4⃣6⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷
#شهید_نزار_حمد_کورانی
🔸 #شهید_مدافع_حرم «نزار حمد کورانی» جوان خوشرو و خوش مشرب☺️ و از اهالی روستای «یاطر» در جنوب #لبنان بود. دو شهید دیگر مقاومت لبنان « #ذوالفقار_عز_الدین » و « #علی_عطیه» از دوستان صمیمی «نزار» بودند و خط جهاد و شهادت روابط دوستانه آنها را بیش از پیش محکم کرده بود و به قول و قرارهایشان رنگ شهادت🌷 بخشیده بود.
🔹بعد از شهادت «ذوالفقار» در جبهه #سوریه، «علی عطیه» و «نزار» تاب و توان دوری از دوست #شهید خود را نداشتند و در نهایت عشق جهاد و شهادت 🕊آنها را نیز راهی میدان نبرد در سوریه کرد.
🔸شهید «نزار حمد کورانی» همچون بهار شاداب🌺 بود و همیشه و در همه جا روحیه شاد و لطیف خود را به اطرافیانش هم منتقل میکرد. شجاعت و معصومیت در چهره او موج میزد. با وجود سن و سال کم اش شخصیتی منحصر به فرد👌 داشت؛ #همرزمانش میگویند این جوان مدافع حرم با دستانش غذا در دهان آنها قرار میداده است.
🔹«نزار» و «علی عطیه» به همراه دوست رزمنده ی دیگر خود شهید «محمد نعمه» در یک روز و در #یک_لحظه به شهادت رسیدند و به یار شهیدشان «ذوالفقار» ملحق شدند😔 در حالی که پیکر مطهر این شهدای جوان همچون شهدای #کربلا سه روز بر خاک #حلب مانده بود😢
🔸بعد از شهادت «نزار» این جوان 19 ساله لبنانی، #وصیت این شهید با قلم روان و پر عمق او در رسانهها منتشر شد. در بخشی از این وصیت نامه، «نزار» خانواده اش را به #صبر و طی طریق در #خط_حسینی سفارش کرده است. او همچنین در توصیه به دوستانش از آنها خواسته تا به صفوف #حزب_الله بپیوندند و پیرو خط ولایت فقیه✨ باشند.
🔹شهید «نزار حمد کورانی» با نام جهادی « #کفاح» در تاریخ 2016/2/26 – 1394/12/7 در شهر «حلب» به شهادت🌷 رسید.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#يزيديان می پنداشتند كه ندای هل من ناصر #سيدالشهدا {علیه السلام} در صحرای #كربلا مدفون خواهد شد غ
7⃣7⃣4⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠به روایت پدر شهید
#شهید_وحید_نومی_گلزار
🔰هشت ماه #پیش از رفتن در تلاش بود که بتواند از ایران🇮🇷 اعزام شود. ⚡️اما چون اعزام رسمی نیروها وجود نداشت، #نتوانست از هیچ طریقی به نتیجه برسد. من هم جدی نمی گرفتم و تصور می کردم که مدتی بعد حال و هوای جهاد از سرش خواهد افتاد😊.پیش هر کسی می شناخت رفته بود و در آخر گفته بودند که اگر اولویتی هم باشد با #افراد_نظامی است
🔰بعد از اینکه از ایران ناامید شد😞 همراه عمویش یک ماه مانده به #محرم سال ۹۳ به عراق رفت.در عراق با فردی که در یکی از گردان ها بود آشنا شدبلاخره توانست✌️ در یکی از #جیش_ها پذیرش شود.
🔰در مدت کمی هم که در #عراق بود بر حسب نبوغ نظامی و رشادتی که از ویژگی های منحصر رزمندگان ایرانی است✊، خیلی زود بین #رزمندگان عراقی شناخته شده می شود✔️.در آنجا نمی توانست بیکار بنشیند، رزمندگان عراقی به گونه ای بودند که #منتظر می شدند که داعش👹 حمله کند سپس آنها دفاع👊 نمایند که #وحید همیشه نسبت به این مسئله منتقد بود.
🔰تا اینکه فرماندهشان به او گفته بود اگر بیست مرد جنگی #مثل_شما داشتم، مطمئن باشید که منتظر حمله ی داعش نمی ماندم❌. پیش می آمد که بسته های امدادی #آمریکایی ها که برای داعش از بالگرد هایشان🚁 می انداختند به دست نیروهای #جبهه_مقاومت می رسید☺️، آنها بسته ها را به وحید می دادند که نحوه ی کاربرد ابزارها را برایشان #ترجمه کند؛ وحید زبان را در #مالزی خواند بود تسلط کامل به آن داشت👌.
🔰دو روز مانده تا #عاشورا همرزمانش به وحید گفتند بیایید تا شروع عملیات به زیارت امام حسین (علیه السلام)🕌 برویم و برگردیم، او قبول نکرد🚫 و گفت امروز #کربلا همین جاست و من جای دیگری نمی روم.
🔰وحید در آن مقطع #تک_تیرانداز بود، صبح روز عاشورا هم مسئولیت حراست از یک معبر را بر عهده داشت. او در بالای یک پشت بام مستقر می شود و از گروه ۲۰ نفری داعش👹 که از آن نقطه قصد نفوذ داشتند، ۱۲ نفر را به #درک واصل می کند👊.
🔰کم کم داعش ها خودشان را به #وحید می رسانند و با پرتاب نارنجک💣 در مرحله ی اول او را از ناحیه ی #دست زخمی می کنند. سپس وقتی وحید می خواسته جایش را عوض کند تیربار💥 را می بنندد و او را به #شهادت می رسانند.
🔰بعد از شهادت وحید🌷 داعشی ها #شدت حملات را بیشتر کردند چون می خواستند به پیکر وحید⚰ دست یابند و تبلیغات شوم رسانه ای خود را انجام دهند😏. #همرزمانش که متوجه این مسئله می شوند، تلاش می کنند که پیکر به دست داعشی ها نیفتند📛 که در این درگیری منطقه ی وسیعی از #بیجی را از دست داعشی ها پاکسازی می کنند✌️.
#شهید_ظهر_عاشورا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
همیشه میگفت تُو کُل دنیا چیزی برای #ترس وجود نداره تنها کسی که باید ازش ترسید #خداوند هست و بس...
1⃣0⃣8⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰عليرضا بريری يكي از شهدای دلاور🌷 #خانطومان است كه در پي پيمانشكنی تروريستها👹 به همراه چند تن از #همرزمانش در شرايط آتشبس⛔️ به #شهادت رسيد.
🔰نام خانوادگی او ما را به ياد #بريربن_خضير يكي از ياران اباعبدالله الحسين(ع) در #كربلا مياندازد كه تا پاي جان❤️ بر سر عهدش با جانان ماند و كربلايي شد✌️.
🔰ارادتي خاص به #شهدا داشت. همواره به شهدا و سعادتشان غبطه ميخورد😞. علاقه زيادي به شهداي غرب🌷 كشور داشت. هميشه هم ميگفت شهداي جنگ كه در مناطق غرب به شهادت رسيدند #مظلومترين_شهداي ما بودند.
🔰از همان ابتدا حرف از شهادتـ🕊 در خانواده ما بود. هميشه وقتي به #مزار عمويشان ميرفت ميگفت فكر كن عكس من📸 را روزي بر سنگ مزار حك كنند و بنويسند #شهيدعليرضابريري. وقتي اين صحبتها را ميكرد بسيار شاد😃 و خوشحال بود.
#شهید_علیرضا_بریری🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
مراسم جشن #عروسی اکبر به نوع خودش خیلی خاص بود☺️ چون بعضی اطرافیان انتظار داشتند او هم مثل بقیه بچه
3⃣9⃣9⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠روحیه ی شهید بزرگوار
🔰اکبر روحیه #شهادتطلبی داشت. تمامی دعاهایش در مراسمها و مداحیها به طلب شهادت🌷 ختم میشد و همواره پای ثابت #یادوارههای شهدا و کاروان راهیان نور💫 بود. بنابراین همیشه احساس میکردیم که او روزی #شهید خواهد شد.
🔰بار اول که رفت و آمد واقعاً #تغییر کرده بود. میگفت وقتی در فضای جهاد✌️ قرار گرفتم تازه #سختیهای آن را دریافتم. منظورش هم سختیهای ظاهری جنگ نبود🚫 میگفت دیدن شهادت دوستان🕊 و #جاماندن از قافله شهدا برایش خیلی سخت است😔
🔰اتفاقاً شهادت اسماعیل حیدری🌷 از #همرزمانش او را خیلی بیتاب کرده بود. شب آخری که میخواست برود، آمد مرا در آغوش گرفت💞 و با #تضرع خواست که دعا کنم به شهادت برسد. گفتم دعا میکنم #عاقبت_بخیر بشوی و تنها هفت یا هشت روز🗓 پس از رفتنش نیز به #شهادت رسید🕊
#شهید_اکبر_شهریاری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💗 به پدرانتان #افتخار کنید . ♨️ #رهبر_انقلاب: فرزندان شهدا به نام #پدرانشان افتخار کنند. آنها کسان
6⃣2⃣0⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠خاطراتی از همسر شهید
🔰من همیشه میگویم ازدواجمان💍 از دو #توسل شروع شد. ماجرای این توسل کردن برای خودمان خیلی جالب بود. #شهید_نوری همیشه میگفت: من، شما را از حضرت زهرا(س)🌸 گرفتم.
🔰تعریف میکرد یک روز که به #مشهد رفته بود در حرم امام رضا(ع)🕌 نذر میکند ۴۰ #زیارت_عاشورا به حضرت زهرا(س) هدیه🎁 بدهد تا خدا یک #همسر خوب نصیبش بکند. ایشان ۴۰ شب پشت سر هم این زیارت عاشورا📖 را میخواند و دقیقاً در #آخرین شبی که زیارت عاشورا را میخواند فردایش شوهر خالهاش مرا به ایشان معرفی میکند☺️
🔰آن زمان خودم در کنگره #شهدا کار میکردم و یک هفتهای میشد که به شهدا متوسل💞 شده بودم و میخواستم یکی مثل خودشان👥 نصیبم کنند. نتیجه #توسلهایمان این شد که در اسفند سال ۱۳۸۸🗓 شهید نوری به #خواستگاری من آمد و با هم آشنا شدیم و بعد از آشناییهای اولیه کاملاً سنتی مراسم خواستگاری برگزار شد. ۱۱خرداد سال ۱۳۸۹ عقد و مهر همان سال عروسی💍 کردیم.
🔰از همان روزی که به خواستگاریام آمد، مطمئن بودم #علیرضا با شهادت🌷 از پیش من میرود. حتی زمانی که داشت وسایلش را جمع میکرد و گفت: میخواهم به #سوریه بروم، من گریه میکردم😭 و میگفتم تو اگر بروی #شهید میشوی. ۲۰ روز سوریه بود و ۲۹ اسفند ۹۳ ⏰ساعت ۸:۴۵ #صبح_جمعه شهید میشود🕊
🔰زمان دقیقش را هم به خاطر این میدانم که #لحظه_شهادت ساعتش روی مچ دستش⌚️ بوده و موج انفجار باعث میشود باتری🔋 ساعت بخوابد. حلقه ازدواج💍 و ساعتش را بعد از #شش_ماه در روز #تولدم برایم آوردند.
🔰یک بار سر مزار خواستم هدیه تولد🎁 برایم بفرستد که روز تولدم یکی از #همرزمانش این وسایل را برایم آورد. کتاب ارتباط با خدا با دفترچهای📚 که عربی جملاتی رویش نوشته بود و عکس #من داخلش بود هم جزو وسایل بود.
🔰وضو گرفتم و با کتاب ارتباط با خدا #زیارت_عاشورا خواندم و به ایشان هدیه کردم و جالب است که فردایش دیدم ساعتش⌚️ کار میکند.
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_علیرضا_نوری
#سالروز_شهادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
♥شستن استکان های #روضه ✿هر سال ایام #فاطمیه یک ماه در مسجد ما روضه حضرت زهرا(س)🏴 برپا می شود که به
🔸یکی از فرماندهان در #سوریه نقل می کرد هر چند حامد جوانی "25 ساله" بود، اما بسیار #شجاع و نترس و تنها نیرویی بود👌 که می توانست مثل #آچار_فرانسه عمل کند.
🔹یعنی هم می توانست در توپخانه💣 فعالیت کند و هم به صورت #زمینی. کامیون🚚 را پر از مهمات می کرد و راه می افتاد. وقتی هم می گفتیم #داعش در یک کیلومتری🗺 ماست، می گفت داعش چه کار می تواند بکند!
🔸 #فرماندهان رده بالا گفته اند حامد نیرویی بود که داعش👹 از دستش در امان نبود❌ #همرزمانش این طور می گفتند که اگر شنیدید هزار نفر داعش در لاذقیه به درک واصل شده اند، بدانید که #پانصد نفر آنها را حامد کشته💥 است. برای همین هم حامد را با #موشک_تاو ( موشک ضدتانک ) مورد اصابت قرار دادند😔
#شهید_حامد_جوانی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔻 مادر شهید 🔹یک روز با من تماس☎️ گرفت گفت مادر #حلالم_کنید به همین زودی میخواهم بروم "کربلا" همه ک
5⃣3⃣2⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰به #حضرت_زینب(س) و حضرت ابوالفضل(ع) علاقه خاصی داشت به من گفت: میخواهم به دوره #آموزشی سوریه بروم. از اینکه یک دفعه چنین تصمیمی گرفته بهت زده شدم😟 او از هدف🎯 و آرمان اصلیاش گفت منم مانع رفتنش نشدم.
🔰به گفته همرزمانش در #سوریه اول حرم "حضرت زینب(س)" و رقیه(س) را زیارت میکنند. گویا هاشم رجزی آماده کرده بود که در #حرمها بخواند اما میگوید: اول در عملیات شرکت کنم وقتی انتقام👊 گرفتیم در برگشت رجز خوانده و عزاداری خواهیم کرد.
🔰شب روز 7 اسفند ماه📆 به خط مقدم اعزام میشوند تا ده صبح با #دشمن میجنگند. آنجا هاشم رشادتهای خوبی نشان میدهد و چندین نفر👥 را از معرض تیر دشمن نجات میدهد و اسلحه و مهمات #همرزمانش را به سمت خودی میاندازد تا به دست دشمن نیفتد، در این لحظات مجروح💔 میشود.
🔰به دلیل شرایط سختی که در منطقه حاکم بود و به دلیل محاصره پیکرش در آن سمت میماند. تا #9اسفند معلوم نبوده که هاشم شهید شده یا نه😔 13 روز طول میکشد از دست مسئولان و #فرماندهان نظامی نیز به دلیل شرایط بد منطقه کاری برنمیآمد❌
🔰تا اینکه شب #ولادت آقا علی اکبر (ع) 40 نفر از افراد قرارگاه یک عملیات انجام میدهند. نزدیک صبح🌥 با ظرافت خاص و با "عنایت خداوند" پیکر هاشم🌷 را انتقال میدهند.
🔰بعد از آخرین زمان تماس📞 خبری از او نداشتیم به نگرانی ما افزوده میشد و به غیر از #دعا کاری از دستمان برنم آمد. روزی که پیکر شهید⚰ را انتقال میدهند به من پیامک آمد که پیکر هاشم در #دمشق است. هر کدام از ما تا آن موقع خوابهای متفاوتی از آمدنش میدیدیم. حتی بارها برای #مادرم شهادتش عیان شده بود.
🔰هاشم دو #خصوصیت بارز داشت که در کمتر کسی پیدا میشود، دلسوزی♥️ و #خیرخواهی؛ اگر کسی چیزی از او میخواست تمام سعی و تلاشش را میکرد تا او را به خواستهاش برساند👌 هر کس هر کاری و مشکلی داشت وی اولین کسی بود که پیش قدم میشد. #هیچوقت خودش را دست بالا نمیگرفت اگر مجلس ترحیم برای فردی از اطرافیان برگزار میشد او در صف کمک رسانی✋ حاضر میشد. از پخش اعلامیه در کوچه پس کوچه ها گرفته تا پذیرایی از مهمانان انجام میداد.
راوی: برادر شهید
#شهید_هاشم_دهقانی_نیا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#خاطرات_شهدا🌷
🖇کارهایش را روی #نظم و انضباظ انجام می داد و برای بیت #المال اهمیت و حساسیت خاصی قائل بود. نحوه برخورد و سلوک او با اقوام و دوستان و #همکاران باعث شده بود که مورد علاقه و احترام همه باشد. نسبت به والدین خود احترام و محبت وافری داشت و هیچگاه جلوتر از آنها قدم بر نمی داشت.
🖇بنا به اظهارات #همرزمانش، وصیتنامه اش 📝را همزمان با بمباران☄ مسجد 🕌جامع #خرمشهر نوشت. او همواره به مادرش می گفت:
"شما باید مانند مادر وهب باشید، اگر من به راه اسلام نرفتم، #شیرتان را حلالم نکنید."
#شهید_سید_کاظم_کاظمی🌷
#شادیروحاماموشهداصلوات🌱
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🍃گلوله ای با سرعت نور بر بدن خسته اش اصابت کرد. مهدی به #آرزویش رسید وهنگامی که پیکرش را با قایق حمل میکردند با اصابت آر پی جی دیگر هیچ چیز از مهدی بجز نامش بر روی این کره خاکی باقی نماند😔
🍃اینبار دریاچه گوی سبقت را از آن خود کرد وچون #مادری فرزند خویش را به آغوش گرمش کشید اما زمین ماتم زده بود، آغوش #مهدی را میخواست. آغوش مردی تاریخی، مردی از جنس فولاد که حتی در سخت ترین شرایط، خم به ابروان هلال ماهش نمی آورد😞
🍃مردی که لبخند برلبش، مسکنی بود برای #همرزمانش که مستقیم به قلبشان تزریق میشد و تشویش را می زدود🌹
🍃باز هم بگویم؟ از کدام دردش حرف بزنم؟ #شهادت جانسوز برادرش؟ مرگ مادرش؟ #غم چشمهای خواهرش؟ یا اینکه با بدن خسته و زخمیش می جنگید و کم نمیاورد. یا محبت اقیانوسی اش؟ یا دلاور مردی جهانی اش؟ یا #صبوری نظیر ایوبش؟
🍃چه زیباست بودنش. مهربانیش!
دلگرمی ای که از حس وجودش میگیری. تجربه ای که در رفتارش میبینی. موج دریای محبت صدایش. تا چه حد میتوان خوب بود؟ تا حدی که برای در آغوش گرفتنش حتی زمین و دریاچه با هم در جنگ بودند و آن کُلتی که در دستان همسرش است، #مهریه و تنها یادگار اوست. یادگاری که هنوز عطر دستانش را در خود نگاه داشته است. سلاحی که ساخته #عشق و محبت است❣
🍃بر لبت #لبخند است ...
در دلت غوغاییست...
عشق دیدار داری...
عاشق #معشوقی...❤️
🌱ش.ه.ا.د.ت
✍نویسنده : #بنت_الهدی
🌺به مناسبت سالروز شهادت #شهید_مهدی_باکری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃گلوله ای با سرعت نور بر بدن خسته اش اصابت کرد. مهدی به #آرزویش رسید وهنگامی که پیکرش را با قایق حمل میکردند با اصابت آر پی جی دیگر هیچ چیز از مهدی بجز نامش بر روی این کره خاکی باقی نماند😔
🍃اینبار دریاچه گوی سبقت را از آن خود کرد وچون #مادری فرزند خویش را به آغوش گرمش کشید اما زمین ماتم زده بود، آغوش #مهدی را میخواست. آغوش مردی تاریخی، مردی از جنس فولاد که حتی در سخت ترین شرایط، خم به ابروان هلال ماهش نمی آورد😞
🍃مردی که لبخند برلبش، مسکنی بود برای #همرزمانش که مستقیم به قلبشان تزریق میشد و تشویش را می زدود🌹
🍃باز هم بگویم؟ از کدام دردش حرف بزنم؟ #شهادت جانسوز برادرش؟ مرگ مادرش؟ #غم چشمهای خواهرش؟ یا اینکه با بدن خسته و زخمیش می جنگید و کم نمیاورد. یا محبت اقیانوسی اش؟ یا دلاور مردی جهانی اش؟ یا #صبوری نظیر ایوبش؟
🍃چه زیباست بودنش. مهربانیش!
دلگرمی ای که از حس وجودش میگیری. تجربه ای که در رفتارش میبینی. موج دریای محبت صدایش. تا چه حد میتوان خوب بود؟ تا حدی که برای در آغوش گرفتنش حتی زمین و دریاچه با هم در جنگ بودند و آن کُلتی که در دستان همسرش است، #مهریه و تنها یادگار اوست. یادگاری که هنوز عطر دستانش را در خود نگاه داشته است. سلاحی که ساخته #عشق و محبت است❣
🍃بر لبت #لبخند است ...
در دلت غوغاییست...
عشق دیدار داری...
عاشق #معشوقی...❤️
🌱ش.ه.ا.د.ت
✍نویسنده : #بنت_الهدی
🌺به مناسبت سالروز شهادت #شهید_مهدی_باکری
📅تاریخ تولد : ۳۰ فروردین ۱۳۳۳.میاندواب
📅تاریخ شهادت : ۲۵اسفند ۱۳۶۳
🥀وضعیت پیکر : جاویدالاثر
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh