن رهبری باشد و آن را اصلاح کنیم و حقیقتا حرکت در مسیر خواست رهبری را دغدغه‌ی خودمان قرار دهیم اوضاع خیلی بهتر خواهد شد. مثلا در خصوص اقتصاد مقاومتی می‌گفت: اگر من و شمایی که اینقدر دم از رهبر می‌زنیم حرف آقا را زمین بگذاریم کی قرار است عمل کند؟ اگر ما به بهانه‌ی با کیفیت‌تر بودن جنس خارجی یخچال و گاز و تلویزیون و ... خارجی بخریم این عقل معاش را غیر مذهبی‌ها بهتر از ما دارند پس کی قرار است سرباز رهبری در جبهه‌ی اقتصاد مقاومتی باشد؟ یعنی می‌خواهیم بگوییم آقا خبر از تفاوت کیفیت کالای ایرانی و خارجی ندارند؟ یا با علم به این موضوع و بر مبنای مصالح مهم تری می‌فرمایند کالای خارجی نخرید؟ در خریدهای خود سعی می‌کرد اینگونه عمل کند. گاهی اوقات شب‌ها تا اذان صبح مشغول نوشتن مطلب در وبلاگش بود و بعد از نماز صبح می‌خوابید. ادبیاتش خوب بود. متنی با زبان بسیار ساده که جوان امروزی به راحتی بفهمد می‌نوشت و هر دفعه به یکی از آسیب‌های فرهنگی می‌پرداخت و معمولا مطالبش به یکی از منویات رهبری می‌رسید. وقتی این کار او را کنار سخنان مقام معظم رهبری در خصوص ارزش و اهمیت کار فرهنگی در فضای مجازی بگذاریم عمق شخصیت معنوی او بیشتر آشکار می‌شود. مقام معظم رهبری در یکی از سخنرانی های خود در ۹۱/۷/۲۰ فرموده‌اند اگر من امروز رهبر انقلاب نبودم رئیس فضای مجازی می‌شدم و یا در مطلب دیگری می‌فرمایند: به اعتقاد من امروزه ذکر مستحبی بعد از نماز کار فرهنگی و جهادی در فضای مجازی است. گاهی با خودم فکر می‌کنم که این بچه هیچ ادعای دین و مذهب و تقدس نداشت ولی بهتر از خیلی مدعیان دیانت مبلغ ارزشها بود. با کسانی دوست می‌شد که ما شاید حاضر نباشیم هیچ گاه با آنها معاشرت کنیم. آنها را به گردش و تفریح می‌برد. به اردوهای تفریحی بسیج دعوتشان می‌کرد. صخره نوردی، غواصی در سد کارون ۴ و .... تا بالاخره پای او را به بسیج و مسجد و هیئت باز می‌کرد، حال آنکه شاید ما هیچ وقت به اصلاح پذیر بودن چنین افرادی فکر نکنیم. در وبلاگ خود با نام "هوشبری ۸۸ کلاسی برای همیشه", عکسی از یکی از افراد گردان حضرت ابوالفضل از مدافعان حرم حضرت زینب گذارده بود و زیر آن نوشته بود خدایا یعنی می‌شود روزی من هم یکی از این لباس‌ها بپوشم... این مطلب مربوط به ۳۰ تیر ۱۳۹۲ است. یعنی ما می‌دانیم حداقل از آن موقع سودای رفتن به سوریه در سر داشته است و این مطلب را از سر خودنمایی یا عرض اندام نگفته، زیر این مطلب ۱۴ نفر پست گذاشته‌اند که اغلب دستش انداخته‌اند و به ریا و یا برداشت ناصحیح از معارف دینی متهمش کرده‌اند که در پاسخ آنها گفته نمی‌خواهد نگران نیت من باشید من خودم روی اخلاص خیلی حساسم. دنبال ریاضت کشی و حرام شمردن حلال خدا هم نیستم، بلکه معتقدم اگر همه‌ی هم و غم انسان صرف بازیچه‌ی دنیا شود بسیار دچار خسران شده است. این مطلب در وبلاگش قابل رویت است.(hooshbari88skums.blogfa.com) 🌺🍃 @ShahidMohammadHasanGhasemi
8⃣ مهم‌ترين ويژگيى که را از بقيه متمايز می‌کرد اخلاق خوش و شوخ طبعی او بود و اينکه همه را دور هم جمع مى‌کرد و کار راه بينداز بود. روايتى شنيدم از آقا امام صادق عليه‌السلام در فقدان مفضل که چه توصيفات خاصى به کار برده بودند که مختص به اوست و براى هيچ يک از ساير اصحاب به کار نرفته حال آنکه در اصحاب حضرت عالم تر از مفضل بسيارند. حضرت مى‌فرمايد مفضل چيز ديگرى بود او همه را دور هم جمع مى‌کرد کار راه بينداز بود. اينجا بود که فهميدم در ديد اهل بيت عليهم‌السلام تقدس و بسيارى علم دين، ملاک نيست. 🌺🍃🌺🍃🌺🍃 شخصيت محکمى داشت که مى‌شد به او تکيه کرد. در طول ۲۶ سال آشنایی يک بار هم اشکش را نديدم. فاطميه که مى‌شد رخت عزا به تن مى‌کرد. بعد از شهادتش دوستانش گفتند که در عزاى خانم فاطمه زهراسلام الله عليها از ابتداى روضه گوشه‌اى کز مى‌کرد و با صداى بلند به پهناى صورت گريه مى‌کرد تا مجلس تمام شود ... @ShahidMohammadHasanGhasemi
0⃣1⃣ آنکه عمری دل به مویش بسته بودم مو به مو شانه ی بیگانه را همراز گیسو کرد و رفت ... به گونه ای بود که اگر می‌دید کاری برای کسی از دستش برمی‌آید خودش به او پیشنهاد می‌داد که می‌خواهی فلان کار را برایت انجام دهم؟ همین اخلاق، مهر او را در دل اطرافیان می‌انداخت. بسیار شجاع و غیرتی بود. گلزار شهدا زیاد می‌رفت. بیشتر شب‌ها می‌رفت. هم که بود، می‌گفتند مزار شهدای آنجا را زیاد می‌رفته است؛ کلا پاتوقش بود. مرد عمل بود و فقط حرف نمی‌زد. می‌گفت: (ع) فقط سینه زن نمی‌خواهد، کسی را می‌‌خواهد که در دنیای امروز اگر نیاز شد اسلحه دست بگیرد و برود از او دفاع کند. این حرفی را که می‌زد خودش هم پایش می‌ایستاد و درستش را انجام می‌داد و به همه نشان می‌داد که چه‌طور باید کار درست را انجام داد. در ۸۸ وقتی تشخیص داد که الان وظیفه چیست، رفت تهران و به وظیفه‌اش عمل کرد. در زمینه وارد بود. تحلیل درستی از داشت و می‌دانست این هجمه‌ها در اصل برای ضربه زدن به یعنی است. تمام سخنرانی‌های را به دقت گوش می‌داد و آنجا که می دید وظیفه‌ای از آن صحبت‌ها متوجه اوست می‌رفت و انجام می‌داد. بسیار دلخور بود از کسانی که خیلی دم از می‌زنند ولی در عمل کار خودشان را می‌کنند. حدود نه ماه از دوران سربازیش می‌گذشت که در پذیرفته شد. در بدو ورود به جای آموزش نظامی پاسداری مخصوص پرسنل بیمارستان، که دوره مختصر چهارماهه است، دوره تکاوری ویژه که برای اعزام به آماده می‌شوند و حدود یک سال است را طی کرد. پس از آموزش‌های نظامی مشغول به کار شد. یکی از دوستانش می‌گفت من مسئول تقسیم شیفت‌ها بودم. وقتی تازه آمده بود، قبل از گرفتن اولین شیفت کاریش، سراغ اتاقی را می‌گرفت که برای ثبت نام می‌کردند. به او گفتم لااقل بگذار یک ساعت برای من شیفت بروی بعد سراغ سوریه را بگیر. می‌گفت: "من اصلا برای این آمده‌ام اینجا که بروم سوریه". اول رفت برای ثبت نام کرد، بعد اولین شیفت کاریش را گرفت. اگر به دامــن وصـــــــــــل تو دســـت ما نـرسد کشیده‌ایم در آغـــــــــــوش، آرزوی تـــــــــو را... -------*‌‌l 🍃🌺🍃l*------- به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohammadHasanGhasemi ‌‌‌ ‌‌ ‌