🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ #لذت_آغوش_خدا 80 #استاد_پناهیان #مبارزه_با_راحت_طلبی 8 ✅ توکل در جایی درسته که انسان مسئولیت
❣﷽❣
#لذت_آغوش_خدا 81
#استاد_پناهیان
#مبارزه_با_راحت_طلبی 9
مثل یک چریک باش!
💢 بعضی از جوانان مذهبی رو که باهاشون صحبت میکنیم میگن که خدا رو شکر ما اهل حب الدنیا نیستیم 😌
اما وقتی به زندگیش نگاه میکنی میبینی که غرق در راحت طلبیه!
😒
🚫 خب عزیز دلم، حب الدنیا که شاخ و دم نداره!
یکی از مهم ترین وجوه حب الدنیا که ریشۀ گناهان هست، همین راحت طلبی ماست.💢💢💢
🚫 دنیا جایی نیست که ما بخوایم توش راحت طلب باشیم. توی دنیا باید مثل یک چریک زندگی کنیم.
یه چریک اصلاً براش مهم نیست که شب در چه جایی بخوابه! منتظر نیست که براش تخت نرم و راحت بذارن...
#ادامه_دارد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_68033907.mp3
4.84M
🎧پادكست هاي صوتي9⃣
🌼امام مهدي عج در قرآن🌼
🎤 #استاد_اباذری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ #رمان #مثل_هیچکس ♥️ #قسمت_چهل_وششم 6⃣4⃣ 🌿به حرفهای فاطمه گوش کردم. چند ماهی گذشت بهار رو به پا
❣﷽❣
#رمان
#مثل_هیچکس ♥️
#قسمت_چهل_وهفتم 7⃣4⃣
🍂مهندس قرایی یکی از دوستان قدیمی پدرم بود یک دفتر بزرگ فنی مهندسی داشت و بیشتر پروژههای مهم عمرانی شهر را انجام میدادیم البته تنها نبود شریک هم داشت برای کسب تجربه و درآمدی مختصر به وساطت پدرم در دفترش مشغول شدم آن روزها بلاتکلیفی بدجور آزارم می داد سعی کردم در این مدت خودم را به چیزی مشغول کنم تا انتظار کشیدن کمتر اذیت میکند در نتیجه حسابی خودم را مشغول کار کردم
🌿تمام انرژی ام را متمرکز می کردم و در مدت کمی پروژه ها را تحویل می دادم. مهندس قرایی تحت تاثیر سرعت عمل و دقت کارهایم قرار گرفته بود و از خلاقیتی که در پروژهها به خرج می دادم خوشش آمد هر بار که حضوری یا تلفنی با پدرم حرف می زد از من تعریف و تمجید میکرد
🍂حضور من به عنوان یک دانشجوی تازه کار که هنوز درسش هم تمام نشده در شرکت معتبر آنها فقط به واسطه آشنایی پدرم با مهندس قرایی بود به همین دلیل پدرم برای تشکر و قدردانی یک شب و خانوادهاش را به منزلمان دعوت کرد پسر مهندس برای "نیما" خارج از ایران درس میخواند و برای تعطیلات آمده بود
🌿بعد از شام همسر مهندس همراه مادرم در آشپزخانه مشغول شدند و ما هم سرگرم بحث کار و درس شدیم مهندس قرایی به نیما گفت:
_این آقا رضا واقعاً کارش حرف نداره بچه هایی که برای کارآموزی و پروژه های عملی میان شرکت ما خیلی طول می دهند تا یک کار رو به ثمر برسانند کاری که اونا در عرض یک هفته انجام میدن این آقا رضای ما سه چهار روزه تحویل میده واقعاً کیف می کنم از دقت و سرعت ای که داره
🍂پدرم نگاه غرورآمیز ای به من کرد و گفت:
+این پسر ما خیلی استعداد داره ولی حیف که قدر خودشو نمیدونه یا چند سالی از من بزرگتر بود یک پسر عینکی و مودب که در حوزه تخصص اطلاعات و مطالعات جامعه داشت بعد از گرفتن دیپلم در آزمون ورودی یکی از دانشگاه های خوب انگلستان شرکت کرده بود و چند سالی می شد که برای ادامه تحصیل آنجا زندگی می کرد نیما رو به من کرد و گفت: ...
✍ نویسنده: فائزه ریاضی
#ادامه_دارد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
@dehkadeh_roman
#رمان
#مثل_هیچکس ♥️
#قسمت_چهل_وهشتم
🍂_من میدونم پدر مشکل پسندم از کسی تعریف بیهوده نمی کنه اگر واقعاً به رشته ات علاقه مندی و آینده کاریت برات مهمه شاید بتونم کمکت کنم برای ادامه تحصیل بیای اونجا
پدرم که هیجان زده شده بود فوراً گفت:
+واقعاً این امکان وجود داره؟ اگه بشه فرصت خیلی خوبیه .
🌿_امکانش وجود داره فقط دو تا سه مسئله مهم هست یکی اینکه حتماً باید مدرک تافل داشته باشه و دیگر اینکه باید توی آزمون ورودی دانشگاه شرکت کند و در صورتی که قبول بشه میتونه آنجا ادامه تحصیل بده
+اونوقت درسی که این جا داشت میخوند چی میشه؟ باید از اول شروع کنه؟
🍂_البته بستگی به دانشگاه مقصد داره اما چون دانشگاه تهران جزو دانشگاههای معتبر ایران به شمار میآید ممکن اونجا واحدها را تطبیق بدن به هر حال اگر تمایل دارین می تونم وقتی برگشتم انگلیس از یکی از اساتیدم درباره پذیرشش صحبت کنم
پدرم بدون اینکه نظر من را بپرسد گفت:
+بله حتماً چی بهتر از این نباید این فرصت طلایی را از دست داد.
🌿به تمام این مکالمات به چشم یک شوخی نگاه می کردند و حرفی برای گفتن نداشتم حتی اگر همه چیز هم جور می شد چطور می توانستم در امتحان ورودی قبول شوند بعد از رفتن مهمان ها پدر موضوع را با مادر درمیان گذاشته و حسابی خوشحالی کردند. پدرم پیشنهاد داد طی دو ماه باقیمانده از تابستان در کلاسهای فشرده تافل که آزمون در شهریورماه برگزار میشد شرکت کنم برای من فرقی نداشت خودم را مشغول چه چیزی می کنم
🍂پروژههای عمران درس کتاب یا زبان انگلیسی پیشنهادش را پذیرفتم هر روز هفته هفته ای از صبح تا عصر کلاس می رفتم و بعد از کلاس هم با تمرینات حسابی خسته می شدم به دلیل مشغله های کلاس کمتر فرصت می کردم به همراه محمد به #بهشتزهرا بروم اما ناراحت نبودند چون برای من که سعی میکردم تا زمان خبر دادن #فاطمه خودم را از فکر و خارج کنم دیدار محمد یادآور فاطمه♥️ و بلاتکلیفی هایم بود
🌿بعد از گذراندن یک دوره فشرده در آزمون تافل قبول شدند و بعد از مدتها توانستم دل پدر و مادرم را شاد کنند تمایلی به ادامه این ماجرا نداشتم اما پدرم بدون اینکه مردم را در جریان قرار دهد با نیما حرف زده بود و از او خواسته بود بورسیه شدنم را پیگیری کند ...
✍ نویسنده: فائزه ریاضی
#ادامه_دارد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
@dehkadeh_roman
1885916_892.mp3
3.16M
#دختران_شهدا ...🌷♥️
🎤نوای حاج میثم #مطیعی
🎧بشنوید ...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4_5870780231282853042.mp3
3.31M
🎧 فایل صوتی
🎙واعظ: حاج آقا #مومنی
🔖 زیارت از راه دور 🔖
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰شهادت با لباس #رفیقِ_شهید 🍂وقتی خبر شهادت #محمودرضا بیضائی به اکبر شهریاری رسید خودش را بالای سر م
🌴بعد از شهادتش🌷 سپردم همه جا را دنبال #وصیتنامه اش گشتند. حتی توی وسایلی که در سوریه جامانده بود اما وصیت نامه ای در کار نبود❌ تنها چیز مکتوبی📝 که از او موجود است همان نامه ای💌 است که برای #همسرش در شب شهادت امیر المومنین (ع) نوشته بود
🌴این وصیتنامه را بعد از #شهادتش منتشر کردم. محض اطمینان، یکبار از همسرش💞 درباره وصیتنامه سوال کردم. گفت: یک بار در خانه🏡 درباره ی وصیتنامه از او پرسیدم، پوستر #شهیدهمت را نشان داد و گفت: وصیت من این است، #محمودرضا پوستری از حاج همت در اتاق کوچکش روی کمد وسایل شخصی اش چسبانده بود، روی این پوستر، زیر تصویر حاج همت این فراز از وصیت نامهاش نوشته شده بود:
📜با #خدای خود پیمان بسته ام تا آخرین قطره خونم❣ در راه حفظ و حراست از #انقلاب_الهی یک آن آرام و قرار نگیرم✊
راوی:برادرشهید
#شهید_محمودرضا_بیضایی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✿سلام علیکم
⭕️به مناسبت فرارسیدن ایام عزاداری #پیامبراکرم_و_کریم_اهل_بیت و
#امام_رضا(علیهم السلام)
هیئت محبان جواد الائمه(علیه السلام)مراسم عزاداری به مدت #پنج_شب برگزار میکند.
⭕️لذا در صورت تمایل به #مشارکت در برگزاری هیئت و اطعام عزاداران لطفا وجه هدیه خود را به
💳شماره کارت 6037/7011/5677/9453
#علیرضا_دهقان بانک کشاورزی واریز نمایید✅
👈ضمنا لازم به ذکر است چنانچه وجوهات به حدنصاب برسد👌 وجه باقی مانده صرف مجالس و #امورات_دیگر هیئت خواهد شد.
#نذرتان_مقبول🙏
🗓تاریخ مراسم
از پنجشنبه ۲آبان بمدت۵شب
⏰ساعت۱۸
🚪مکان:مشهد؛ حجاب۲۱بیت #شهیدنظرزاده (علامت پرچم)
🌷برادران و خواهران🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
May 11
🌷شهید نظرزاده 🌷
✅ #برق_نگاه_شهدا 🌸خوب که به #چشمانش نگاه کنی در #برق نگاهش میبینی خیلی حرف دارد... حرف هایی از جن
اگر احمد #دوباره زنده شود
باز هم به او خواهم گفت که
👈برو
و در راه #حضرت_زینب (ع)
فداکاری کن♥️
این رسم #عاشقی
برای اهل بیت💫 است....
❣مادر شهید مشلب❣
#شهید_احمد_مشلب🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
صفحہ ۸۳ استاد پرهیزگار .MP3
988.8K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم
✨سوره مبارکه نساء✨
#قرائت_صفحه_هشتاد_وسوم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🔰مدت زمان زیادی نیست که در صف شهدای مدافع حرم سوریه🌷 نام #تیپ_فاطمیون شنیده میشود.
♦️گروهی خودجوش✊ که با رسیدن خبر تجاوز تکفیریها به حرم سیده عقیله #حضرت_زینب(س) به سمت سوریه رهسپار شدند. با بازگشت اولین پیکرهای⚰ شهدای مدافع حرم تیپ فاطمیون🌷 تعدادی زیادی از جوانان #افغانستانی برای رفتن به سوریه اعلام آمادگی کردند. همین امر موجب شد که مدتی بعد تیپ فاطمیون به #لشکر ارتقا یابد. فاطمیون امروز در مبارزه با تکفیریها👹 در صف نخست جنگ ایستاده👥 است.
♦️ #سپاه_محمد(ص) اولین هسته تیپ فاطمیون است. نام «فاطمیون» به این دلیل انتخاب شد که این تیپ در ایام #شهادت حضرت زهرا(س)🏴 شکل گرفت. همچنین بچهها میگفتند چون حضرت زهرا(س) #غریب بود و در غربت شهید شد😔 و ما هم در سوریه غریب هستیم، نام #فاطمیون برازنده است.
♦️همه رزمندههای تیپ، #افغانستانی هستند؛ عدهای از خود افغانستان و عدهای هم از افغانستانیهای مقیم #سوریه هستند. افغانستانیهای مقیم سوریه در همان اطراف زینبیه زندگی میکردند🏘 و جمعیتی در حدود ۱۵ تا ۱۶ هزار نفر داشتند که بعد از حمله تکفیریها، چیزی حدود #پنج_هزار نفر ماندند و از حرم دفاع کردند👊
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🥀گر #تو را با ما تعلق نیست ما را شوق😍 هست 🌾ور تو را بی ما #صبوری هست ما را تاب💓 نیست #مصطفی_جان چ
♥️یاد کسی که سوے
🌼حرم #پر کشید و رفت🕊
♥️از قید و بند #عشق زمینی
🌼رهید و رفت...
♥️ققنوس هم به اوج
🌼پرش #غبطه می خورد
♥️با بالهای عرشی
🌼 #عشقش پرید و رفت
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌷
#سالروز_شهادت
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
♥️یاد کسی که سوے 🌼حرم #پر کشید و رفت🕊 ♥️از قید و بند #عشق زمینی 🌼رهید و رفت... ♥️ققنوس هم به اوج
2⃣9⃣1⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔻 #حاج_قاسم_سلیمانی:
🔰در دیرالعدس صدای خیلی برجستهای شنیدم، می دونید #سیدابراهیم صداش خیلی مردونه بود، مثل داش مشتیای تهران. پشت بی سیم📞 نمی دونستم سیدابراهیم کیه‼️ پشت بی سیم با #حسین_بادپا حرف میزد.
🔰پرسیدم: این کیه که با صدای کلفت و #مردونه صحبت می کنه؟ این جوون تهرانی از کجا اومده و چطوری در #فاطمیون جا گرفته⁉️
🔰صبح که بچه ها از #دیرالعدس برگشتن خواستم سیدابراهیم رو ببینم. جوون #لاغر و نحیفی👤 رو نشون من دادند و گفتند: این سید ابراهیمه! گفتم: فکر میکردم با یه آدم قد بلند و #چهارشونه مواجه میشم!
🔰جوون تو دل برویی بود، آدم از نگاه کردنش #لذت می برد😍 من واقعا #عاشقش بودم. چون این جوون رو راه ندادیم بیاد سوریه، رفت #مشهد و در قالب #تیپ_فاطمیون به اسم افغانستانی ثبت نام کرد و خودش رو به اینجا رسوند.
🔰زرنگ به اون می گن. زرنگ به ما و امثال ما و کسای دیگه نمی گن❌ زرنگ اون فردی نیست که به دنبال جمع کردن #مال و گول زدن مردمه، زرنگِ با ذکاوت کسیه که این #فرصتا رو این گونه به دست میاره و بالاترین بهره رو میبره. به این میگن زرنگ و انسان با ذکاوت👌
💠إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ.
⚜خداوند کسی رو که در راهش #جهاد می کنه دوست داره.
🌈اگر کسی رو #خدا دوست داشته باشه، محبتش رو، عشقش♥️ رو و عاطفه ش رو در دل ها پراکنده می کنه. امثال #سیدابراهیم، با قیافه سید ابراهیم توی خیابونای تهران #خیلی_زیاده
💥اما اون چیزی که سید ابراهیم رو عزیز کرد و به این نقطه رسوند، این #راهیه که طی کرده!
📚 قرار بی قرار
#شهید_مصطفی_صدرزاده
(سید ابراهیم)
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آنقدر این صحنه زیباست😍 که شکارچی دلش نمی آید آنهارا شکار کند ... با این فیلم میشود #درس_زندگی آموخت ...
گاهی بین #شروع و پایان زندگی فقط یک لحظه فاصله💕 است همدیگر را بدون هیچ توقعی #دوست داشته باشیم♥️ کاری که #خدا با بنده اش میکند ...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh