شهید مصطفی صدرزاده
#کلام_یار 🎤
#دلتنگی_شهدایی
مصطفی حدود #هفت سالش بود ،
نزدیک محرم ،مسجد داشت
آماده می شد، که دسته ی عزاداری آماده شود.
مصطفي رفت از عزاداران مسجد خواهش کرد که #سنج یازنجیر بزند.🌹
ازمسجد بیرونش کردن، گفتن : شما بچه هستید، نظم دسته ی عزاداری را ،بهم می ریزید .😔
#مصطفي خیلی ناراحت شد، وقتی برای من تعریف کرد ،گفت: مامان من سال دیگه خودم دسته راه می ندازم .🙏
واقعا همین شد وسال بعد باکمک برادر وپسر عموها وباقی دوستانش یک #دسته راه انداخت.🌹
از همان کودکی خوب #مدیریت می کرد،
بسیار باهوش وزیرک بود .🌹
در #یادگیری بازیها سریع بود ، افکار طرف مقابل را متوجه می شد.
راوی ✍ مادر بزرگوار شهید
#شهید_مصطفی_صدرزاده ♥️
@ShahidMostafaSadrzadeh
#کلام_یار 🎤
مصطفی حدود #هفت سالش بود ،
نزدیک محرم ،مسجد داشت
آماده می شد، که دسته ی عزاداری آماده شود.
مصطفي رفت از عزاداران مسجد خواهش کرد که #سنج یازنجیر بزند.🌹
ازمسجد بیرونش کردن، گفتن : شما بچه هستید، نظم دسته ی عزاداری را ،بهم می ریزید .😔
#مصطفي خیلی ناراحت شد، وقتی برای من تعریف کرد ،گفت: مامان من سال دیگه خودم دسته راه می ندازم .🙏
واقعا همین شد وسال بعد باکمک برادر وپسر عموها وباقی دوستانش یک #دسته راه انداخت.🌹
از همان کودکی خوب #مدیریت می کرد،
بسیار باهوش وزیرک بود .🌹
در #یادگیری بازیها سریع بود ، افکار طرف مقابل را متوجه می شد.
راوی ✍ مادر بزرگوار شهید
#شهید_مصطفی_صدرزاده ♥️
·٠•●♥♡✿🌿✿♡♥●•٠·
@ShahidMostafaSadrzadeh
·٠•●♥♡✿🌿✿♡♥●.'