eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
6.9هزار ویدیو
207 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
مرتضی حسین‌پور شلمانی  معروف به #حسین_قمی 🎊زاده ۳۰ شهریور ۱۳۶۴ گیلان شهر شلمان 🌷شهادت ۱۶ مرداد ۱
⭕️حسین چند بارز داشت، یکی اش توجهش به بود؛ هر چند که چندان از بیت المال استفاده نکرده بود❌ مثلا وسیله ای خراب می شد، با پول خودش تعمیر می کرد ⭕️یعنی مخارجی که بر عهده ی است، تا حدی که می توانست از جیب خودش💰 می گذاشت! یادم می آید برای دیدن حسین به منطقه ی خانات رفته بودم، غرق کار با رایانه💻 و مرتب کردن نقشه های منطقه بود. ⭕️حسین چند ماه قبل، در منطقه ی پیجی زخمی شده بود؛ با تعجب دیدم همان شلواری👖 را که باهاش زخمی شده بود، رُفو کرده و دوباره به تن کرده بود! 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔻 مادر شهید 🔹یک روز با من تماس☎️ گرفت گفت مادر #حلالم_کنید به همین زودی می‌خواهم بروم "کربلا" همه ک
5⃣3⃣2⃣1⃣ 🌷 🔰به (س) و حضرت ابوالفضل(ع) علاقه خاصی داشت به من گفت: می‌خواهم به دوره سوریه بروم. از اینکه یک دفعه چنین تصمیمی گرفته بهت زده شدم😟 او از هدف🎯 و آرمان اصلی‌اش گفت منم مانع رفتنش نشدم. 🔰به گفته همرزمانش در اول حرم "حضرت زینب(س)" و رقیه(س) را زیارت می‌کنند. گویا هاشم رجزی آماده کرده بود که در بخواند اما می‌گوید: اول در عملیات شرکت کنم وقتی انتقام👊 گرفتیم در برگشت رجز خوانده و عزاداری خواهیم کرد. 🔰شب روز 7 اسفند ماه📆 به خط مقدم اعزام می‌شوند تا ده صبح با می‌جنگند. آنجا هاشم رشادت‌های خوبی نشان می‌دهد و چندین نفر👥 را از معرض تیر دشمن نجات می‌دهد و اسلحه و مهمات را به سمت خودی می‌اندازد تا به دست دشمن نیفتد، در این لحظات مجروح💔 می‌شود. 🔰به دلیل شرایط سختی که در منطقه حاکم بود و به دلیل محاصره پیکرش در آن سمت می‌ماند. تا معلوم نبوده که هاشم شهید شده یا نه😔 13 روز طول می‌کشد از دست مسئولان و نظامی نیز به دلیل شرایط بد منطقه کاری برنمی‌آمد❌ 🔰تا اینکه شب آقا علی اکبر (ع) 40 نفر از افراد قرارگاه یک عملیات انجام می‌دهند. نزدیک صبح🌥 با ظرافت خاص و با "عنایت خداوند" پیکر هاشم🌷 را انتقال می‌دهند. 🔰بعد از آخرین زمان تماس📞 خبری از او نداشتیم به نگرانی ما افزوده می‌شد و به غیر از کاری از دستمان برنم‌ آمد. روزی که پیکر شهید⚰ را انتقال می‌دهند به من پیامک آمد که پیکر هاشم در است. هر کدام از ما تا آن موقع خواب‌های متفاوتی از آمدنش می‌دیدیم. حتی بارها برای شهادتش عیان شده بود. 🔰هاشم دو بارز داشت که در کمتر کسی پیدا می‌شود، دلسوزی♥️ و ؛ اگر کسی چیزی از او می‌خواست تمام سعی و تلاشش را می‌کرد تا او را به خواسته‌اش برساند👌 هر کس هر کاری و مشکلی داشت وی اولین کسی بود که پیش قدم می‌شد. خودش را دست بالا نمی‌گرفت اگر مجلس ترحیم برای فردی از اطرافیان برگزار می‌شد او در صف کمک رسانی✋ حاضر می‌شد. از پخش اعلامیه در کوچه پس کوچه ها گرفته تا پذیرایی از مهمانان انجام می‌داد. راوی: برادر شهید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
⭕️حسین چند بارز داشت، یکی اش توجهش به بود؛ هر چند که چندان از بیت المال استفاده نکرده بود❌ مثلا وسیله ای خراب می شد، با پول خودش تعمیر می کرد ⭕️یعنی مخارجی که بر عهده ی است، تا حدی که می توانست از جیب خودش💰 می گذاشت! یادم می آید برای دیدن حسین به منطقه ی خانات رفته بودم، غرق کار با رایانه💻 و مرتب کردن نقشه های منطقه بود. ⭕️حسین چند ماه قبل، در منطقه ی پیجی زخمی شده بود؛ با تعجب دیدم همان شلواری👖 را که باهاش زخمی شده بود، رُفو کرده و دوباره به تن کرده بود! 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh