🌷شهید نظرزاده 🌷
📌شهید دکتر #آیت_الله_بهشتی_ره: #ارزشها را بشناس و #اشخاص را با ارزشها بسنج⚖ #حمایتها باید از ارز
#شهید_بهشتی (ره):
💢آنان که #زمستان را از پشت پنجره دیده اند و گرسنگی را هم فقط در کتابها📚 خواندند.
💢نخواهند توانست✘ که #نمایندگان شایسته ای برای دفاع از حقوق مردم باشند.
#درست_انتخاب_کنیم✅
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
فرزند شهید مدافع حرم مهدی ایمانی🌷 لباس خادمی حضرت معصومه سلام الله علیها را جای پدر بر تن کرد 🍃🌹🍃🌹
✍ به وقت شهادت❤️
❣✨عصر با عجله برای رسیدن سروقت به شیفت، وارد دفتر خادمین حرم که شدم اسماعیل گفت: مرتضآ میدونی که هادی خادم مجروح شده، گفتم آره خداروشکر بهتره
❣✨یهو گفت #مهدی_ایمانی صحن صاحب الزمان عج رو یادت میاد گفتم ها
گفت مهدی #شهید شده....😢😢😢
وا رفتم
❣✨یعنی مهدی ایمانی خوش چهره و خوش قلب و خوش سیرت، خادم حضرت معصومه سلام الله علیها آسمانی شد؟
اون رفت و خودش رو فدایی بی بی زینب کرد و ما موندیم و حسرت و خاطره های مهدی....😢😢😢😢
❣✨اسماعیل میگفت بار آخری اومد برا خداحافظی، گفت دعام کن دست پر برگردم، میگفت گفتم شاید حضرت تو رو برای ظهور ذخیره کرده
سرش رو پایین انداخت و گفت ان شاءالله رفتنیَم....
یا حضرت ارباب
🍁مقیم کوی تو تشویش صبح و شام ندارد
☘که در بهشت نه سالی معین است نه ماهی
#شهید_مهدی_ایمانی🌷
#خادم_حرم_حضرت_معصومه_س
#سالروز_شهادت
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 آخرین صحبتهای خادم حرمی ڪہ شهید مدافع حرم شد . . .
#شهید_مهدی_ایمانی🌷
#خادم_حرم_حضرت_معصومه
(س)
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ #لذت_آغوش_خدا 143 #ولایت 2 #استاد_پناهیان 🔻 امتحان ولایت پذیری ✅ برای اینکه ببینی چقدر تونستی
❣﷽❣
#لذت_آغوش_خدا 144
#ولایت 3
#استاد_پناهیان 🔻
✅🌺 البته این ولایت که گفته میشه از ولایت #پیامبر اکرم روحی فداه شروع میشه
و در ولایت #اهل_بیت (ع) ادامه پیدا میکنه
و به #ولایت_فقیه
و در نهایت به ولایت #پدر_و_مادر
و برخی #مؤمنین ختم میشه.
👌 گوش کردن دستورات هر کدوم از این ولایت ها، سختی های خاص خودش رو داره.
🔷 و برای همین میبینیم بعضی ها پذیرش ولایت پیامبر (ص) براشون راحت بود
🚫 اما وقتی قرار شد ولایت امیرالمؤمنین (ع) رو بپذیرن دادشون در اومد و نتونستن تحمل کنن.
😒
💢 یه عده ای ولایت امیرالمؤمنین براشون آسون بود ولی پذیرفتن امامان بعدی براشون سخت بود.
🚸 همین باعث به وجود اومدن فرقه های ۴ امامی و ۶ امامی و ۷ امامی و .... شد که همه ی این فرقه ها "به خاطر نپذیرفتن ولایت" #گمراه شدند.....
⭕️ بعضی ها هم ولایت اهل بیت (ع) رو قبول دارن اما حاضر نیستن #ولایت_فقیه که "دستور مستقیم امام" هست رو بپذیرن.
💢 احساس سنگینی میکنن روی قلبشون
😒
✅ این که آدم دستور ولایت فقیه رو بخواد بپذیره لازمه که خیلی #خودسازی کنه.
🔸 چرا؟
⭕️👈 چون به میزانی که #آلودگی_روحی داشته باشیم نسبت به اولیای الهی #نفرت پیدا میکنیم....
#ادامه_دارد...
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
1_55432516.mp3
5.07M
⏯پادكست
🎧با موضوع #سبک_زندگی_منتظران
1⃣
🎤استاد #ملایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
یک روز به #خوابم آمد و گفت: من به خواسته ی خودم که #شهادت بود، رسیدم☺️🕊 وقتی برای دومین بار با خانم
✍ به وقت شهادت
💟✨قبل از عملیات کربلای 4 بود که شهید محمدعلی معصومیان به من گفت: «محمد، دیشب خواب دیدم با هم رفتیم کربلا و من سمت راست ضریح امام حسین(ع)، اما تو کنار درگاه ورودی ایستادی و داخل نیامدی!»
نگاهی به هم کردیم، عمیق و پر معنا!
💟✨گفتم: «محمدعلی جان، تعبیر آن خواب شهادت توست و مجروح شدن من، که همین هم شد.»
در عملیات کربلای 4 بود که محمدعلی معصومیان به شهادت رسید و من هم مجروح شدم.
💟✨حاج محمد شالیکار می گفت: «شاید انتظار 29 سالهی ما به پایان رسیده و از طریق «سوریه» آن «در» به روی ما باز شود که همین هم شد!!
💟✨«محمد شالیکار» از همرزمان سردار شهید حاج «حسین بصیر» و سردار «علی اصغر بصیر» در دوران دفاع مقدس بود؛ وی که از ناحیه سر در جنگ هشت ساله دچار جانبازی شده بود، بعنوان یکی از نیروهای داوطلب مدافع حرم به کشور سوریه سفر کرد که در نبرد با تروریستهای تکفیری مجروح شد.
💟✨وی که از ناحیه کتف و ریه دچار آسیب جدی شده بود، سرانجام پس از مجاهدتهای فراوان در بیستو سوم آذر سال 1394، به یاران شهیدش پیوست.
#شهید_محمد_شالیکار🌷
#شهید_مدافع_حرم
#سالروز_شهادت
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠ #اینک_شوڪران ✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 8⃣ #قسمت_هشتم 📖وقتی مهمان
❣﷽❣
📚 #رمان
#اینک_شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی
به روایت همسر( شهلا غیاثوند )
9⃣ #قسمت_نهم
📖صدای در امد. اقا جون بود. ایوب بلند شد و #سلام کرد. چشم های اقاجون گرد شد😳 امد توی اتاق و به مامان گفت: این چرا هنوز نرفته میدانید ساعت چند است⁉️ از دوازده هم گذشته بود.
📖مامان انگشتش را روی بینیش گذاشت؛ اولا این بنده خدا #جانباز است، دوما اینجا غریب است نه کسی را دارد نه جایی را، کجا نصف شب برود؟ مامان رخت خواب #اقاجون را پهن کرد، پتو و بالش هم برای ایوب گذاشت ایوب انها را گرفت و برد.کنار اقاجون و همانجا #خوابید.
📖سر سجاده نشسته بودم و فکر میکردم، یک هفته گذشته بود و منتظرش بودم. قرار گذاشته بود دوباره بیایند خانه ما🏘 و این بار به سفارش اقاجون با خوانواده اش. توی این هفته باز هم #عمل جراحی دست داشت و بیمارستان بستری🛌 بود.
📖صدای زنگ در امد. همسایه بود. گفت: تلفن☎️ با من کار دارد. ما تلفن نداشتیم و کسی با ما کار داشت. بامنزل اکرم خانم تماس میگرفت. چادرم را سرم کردم و دنبالش رفتم. پشت تلفن #صفورا بود.
📖گفت: شهلا چطوری بگویم انگار که اقای بلندی منصرف شده اند. یخ کردم. بلند و کش دار پرسیدم: چییییییی⁉️😳
🖋 #ادامه_دارد...
📝به قلم⬅️ #زینب_عزیزمحمدی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✫⇠ #اینک_شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی
به روایت همسر( شهلا غیاثوند )
0⃣1⃣ #قسمت_دهم
📖 مثل اینکه به هم حرف هایی زده اید که......من درست نمیدانم. دهانم باز مانده بود😦 در جلسه رسمی به هم #بله گفته بودیم. انوقت به همین راحتی منصرف شده بود؟مگر به هم چه گفته بودیم⁉️
📖خداحافظی کردم و امدم خانه
نشستم سر سجاده📿 ذهنم شلوغ بود و روی هیچ چیز تمرکز نداشتم. امده بود خانه، شده بود #پسر گمشده مامان انوقت .... مامان پرسید کی بود پای تلفن ک ب هم ریختی؟؟
📖گفتم:صفورا بود گفت #اقای_بلندی منصرف شده است. قیافه ی هاج و واج مامان را که دیدم، همان چیزی که خودم نفهمیده بودم را تکرار کردم "چمیدانم انگار ب خاطر حرف هایمان بوده..."
📖یاد کار صبحم ک می افتم شرمنده میشوم. میدانستم از عملش گذشته و میتواند حرف بزند. با مهناز دختر داییم رفتیم تلفن عمومی📞 شماره بیمارستان را گرفتم و گوشی را دادم دست #مهناز، و گوشم را چسباندم به آن. خودم خجالت میکشیدم حرف بزنم
📖مهناز سلام کرد. پرستار بخش گفت: با کی کار دارید؟؟ مهناز گفت: با اقای بلندی #ایوب_بلندی صبح عمل داشتند. پرستار با طعنه پرسید شمااا؟؟ خشکمان زد😧مهناز توی چشم هایم نگاه کرد شانه ام را بالا انداختم
📖من و من کرد و گفت: از فامیل هایشان هستیم. پرستار رفت. صدای لخ لخ دمپایی امد. بعد ایوب گوشی را برداشت. بله؟؟! گوشی را از دست مهناز گرفتم و گذاشتم سر جایش😰 رنگ هر دویمان پریده بود و قلبمان تند تند💗 میزد.
🖋 #ادامه_دارد...
📝به قلم⬅️ #زینب_عزیزمحمدی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_59083912.mp3
3.92M
🎵 #صوت_شهدایی
🍃این ساعت و این ثانیه
🍃دور حسین مهمانیه
🎤 #سیدرضا_نریمانی
👈 #ویژه_شب_جمعه👌
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم❣
#مهدی_جان
ای منجیِ دلهای خزان دیده، کجایی؟
کی میرسد آن جمعه موعود، بیایی🍃
اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْـ🌸🍃
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
1_12586158.mp3
9.61M
🎧🎧
#حتما بشنوید
🎤 #استاد_عالی
💎تشرف یک #مجتهد به محضر امام زمان و پرسش از امام زمان درباره👇👇
🔸راه #نزدیکی به ایشان؟؟
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌺🍃🌺 دوستش می گفت: #محمودرضا اومده بود تو خوابم؛ ازش پرسیدم الان کجایی؟! گفت: همراه اصحاب #اباعبدال
✍ #کلام_شهید
باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمده ایم و شیعه هم به دنیا آمده ایم که #مؤثر در تحقق #ظهور مولا(عج) باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی ها، غربت ها و دوری هاست و جز با فدا شدن محقق نمی شود حقیقتاً.
💠رسـم_خـوبان
🌸محمودرضا بسیار پرکار و تلاشگر بود. تا دیر وقت کار می کرد و گاهی چندین روز به خانه نمی آمد. حتی با اصرار های او در محل کارش تصویب شد که #جمعه ها هم سر کار بیاید.‼️
🌸یک بار درحضور حاج قاسم سلیمانی شروع کرد به صحبت کردن برای بچه های گروه، گفته بود: من اینطوری فهمیده ام که خداوند شهادت را به کسانی می دهد که #پرکار هستند و شهدای ما غالبا همین طور بوده اند .
🌸حاج قاسم هم گفته بود: بله همین طور است.
یک بار وقتی بعد از شهادتش به سر کارش رفتم دیدم روی کمدش این جمله از آقا را نصب کرده: در جمهوری اسلامی هرجا که قرار گرفته اید، همان جا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است.
✍ به روایت برادر شهید
#شهید_محمودرضا_بیضایی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸بانوی شهیدی که از جانش گذشت اما از چادرش نه! #شهیده_طیبه_واعظی🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❤️دختران هم شهید می شوند
⚜جهیزیه
🍂قالی می بافت به چه قشنگی، ولی درآمدش 💰رو برای خودش خرج نمی کرد. هر چی از این راه در می آورد ، یا برای #دخترای فقیر جهیزیه می خرید ویا برای #بچه ها قلم و دفتر.
🌾حتی #جهیزیه خودش رو هم داد به دختر دم بخت، البته با اجازه من😉. یادمه یه بار برای عیدش یه دست لباس سبز و قرمز خیلی قشنگ خریده بودم. روز #عید باهاش رفت بیرون و وقتی برگشت درش آورد و گذاشت کنار.
🍂 ازش پرسیدم:«چرا شب عیدی #لباس_نوت رو در آوردی؟» گفت:« وقتی پیش بچه ها بودم با این لباس احساس خیلی بدی داشتم😓. همش فکر می کردم نکنه یکی از این بچه ها نتونه برای عیدش لباس نو بخره... دیگه نمی پوشمش!».
#شهیده_طیبه_واعظی🌷
🔸تولد👈 1339
🔸شهادت👈 فروردین ماه 1356
🔸علت شهادت👈 به دست ساواک
🔸برگرفته از👈 کفش های جامانده در ساحل
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
صفحہ ۱۳۲ استاد پرهیزگار .MP3
1.04M
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم
✨سوره مبارکه انعام✨
#قرائت_صفحه_صدوسی_ودوم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
کاروان #شهدا در حال عبور است🚃 دست دراز کرده اند به #سویت✋ دل به #دلشان که بدهی❤️ تا #بهشت همسفرشان خ
ســـــلام ..
♨️اومدم چند ڪلامے باهات حرف بزنم.😊
نمیدونم الان چیـا ڪم دارے⁉️
ڪجـاهاے زندگیت گره داره⁉️
ناراحتیـت چیا هست⁉️
نمیدونم چقدر تلاش ڪردے برے #سمت_خدا..
نمیدونم چقدر برا #امام_زمانت دلـ💔ـواپسے..
چقدر دلت هوایے میشہ برا اومدنش..😔
♨️چند تا حرف دارم برات
ڪہ اگہ خوب دل بدے
شاید یہ جا پیدا ڪنے
ڪہ برے دردودل ڪنے
غصه هاتو ڪم ڪنے
دیگہ هے نگے من ڪہ تنهـام☺️
👈هر وقت دلتــ💔ــ ـگرفت از آدما،
دلت تنگ شد براے یہ رفیق مهربون💞
ڪہ بتونے حرفاتو بهش بگے
برو سر مزار #شهـــــدا...🌷
اونجا یہ #دوست_شهید برا خودت انتخاب ڪن، سر مزارش حرفاتو بزن..
اگہ نمیتونے برے، بگرد دنبال شهیدے ڪہ #نگاهش تورو نگہ میداره...👌
باهاش #رفیق شو😊
حرفاتو بهش بزن..
اصلا رودربایستے نڪنیااا
همہ رو بگــــو
بےتعارف..
این رفیق با بقیہ رفقات فرق دارهااا😌
حتے اگہ غصہ هات😓 سر اشتباهات خودت بود..
نمازت قضا شد،
غیبت شنیدے،
نگاهت بہ خطا رفت⛔️
برو بهش بگــو
ڪہ دلت شڪستہ از گناه📛،
بگو غم دارے برا دورے از #خدا،
بگو دستتو بگیره..
بهش بگو :👥
من یہ رفیق شهید🕊 دارم
اونم #تویے؛هوامو داشته باش😔
تویے ڪہ زنده اے
تویے ڪہ دنیا رو چشیدے و دردامو میفهمے..
آخ اگــہ ڪہ دلــت بشـڪنہ... 😔
خودش خریدار دلتــ❤️ــہ
حتما امتحانش ڪن 👌
#شهدا_زنده_اند...✌️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰از نظر تمام اهالی روستای برگه، شهید معافی مثل یک #عالم بود. محمد یک هفته🗓 پیش از #شهادت، به کربلا م
عشـ❤️ـق را
خواهـی بسنجی
عهد و #ایمـانش بسنج
آنکه پای دین خود جان❣ میدهد
#عاشـــــق تر است . . .
#شهید_محمد_معافی 🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh