eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
6.7هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣#سلام_امام_زمانم❣ 📖السَّلاَمُ عَلَى الدِّينِ الْمَأْثُورِ وَ الْكِتَابِ الْمَسْطُورِ... ⚜سلام بر #مولایی که تنها نشان باقیمانده از دین و حجّت های خداست👌 #سلام بر او که گنجینه♥️ علم الهی است. ⚜به امید دیدن #روز_ظهور! روزی که دین و ایمان جانی تازه🌱 میگیرد #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
بخند جــــان دلمـ♥️ خنده ی تو پرتو نوری💫 است که #صبح را دل انگیز می کند😍 که از درز کنار پرده ی اتاق رخنه می کند به داخل⛅️ و تمام وجود آدم را #گرم می کند! پس بی بهانه و بی دریغ #بخند " دلیل #دلگرمی_من در صبح های تکراری و خسته کننده " #شهید_سیدرضا_طاهر #سلام_صبحتون_شهدایی🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
www.vaezin.com
2.96M
📲 سخنرانی 🎙واعظ: حاج آقا #مومنی 🔖 نماز پاک کننده گناهان 🔖 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید_مشلب در سال 1995 میلادی در شهر تبطیه #لبنان در یک خانواده #ثروتمند به دنیا آمد، او پسری شوخ ط
💠 احساس وظیفه 🔰احمد در تمام عرصه های زندگی فعال بود و در حق هیچ کس کوتاهی نمی کرد و نسبت به همه احساس وظیفه می کرد. در تشییع شهدا حضور فعال داشت. هم تشییع شهدای برجسته ای چون غازی، ضاوی و هم شهدای گمنام حزب الله 🔰احمد به شهدا التماس می کرد تا شفیع او در محشر باشند، او عاشق این کار بود و همیشه می گفت: " دوست.دارم خدا پایان عمرم را به شهادت ختم کند" 🔰یکی دیگر از فعالیت های همیشگی احمد دیدار با مجروحین جنگی بود. او یک روانشناس تمام عیار برای مجروحین بود و آن ها را دلداری می داد و روحیه ی آن ها را با شوخ طبعیش افزایش می داد. 📚ملاقات در ملکوت 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔴 هیئت هفتگی🔴 💺سخنران: حجت الاسلام نظری 📚موضوع سخنرانی: مهدویت ووظایف منتظران 🎤مداح: کربلایی حسین شیرمحمدی 📆زمان: پنجشنبه(۲۸آذر)-ساعت۱۹ 🚪مکان: مشهد-حجاب۲۱ (علامت پرچم) خواهران برادران (علیه السلام) 🍃🌷🍃🌷 @ShahidNazarzadeh
#حــرف_حســــــاب…🔊🔊🔊 هنوز هم #شهادت می‌دهند 🗯اما به "اهل درد" نه به بی‌خیال‌ها😏 فقط #دم_زدن از شهدا افتخار نیست… 💥 باید 🔅زندگیمان 🔅حـرفمـان 🔅نگـاهمـان 🔅لقمه‌هایمان 🔅رفاقتمان هم بوی #شهدا بگیرد.😌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#صفحه_۱۳۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#صفحه_۱۳۷
تلاوت استاد پرهیزگار بهمراه ترجمه صوتی
918.2K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم ✨سوره مبارکه انعام✨ #قرائت_صفحه_صدوسی_وهفتم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#انفاق_به_سبک_شهدا.... 🔹ابراهیم #معلم_عربے یکے از مدارس محروم تهران شده بود، اما تدریس عربے ابراهیم
💠 برشی از کتاب #خدای_خوب_ابراهیم: 🌸 تو اوج درگیری و عملیات بودیم. شرایط خیلی سخت و روحیه نیروهای ما خراب بود. از همه طرف به سمت ما شلیک می‌شد. دشمن حلقه محاصره را کامل کرد. در این شرایط ابراهیم روی بلندی رفت و با صدای بلند فریاد زد: الله اکبر... اشهد ان لا اله الا الله... 🌸 وقتی اذان و نام خدا به گوش ما خورد چنان آرامش پیدا کردیم که گویی هیچ خبری نیست! دشمن هم با شنیدن نوای ملکوتی ابراهیم عقب نشینی کرد. وقتی ابراهیم پایین آمد، یکی از رفقا بهش گفت: خیلی عالی بود. با صدای شما آرامش پیدا کردیم. 🌸ابراهیم یاد‌آور شد که: من نبودم. این یاد خدا بود که آرامش ایجاد کرد: أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ آگاه باش که تنها با یاد خدا دل‌ها آرام و مطمئن می‌گردد. (رعد/۲۸) #شهید_ابراهیم_هادی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
مدیر بانکی که از خونه میلیاردی چشم پوشید و عازم سوریه شد ... #شهید_حمید_مختاربند🌷 #شهید_مدافع_حرم
✳️ #مستاجرداری شهید مختاربند 🔹من حدود دو سال #مستاجر شهید مختاربند بودم. روز اول كه با ايشان براي مبلغ كرايه صحبت كردم با من شرط گذاشت و گفت: شيخ شرط من این است که اجاره منزل بايد اول ماه آماده باشد. ما شرط ايشان را قبول كرديم. 🔸اما بعضي مواقع با خودم فكر مي‌كردم آقاي مختاربند كه #مسجد چهارده معصوم را مي سازد و از بچه‌های جبهه و جنگ است چرا اينقدر اصرار دارد كه حتما اول ماه بايد پول آماده باشد، براي من تعجب آور بود. 🔹حدود دو سالي ما نشستيم بعد از دو سال جايي را پيدا كرديم و آمديم اثاثيه را بار كرديم. هنگام خداحافظی مرا صدا زد و يك پاكت به دستم داد. تعجب كردم گفتم اين چيست؟ گفت #هديه اي براي خانواده است. 🔸پاكت را باز كردم و ديدم تمام كرايه اين دو سال را جمع كرده و همه را به من برگردانده از طرفي معما برايم حل شد و از طرفي خوشحال شدم كه تمام پولها به من برگردانده شد، بله خداوند مي‌داند توفيق #شهادت را به چه كسي عطا كند. #شهید_حمید_مختاربند🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
ولادت: 15آذر1370 شهادت: 21فروردین95 بازگشت پیکر: ایام عیدغدیرسال1397 🔰روایتی از رشادت مدافع حرم  
#شــهیدان هوایی دگـر داشتند ز #غیـرت دلی شـعله ور💓 داشتند #شهیدان که دل♥️ را به دریـا زدند عجـب پشت پایی به دنیـ🌏ـا زدند #شهید_سیدسجاد_خلیلی🌷 #شهید_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘❁﷽❁⚘ ❣ و شهیــدی در این نزدیکے ، رقیبــے مے طلبد برای #سرخـے_خونـش ❣ بانویـــے با #چـادر_مشکے از راه مے رسد. ❣ شهیـد رقیبش را میابد. عجب رقیب رفیقے... #خواهران_شهداییم #شهدایی_شو 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ #لذت_آغوش_خدا 148 #ولایت 7 #استاد_پناهیان 🔻 آخرین نقطۀ عرفان 💖✨ بحث ولایت یه بحث فوق العاده #
❣﷽❣ 149 8 🔻 شرط قبولی اعمال ✅ نماز عبادتی هست که اگه قبول بشه سایر اعمال هم قبول میشه و اگه قبول نشه سایر اعمال هم قبول نمیشه. ✔️ اما جالبه که اگه کسی نداشته باشه، همون نمازش هم قبول نخواهد شد...🚫 🌺 امام محمد باقر (ع) می‌فرماید: «اسلام بر ۵ چیز استوار است: نماز، زکات، روزه، حج، ولایت و هیچکدام اهمیت ولایت را ندارند؛ بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایَةِ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ» 📚 اصول کافی / ج ۲ ، ص ۱۸ ⭕️ اگه کسی ولایت نداشته باشه، نمازش هیچ ارزشی نداره، 👈 چون طبق هوای نفسش عبادت کرده.... 🔴 واقعاً چه فایده ای داره که انسان نماز بخونه و عبادت کنه اما خودش رو هم حفظ کنه!😒 💢 در روایات هست که ابلیس، ۶۰۰۰ سال عبادت مقبول داشت و به جایی رسیده بود که با خدا حرف می‌زد و خدا هم با او حرف می‌زد، اما وقتی که به سجده نکرد⚠️ 🌷 خدا به او فرمود: تو اصلاً ایمان نداری! 🔷 خدایا چرا ایمانش رو انکار می‌کنی؟ خب بگو شیطان این راه رو تا آخر نرفته! 🙄 🔸اما خداوند متعال می فرماید: ابلیس اصلاً از اول نیامده است...... ... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
1_58152654.mp3
4.77M
⏯پادكست 🎧با موضوع #سبک_زندگی_منتظران 6⃣ 🎤استاد #ملایی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
مرتضی حسین‌پور شلمانی  معروف به #حسین_قمی 🎊زاده ۳۰ شهریور ۱۳۶۴ گیلان شهر شلمان 🌷شهادت ۱۶ مرداد ۱
⭕️حسین چند بارز داشت، یکی اش توجهش به بود؛ هر چند که چندان از بیت المال استفاده نکرده بود❌ مثلا وسیله ای خراب می شد، با پول خودش تعمیر می کرد ⭕️یعنی مخارجی که بر عهده ی است، تا حدی که می توانست از جیب خودش💰 می گذاشت! یادم می آید برای دیدن حسین به منطقه ی خانات رفته بودم، غرق کار با رایانه💻 و مرتب کردن نقشه های منطقه بود. ⭕️حسین چند ماه قبل، در منطقه ی پیجی زخمی شده بود؛ با تعجب دیدم همان شلواری👖 را که باهاش زخمی شده بود، رُفو کرده و دوباره به تن کرده بود! 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
❣﷽❣ 📚 ✫⇠ به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 1⃣2⃣ 📖خانه پدری ایوب بودیم که برای از حال رفتنش را دیدم. ما اتاق بالا بودیم و ایوب خواب بود😴 نگاهش میکردم. منتظر بودم با هر نفسی که میکشد، سینه اش بالا و پایین برود. تکان نمیخورد، ترسیدم😰 صورتم را جلوی دهانش گرفتم. گرمایی احساس نکردم. 📖کیفم را تکان دادم، ایینه کوچکی بیرون افتاد، جلوی دهانش آیینه بخار نکرد❌ برای لحظاتی فکر کردم مردی را که حالا شده است از دستش دادم. بعد ها فهمیدم از حال رفتنش، یک جور حمله عصبی و از عوارض موج گرفتگی است. 📖دیگر تلاش من برای زنده نگه داشتن ایوب شروع شد✅ حس میکردم حتی در دیوار هم مرا تشویق میکنند و میگویند "عاقبت راهی که انتخاب کرده ای، است. یکبار مصرف غذا میخوردیم. صدای خوردن قاشق و بشقاب🍽 به هم باعث میشد حمله عصبی سراغش بیاید. 📖 که میگرفتش، مردهای خانه و همسایه را خبر میکردم. انها می امدند و دست و پای ایوب را میگرفتند، رعشه می افتاد به بدنش بلند میکرد و محکم میکوبیدش به زمین. دستم را میکردم توی دهانش تا زبانش را گاز نگیرد🚫 📖عضلاتش طوری سفت میشد که حتی مرد ها هم نمیتوانستند انگشت هایش را از هم باز کنند. لرزشش که تمام می شد، شل و بیحال😓 روی زمین می افتاد. انگشت های را از بین دندانهایش بیرون می اوردم. نگاه میکردم به مردمک چشمش که زیر پلک ها ارام😌 میگرفت. 📖مامان جهیزیه ام را توی یکی از دو اتاق خانه جا داد، دیگر چادر از سر زهرا و شهیده نیوفتاد. خیلی مراعات میکرد. وقتی میفهمید از این اتاق میخواهند بروند ان اتاق، چشم هایش را می بست و میگفت: بیایید رد شوید نگاهتان نمیکنم❌ حالا غیر از اقا جون و مامان، رضا و زهرا و شهیده هم شیفته اش شده بودند و حتی او را از من بیشتر داشتند. صدایش میکردند "داداش ایوب" 📖خواستم ساکتشان کنم ک دیدم ایوب نشسته کنار دیوار و بچه ها دورش نشسته اند. ایوب میخواند "یک حاجی بود، یک گربه داشت......" بچه ها دست میزدند و از خنده ریسه میرفتند😄 🖋 ... 📝به قلم⬅️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✫⇠ ✫⇠ به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 2⃣2⃣ 📖کار مامان شده بود گوش تیز کردن، صدای بق بق یاکریم را که میشنید، بلند میشد و بی سر و صدا از روی پنجره پرشان میداد🕊 وانتی ها که میرسیدند سر کوچه، قبل از اینکه توی بلندگو هایشان داد بکشند "اهن پاره، لوازم برقی...." مامان خودش را به انها میرساند میگفت مریض🤒 داریم و انها را چند کوچه بالاتر میفرستاد. 📖برای بچه های محله هم علامت گذاشته بود. همیشه توی کوچه شلوغ بود. توی همین چندماه تمام های ایوب خودش را نشان داده بود. حالا میشد واقعیت پشت این ظاهر نسبتا سالم❤️ را فهمید. 📖جایی از بدنش نبود که سالم باشد، حتی هایش قفل میکرد؛ همان وقتی که موج گرفتش. وقتی که بیمارستان بود با نی به او اب و غذا میدادند. بعد از مدتی از خدمه بیمارستان خواسته بودند ک با زور فک ها را باز کنند؛ فک از جایش در میرود😔 حالا بی دلیل و ناگهان فکش میشد. 📖حتی وسط مهمانی، وقتی قاشق توی دهانش بود دو طرف صورتش را میگرفتم، دستم را میگذاشتم روی برامدگی روی استخوان فک و میدادم. فک ها ارام ارام از هم باز میشدند و توی دهانش معلوم میشد. بعضی مهمانها نچ نچ می کردند😒 و بعضی نیشخند میزدند و سرشان را تکان میدادند. 📖میتوانستم صدای اخی🙁 گفتن بعضی ها را به راحتی بشنوم. باید جراحی میشد. دندان های عقب ایوب را کشیدند؛ همه سالم بودند. سر یکی از استخوان های فک را هم تراشیدند. دکتر قبل از عمل گفته بود که این جراحی حتما هم دارد و همینطور بود. 🖋 ... 📝به قلم⬅️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
02-rasme hamsafari.hamed zamani
2.66M
🎧 ✨اینه رسم همسفری ✨بری منو تنها بذاری 🎤🎤 #حامد_زمانی #پیشنهاد_دانلود👌👌 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
❣از تو دیوانه شدم، تاب ندارم ★در کوی تو آواره شدم، باک ندارم ❣آری آن دیوانه که گویند ★از عشق تو♥️ دیوانه شده و ... 🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh