eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 🔻 #استاد_پناهیان * #لذت_آغوش_خدا.... * 46 💕◈•══•💞•══•◈🌷 #مدیریت_رنج_ها 45 🌺حضرت امام خمینی
❣﷽❣ 🔻 * .... * 47 💕◈•══•🔹🔹🔹✅🔹 46 رنج، رابطه ای عارفانه 🔶موضوع رنج، سطحش بالاتر از اینه که بگیم رنج صرفاً در ذات دنیاست. ☺️ خیلی سطحش بالاتر از اینه که بگیم آقا رنج بکش دیگه! ما ناچاریم رنج بکشیم پس سعی کن به زور هم که شده رنج بکشی! 😒 فکر نکن میتونی ازش در بری! نه عزیز دلم... 💖 موضوع رنج، خیلی قشنگه...؛ «خودش یه بحث عالی عرفانی هست». 💞 خداوند توی یه حدیث قدسی که از پیامبر (ص) نقل شده، می فرماید: 💢 « هر که راضی به قضای من نباشد و بر بلای من صبر نکند، پروردگاری جز من بجوید...؛ مَن لَم یَرض بِقَضائی وَ لَم یَصبِر علی بَلائی فلیَلتَمِس رَبا سِوایَ...» 🚸 خدا ناراحت میشه وقتی یه بنده ای اهل صبر و پذیرش رنج نباشه.... ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
مهندسی فکر_11(1).mp3
6.72M
#مهندسی_فکر 11 💢تغییر احساس، فقط و فقط با فکر ممکن است.. 🔋تفکر، بزرگترین محرّک در برداشتن قدم های بزرگ انسانی، و قوی ترین مانع، در انتخاب ها و ارتباطات غلط است! 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#یا_زینب_عقیلة_العرب 🌺روزی که دلم #شهید مذهب بشود 🌴خون❣ رگ #غیرتم لبالب بشود 🌺آموختم از #مدافعان حرمت 🌴باید که #سرم فدای زینب بشود✊ #به_یاد_شهدای_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
مراسم (علیه السلام) 💺باکلام: حجت الاسلام استاد نیرومند 🎤بانوای: کربلایی حسین شیرمحمدی 📆زمان: پنجشنبه(۱۷مرداد) ساعت۲۱ 🚪مکان: مشهد؛حجاب۲۱ بیت (علامت پرچم) خواهران برادران (علیه السلام 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💢 #کاوه در منطقه کردستان برای مبارزه با ضد انقلاب👿 که از حمایت‌های خارجی برخوردار بود و با انجام جنا
🔸هر وقت پیش محمود حرف #زن را می‌زدیم، می‌گفت: دست از سر من بردارید! ازدواج💍 برای کسی است که #مرد این دنیا باشد، نه من❌ که تا چند وقت دیگر #شهید می‌شوم🕊 🔹همیشه می‌گفت: من، #داماد جبهه‌ام، و عروسم حجله #شهادت است🌷 حتی یک بار اسمش برای مکه در‌آمده بود، ولی محمود نرفت. می‌گفت: الان ماندن در جبهه، #واجب‌تر از حج است. 🔸عجیب هم «آقا» را دوست داشت. همه فکر و ذکرش #آقای_خامنه‌ای بود. پز می‌داد که من بزرگ شده خامنه‌ای‌ام😍 و از بچگی، هوایم را داشته. #شهید_محمود_کاوه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - پس کی نصیبم شهادته.mp3
2.98M
🎧 #شور احساسی #مدافعان_حرم ✷♥️✷تو زینبیه، قیامته ✷♥️✷پس کی نصیبم #شهادته 🎤 #محمد_عرفان 👌فوق زیبا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#ای_شهید ☄از اینجا که دل سیاه من است تا آسمان که دل #حسینی تو♥️ است هزاران فرسنگ #فاصله است 💥اما اگر #تو دستم را بگیری هزاران فرسنگ #یک_شبه طی می‌شود. دستم را گرفته‌ای رهایش نکن❌✘ #شهید_محمدهادی_ذوالفقاری #شبتون_شهدایی🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ #سلام_امام_زمانم❣ 🌹🍃صدها گله پيش يار بردن #عشقـ♥️ است 🌼با عشق #تو چوب طعنه خوردن عشق است👌 🌹🍃اي قلب تپندہ ی💗 جهان #يا_مهدی(عج) 🌼يکبار #تو را ديدن و مردن عشــ♥️ــق است #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌸 #صبح آمد و 🍃خاطرات شادت اینجاست 🌼عطر تن و 🍃 #خنده های نابت👌اینجاست 🌸🍃در باورِ من نیست #نباشی دیگر 🌼تصویرِ رخِ 🍃پُر تب و تابت💗 اینجاست #شهید_محسن_حججی #سلام_صبحتون_شهدایی🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
4_5931787587432744757.mp3
2.85M
🎧 فایل صوتی 🎙واعظ: حاج آقا #محرابیان 🔖 تبلیغ غدیر قدم دوم 🔖 🌸 #تبلیغ_غدیر 🌸 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸نورانی بود و دنبال نور می گشت💫 راه #میانبرش را پیدا کرده بود و هیچ چیز نمی توانست جلودارش باشد. تنه
💢شاید دور از  حقیقت نباشد وقتی می گویند همه #شهدا شبه هم هستند👥 نگاه به زندگی مهدی عزیزی که عزیز محله ای بود خالی از این واقعیت نیست؛ واقعیتی که گره خورده به #نامش شد در ساخت مسجد محل، مکبر بودنش و روزه هایی که بر خود از 9 سالگی #واجب کرد. 💢فعالیتش هایش در #بسیج او را شیفته حضور در سپاه کرده بود لذا پس از پیش دانشگاهی در دانشکده افسری #سپاه ثبت نام کرد📝 و تا سال سوم ادامه داد. آنطور که #مادر_شهید می گوید مهدی تنها متعلق به خانواده اش نبود❌ بلکه برای همه دلگرمی بود. 💢هیچ وقت از کارهایش که برای #رضای_خدا انجام میداد سخن به میان نمی آورد و هر بار خانواده از او جویای #کارهایش می شدند حرف را عوض می کرد☺️ #شهید_مهدی_عزیزی🌷 #شهید_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💢شاید دور از  حقیقت نباشد وقتی می گویند همه #شهدا شبه هم هستند👥 نگاه به زندگی مهدی عزیزی که عزیز محل
9⃣7⃣1⃣1⃣ 🌷 🔰کوله بار او همیشه یک ساک با لباس های بود. اما رفتن مهدی با همه رفتن ها فرق داشت. این را می شد به راحتی از سکنات شهید🌷 خواند. 🔰روزهای آخر مهدی با روزهای دیگرش تفاوت بسیار داشت😔 یکبار من را صدا کرد و گفت یک سوال می پرسم صادقانه👌 جواب بده. پرسید اگر زمان (ع) بود و من می خواستم بروم شما چه می گفتید⁉️ گفتم یقینا صدتای تو فدای امام حسین(ع). 🔰گفت مادر الان هم آن زمان است و هیچ فرقی نمی کند❌ اگر ما نرویم🚷 گویی دوباره دست حرامی ها به (س) رسیده است و او را به اسارت برده اند😭 اگر امروز نرویم بر خلاف دستور (ص) عمل کردیم که فرمودند اگر صدای مظلومی را آن سوی عالم شنیدی و نروی . با این حرف ها اجازه رفتنش را از ته دل♥️ دادم. 🔰شهید قبل از رفتن از پدر و مادر تنها یک چیز می خواست و آن اینکه بعد از خبر آبرو داری کنند و نگویند ای کاش ...❌ به پدر مادر گفت که با خود می رود و هیچ اجباری در رفتن نیست. 🔰شهید از مال دنیـ🌍ــا چیزی نداشت جز یک موتور که آن را در ایام از وی دزدند. وی وقتی خبر دزدیده شدن موتورش را به داد گفت" درویش بودیم و درویش تر شدیم" 🔰مهدی در 31 سالگی📆 و یک روز مانده به ماه مبارک کوله بار به سمت می بندد اما هنوز نام کسی به نام همسر💞 در شناسنامه اش نقش نبسته بود. ما برای وی را پیدا کرده بودیم که از هر لحاظ مناسب بود 💥اما مهدی می گفت "نه✘ دست بردارید. آن بنده خدا چه گناهی کرده که هم فرزند شهید و هم باشد" 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
⚜سرما پسرک را کلافه کرده بود سر جایش درجا می‌زد ته #تفنگ می‌خورد زمین و قرچ قرچ صدا می‌داد: ماشین تویوتا🚛 جلوتر ایستاد، احمد پیدا شد و گفت: تو مثلاَ #نگهبانی این جا⁉️ این چه وضعشه؟ یکی باید مراقب خودت باشه می‌دونی این جاده چقدر خطرناکه⚠️ ⚜دست هایش را توی هوا تکان می‌داد مثل #طلب_کارها حرف می‌زد و می‌آمد جلو، ببینم تفنگتو، تفنگ را از دست پسر بیرون کشید، چرا تمیزش✨ نکرده‌ای؟ این تفنگه یا لوله بخاری⁉️ پسر تفنگ را پس گرفت و مثل بچه ها زد زیر گریه😭 ⚜تو چطور جرئت می‌کنی به من امر و نهی کنی، می‌دونی من کی‌ام؟ من نیروی برادر #احمدم اگه بفهمه حسابتو می‌رسه، بعد هم رویش را برگرداند و گفت: اصلاَ اگه خودت بودی می‌تونستی توی این سرما❄️ نگهبانی بدی؟ #احمد شانه هایش را گرفت و محکم بغلش کرد، بی صدا اشک می‌ریخت و می‌گفت: تو رو خدا منو ببخش😢 پسر تقلا می‌کرد شانه هایش را از دست های او بیرون بکشد، دستش خورد به کلاه پشمی🎩 احمد، کلاه افتاد و احمد را شناخت سرش را گذاشت روی شانه‌اش و گریه کرد😭 #جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 #پنجشنبه که مے آید 🌾باز دلتنگ💔 شهیدان مےشوم 🍂بی قرارِ یـاد #یاران مےشوم 🌾یاد #جانبازان میدان جنون 🍂آشنایان غبارو خاڪ و #خون❣ 🌾یادآنانےکه #مجنون بوده‌اند #شهدا_را_یاد_کنید_بایک_صلوات 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صفحہ ۳۹ استاد پرهیزگار .MP3
829.3K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم ✨سوره مبارکه بقره✨ #قرائت_صفحه_سی_ونهم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
بعد از سونوگرافی بهش زنگ زدن و گفتن بچه ت #پسره... خندید و گفت : خدارو شکر که سالمه♥️ گفتن شوخی کردیم بچه ت #دختره.. باذوق چند بار پرسید جدی میگین؟ واقعاً دختره؟😍😍😍 از خوشحالی سر از پا نمی شناخت #اسمشو از قبل انتخاب کرده بود ♥️ #زینب♥️ 🌺 زینت پدر🌺 🌼 ۹۳/۵/۱۶🌼 #پــــــــدر بلندترین شعر عاشقانه ی یک #دختر 🌺دخترعزیزم همیشه درکنارت هستم💞 🎈تولدت مبارک🎈 زینب خانم نازدانه ی شهید #شهید_محمدتقی_سالخورده 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
بعد از سونوگرافی بهش زنگ زدن و گفتن بچه ت #پسره... خندید و گفت : خدارو شکر که سالمه♥️ گفتن شوخی کر
0⃣8⃣1⃣1⃣ 🌷 💠 تولد جون 🔰محمدم برای یکسالگی🎈 دخترمون نبود. ماموریت بود. مبارزه باپژاک، روز تولدش، یکی از دوستام به من زنگ زد☎️ وگفت که قراره آقای امشب بیان خونه مون🏘و شما هم بیاین. 🔰توی راه حاج عبدالرحیم متوجه میشه که جونه. دیدم که یه جا نگه داشت و از قرار رفته بود کیک🎂 تولد و شمع یکسالگی🕯خریده بود و من . 🔰رسیدیم به مهمونی؛ بعد شام من و توو اتاق بودیم🚪 که دیدم صدام میکنن ومیگن بیاین تو و اتاق پذیرایی. زینب رو بغل کردم که ببرمش توو جمع، دیدم چراغا💡 رو خاموش کردن و تا ما اومدیم. همه یکصدا میگفتن تولد تولد زینب جون🌷 🔰جا خوردم وبا گفتم اینجا چه خبره😍 خلاصه بقول معروف سورپرایز شده بودیم. حاج یک ذوق وشوقی داشت که گفتنی نبود برای زینب و بچه هاش شعر میخوند و فیلم🎥 میگرفتیم. 🔰بعدش زنگ زدیم📞 به و زینب با باباش صحبت کردن. دو تا آدم👥 از جنس در کنارمون بودند و چه زود از بین ما رفتن🕊 اون شب با این کارش میخواست زینبم جای خالی باباش👤 رو احساس نکنه😔 🔰 ی اون سال، تو ذهن ما💭 موندگار شد تا ابد. خودش دوتا بچه بودی و میدونست تو دل چی میگذره. تولد🎊 یکسالگی دخترم رو شهید عبدالرحیم برگزار کرد، درسته که در تولدهای سالهای بعد هر دو دوست آسمانی شدن🕊، اما مطمئنم که در کنارش حضور دارن و با شادی زینب شادی میکنن♥️ خاطره ای از همسر شهید سالخورده از تولد یک سالگی زینب جان ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_3438779.mp3
4.04M
🔻ختم چله کلیمیه 💐قرائت زیارت آل یاسین بہ نیابت از شهدا 👈جهت تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان(عج) 🌱 سَلامٌ عَلےٰ آلِ یٰاسینْ ... 🌹 🌹 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh