🌷شهید نظرزاده 🌷
یک روزِ گرم #اردیبهشتی، 1400 کیلومتر آن طرفتر از خاک کشورمان🇮🇷 یک جوان رعنای ایرانی بود و دهها نیرو
♥شستن استکان های #روضه
✿هر سال ایام #فاطمیه یک ماه در مسجد ما روضه حضرت زهرا(س)🏴 برپا می شود که به خاطر دوری راه من نمی توانستم به مجلس روضه بروم⭕️ یک روز سر راه از #حامد خواستم مرا به مسجد ببرد که حداقل یک روز را پای #روضه بنشینم. وقتی رسیدیم روضه تمام شد و خانم ها از مسجد پراکنده شده بودند😔
✿به حامد گفتم اشکالی ندارد❌ حداقل داخل می رویم و برای جمع و جور کردن و #تمیزکردن مسجد کمک می کنیم. وقتی می خواستیم داخل شویم به من گفت: مادر جان من یک نیتی کردم شما بروید و #استکان های چای روضه را بشویید.
✿حامد به من نگفت نیتش چیست❗️ اما من به همان نیت استکان ها را #شستم. دو سه روز پس از آن به سوریه رفت و خبر مجروحیت💔 و بعد خبر #شهادتش را برایمان آوردند. شک ندارم که آن روز #نیتش_شهادت بود🌷
راوی: مادر شهید مدافع حرم
#شهید_حامد_جوانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
یک روزِ گرم #اردیبهشتی، 1400 کیلومتر آن طرفتر از خاک کشورمان🇮🇷 یک جوان رعنای ایرانی بود و دهها نیرو
🔸زمان #ارتقاء درجه اش رسیده بود. آن روزها داشت آماده می شد دوباره برگردد #سوریه. هم قطارهایش قبل تر رفته بودند دنبال کارهای اداری #ترفیع و بیشترشان هم درجه ی جدید🏅 روی دوششان نشسته بود.
🔹مدام هم به #حامد می گفتند :«بیا برو دنبال درجه ات. خودت پی کارت رو نگیری، کسی نمیاره #درجه بچسبونه روی دوشت❌»
🔸حامد این ها را می شنید👂 و لبخند می زد☺️ یک بار هم که یکی از #رفقای صمیمی اش💞 پاپی اش شد که «چرا نمی ری سراغ کارای درجه ات⁉️»
🔹گفت: «عجله نکن #عبدالله! درجه دادن و درجه گرفتن بازی دنیاستـ🌎 اصلش اونه که درجه رو #خدا به آدم بده! خدا بخواد می بینی که درجه ام رو توی #سوریه از دست خودش می گیرم😊»
#شهید_حامد_جوانی
#شهیدِابوالفضلی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
یک روزِ گرم #اردیبهشتی، 1400 کیلومتر آن طرفتر از خاک کشورمان🇮🇷 یک جوان رعنای ایرانی بود و دهها نیرو
نشسته ام به در🚪 نگاه می کنم
دریچه #آه میکشد
#تو از کدام راه میرسی⁉️
خیـ💭ـال دیدنت
چه دلپذیر بود 😍
#جوانی ام در این امید پیر شد
نیامدی دیر شد🍂
#شهید_حامد_جوانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
نشسته ام به در🚪 نگاه می کنم دریچه #آه میکشد #تو از کدام راه میرسی⁉️ خیـ💭ـال دیدنت چه دلپذیر بود
📜در قسمتی از #وصیتنامه شهید آمده است:
💢یا حسین تا آخرین قطره ی خون❣ نمی گذاریم دوباره #خواهرت به اسارت برود.
💢مادر عزیزم! اگر بنده توفیق #شهادت پیدا کردم و برای من مجلس یادبود🌷 گرفتید، در عزای من #گریه نکنید❌ چرا که دشمنان اسلام شاد می شوند و اگر گریه کنی در روز #قیامت حلال نمی کنم
⇜و نیز مادرم بنده ان شاءالله در این سفر که به #سوریه می روم عمودی می روم و افقی⚰ به #ایران بازمی گردم.
💢پدر عزیزم به دلم افتاده که این #آخرین_سفر من به سوریه می باشد و "می دانم" که #شهید خواهم شد لذا از صمیم قلب💖 مرا حلال کنید.
💢ای #عاشقان اهل بیت رسول الله (ص) من خیلی آرزو داشتم که 1400 سال پیش بودم و در رکاب مولایم #امام_حسین (ع) می جنگیدم تا شهید شوم🕊 و حال، وقت آن رسیده که به فرمان مولایم #امام_خامنه ای (مدظله العالی) لبیک گفته✊ و از اهل بیت پیامبر (ص) دفاع بکنم.
⇜لذا به همین منظور عازم🚌 دفاع از حرمین به #سوریه راهی می شوم و آرزو دارم همچون #حضرت_عباس (ع) دردفاع از خواهر بزرگوارشان شهید بشوم🕊🌷
#شهید_حامد_جوانی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
♥شستن استکان های #روضه ✿هر سال ایام #فاطمیه یک ماه در مسجد ما روضه حضرت زهرا(س)🏴 برپا می شود که به
🔸یکی از فرماندهان در #سوریه نقل می کرد هر چند حامد جوانی "25 ساله" بود، اما بسیار #شجاع و نترس و تنها نیرویی بود👌 که می توانست مثل #آچار_فرانسه عمل کند.
🔹یعنی هم می توانست در توپخانه💣 فعالیت کند و هم به صورت #زمینی. کامیون🚚 را پر از مهمات می کرد و راه می افتاد. وقتی هم می گفتیم #داعش در یک کیلومتری🗺 ماست، می گفت داعش چه کار می تواند بکند!
🔸 #فرماندهان رده بالا گفته اند حامد نیرویی بود که داعش👹 از دستش در امان نبود❌ #همرزمانش این طور می گفتند که اگر شنیدید هزار نفر داعش در لاذقیه به درک واصل شده اند، بدانید که #پانصد نفر آنها را حامد کشته💥 است. برای همین هم حامد را با #موشک_تاو ( موشک ضدتانک ) مورد اصابت قرار دادند😔
#شهید_حامد_جوانی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸زمان #ارتقاء درجه اش رسیده بود. آن روزها داشت آماده می شد دوباره برگردد #سوریه. هم قطارهایش قبل تر
💠نحوه شهادت
🔸داشتند میرفتند #اِدلب. بعد همان جا پشت تویوتا🚘 شروع کرد به خواندن:
🍂 #ننم میگفت جبـهه نــرو
🍃جبهه میری، جوریـن نرو
🍂جورین مـیری، اِدلب نرو❌
🍃اِدلب میری، رو #مین نرو
🔹و دوباره گلو صاف کرد که «ولی ما #اومدیم... فقط رو مینش نرفتیم🚷 رو مینشم بریم، #تمومه»
🔸حوالی ظهر رسیدند #جورین و یک راست رفتند پای کار. قبضه ۱۰۷ را تحویل گرفتند. بعد از یکی دو شلیکِ💥 اول فکر کردند، دستی به استتار قبضه و #استحکامات دور و برش بکشند. هنوز گرد و خاک🌫 شلیکهایشان نخوابیده بود که قبضهشان رفت روی هوا. انگار که زمین از جا کنده شده باشد. #حامد را موج انفجار💥 پرت کرد روی تپهی کنار قبضه.
🔹در کمتر از چشم بر هم زدنی، سر تاپایش پر شد از ترکشهای داغ♨️ #فولادی. رفیقش👤 دید که حامد از زمین بلند شد، #دست چپش را که از آرنج قطـ⚡️ــع شده بود آورد بالا و چند مرتبه تکبیر✊ گفت و بعد دوباره نقش زمین شد.
📚کتاب «شبیه خودش»
#شهید_حامد_جوانی 🌷
#سالروز_شهادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
@shahed_sticker161(1).attheme
94.3K
• #شهید_حامد_جوانی
• #تم_رفیق_شهید 📲
• #تم
🔻تم_های_جذّاب_ایتا😍👇
ایتایی متفاوت رو تجربه کن👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1214906384Cdb15194a25
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠نحوه شهادت 🔸داشتند میرفتند #اِدلب. بعد همان جا پشت تویوتا🚘 شروع کرد به خواندن: 🍂 #ننم میگفت ج
💠روحیه خوب و پرنشاطی داشت
یکبار دیدم در حرم #حضرت_رقیه(س)
برای زائرین چایی☕️ میریزد
💠رفتم کنارش👥 هم صحبت شدیم
گفت:فلانی، من تا #شهید_نشم برنمیگردم🚷
#شهید_حامد_جوانی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠روحیه خوب و پرنشاطی داشت یکبار دیدم در حرم #حضرت_رقیه(س) برای زائرین چایی☕️ میریزد 💠رفتم کنارش👥 هم
2⃣5⃣1⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
شهید مدافع حرم حامد جوانی
ولادت: ۱۳۶۹/۰۸/۲۶ تبریز
مجروح: ۱۳۹۴/۰۲/۲۳ لاذقیه
شهادت: ۱۳۹۴/۰۴/۰۴ 🌷
🔰حامد جوانی یکی از جوان ترین شهدای مدافع حرم #آذربایجان است که در روز ۲۳ اردیبهشت ۹۴📆 در منطقه #لاذقیه سوریه مجــ💔ـروح شد. بر اثر شدت جراحات حدود ۴۳ روز در #سوریه و بیمارستان بقیه الله تهران بستری و در حالت #کما بود که سرانجام ۴ تیر ماه ۹۴ به قافله شهدا پیوست🕊🌷
🔰یکی از روزهای پاییـ🍁ـز ۹۳، #حامد خوشحال و خندان به خانه آمد و با ذوق و شوق خاصی گفت: یک خبر خوب دارم😍. همه سرا پا گوش شدیم تا حامد دلیل آنهمه #خوشحالیش را بگوید. حامد گفت: یادتان هست که من همیشه میگفتم که ای کاش ۱۴۰۰ سال پیش به دنیا آمده بودم👶 تا در رکاب حضرت #اباعبدالله(ع) بجنگم و از خاندانش دفاع کنم⁉️ حالا این فرصت برایم پیش آمده تا به #سوریه بروم و از خواهر حضرت اباعبدالله(ع) دفاع کنم👊
🔰پس از اولین اعزام🚌 پسرم به منطقه و بازگشتش در #اسفندماه، وی مدام از حال هوای منطقه و شرایط سخت جنگ💥 در سوریه تعریف میکرد و میگفت: «من در آنجا به عینیت میبینم که چگونه هواپیماهای✈️ آمریکایی به #بهانه بمباران داعشیهایی👹 که در محاصره نیروهای جبهه مقاومت بودند برای آنها با چتر، #اسلحه و مهمات و مواد غذایی🍱 میرسانند و به جای داعشیها نیروهای #سوری و مردمی را بمباران میکنند تا راه فراری برای داعشیها باز کنند
🔰با وجود تعیین زمان #عقد در روز اول فروردین، حامد به من گفت که «بابا من اکنون شرایط ازدواج ندارم❌ من در این #دختر و خانواده ایشان هیچگونه ایرادی نمیبینم، هر ایرادی هست از من است. من نمیخواهم نام کسی در شناسنامهام📖 ثبت شود و بعدا از آنها شرمسار شوم😔 چرا که اگر اینبار خدا بخواهد و من عازم #سوریه شوم مدت زیادی زنده نخواهم بود🚫
🔰از همرزمان حامد شنیدم که در منطقه #لاذقیه یک روستای شیعه نشین در محاصره تکفیریها😈 بود و آنقدر اوضاع وخیمی داشت که حتی #نظامی های سوری برای آزادی آن پیشقدم نمیشدند❌ اما #حامد با تخصصی که در مورد مسائل توپخانه💣 و موشکی داشت، با برنامهریزیها و #مهندسی دقیق👌 توپخانهای و دیدهبانی، ضربههای مهلکی💥 بر داعشیها وارد آورده و چنان #وحشتی در دل آنها ایجاد کرده بود که برای #ترور_حامد نقشههایی کشیده بودند.
🔰ضربات مهلک حامد جوانی به پیکره داعش بحدی بود که بسیاری از تکفیریها از دست او #آواره شده بودند و زمانی که با موشک #ضدتانک «تاو» مورد هدف🎯 قرار میگیرد، از چهار زاویه فیلمبرداری🎥 میشود و تا ماهها این فیلم سر فصل خبر سایتها و شبکههای ماهوارهای #داعشیها بود.
#شهید_حامد_جوانی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠روحیه خوب و پرنشاطی داشت یکبار دیدم در حرم #حضرت_رقیه(س) برای زائرین چایی☕️ میریزد 💠رفتم کنارش👥 هم
🔰پزشکی که از فرودگاه✈️ سوریه همراه حامد بود و در حین پرواز از او #مراقبت میکرد، خیلی منقلب شده بود. سوال کردم: #دکتر حال برادرم چطوره⁉️ گفت: عینه خودشه ..!
🔰گفتم: چی عینه خودشه؟!😟 چندین مرتبه دیگر با حالی #مبهوت، همین کلمات راتکرار کردوگفت: #حامد مثلهِ حضرت عباسه👥 وقتی اولین بار دیدمش انگار #حضرت_اباالفضل رودیدم. دستان قطـ⚡️ـع شده و پیکر #بیچشم وبدن پر از ترکش حامد🌷 حال همه را منقلب میکرد.
🔰حامد ۴۲ روز در #کما بود و نهایتاً در چهارم تیر سال ۹۴ در شبهای ماه مبارک رمضان، به #شهادت رسید🕊 آن زمان بحث مدافعان حرم هنوز درمیان مردم جا نیفتاده بود⭕️ موضوع #امنیتی بود و تشییع پیکرها هم خیلی با شکوه برگزار نمیشد. تشییع پیکر⚰ حامد به عنوان #مدافع_حرم برای اولین بار در تبریز علنی شد.
🔰وقتی #خبر_شهادت به دوستانش رسید، پایگاه بسیج و هیئت های مذهبی تا اذان صبح به صورت کاملاً خودجوش✌️ و بدون اجازه از ارگانها، بنرهایش را در سرتاسر شهر نصب کردند✅ در واقع مسئولین در عمل انجام شده قرار گرفته بودند. تشییع #باشکوهی هم برگزار شد.
راوی: برادرشهید
#شهید_حامد_جوانی 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰پزشکی که از فرودگاه✈️ سوریه همراه حامد بود و در حین پرواز از او #مراقبت میکرد، خیلی منقلب شده بود.
🔸تقریبا یک سال قبل یکی از #همسایه ها نون🍞 پخته بود و چندتایی هم برای ما آورده بود. گذاشتم لای سفره که #حامد عصری برگرده بخوره😋
🔸حامد که اومد رفت سر سفره با اشتیاق😍 نون رو برداشت، نشون میداد خیلی #گرسنه هستش. پرسید: مامان این ها رو #بابا خریده⁉️ گفتم: نه پسرم فلان همسایه آورده. همون لحظه نون رو #گذاشت زمین. اخلاقش رو میدونستم. دلم💓 یجوری شد که چشمش افتاده به نونا شاید دلش بخواد..🙁
🔹فرداش کمی #آرد و وسایل لازم رو خریدم💰 دادم همسایه که برای #حامد نون بپزه. عصری که اومد، نونا رو دادم به حامد که بخوره. گفت: دیروز که گفتم #نمیخورم. گفتم: حامد وسایلشو #خودم خریدم دادم درست کرده. نگام کرد گفت: مامان، پول برق💡 و آب رو کی داد⁉️
🔸فرداش #دوباره وسایل خریدم و از همسایه خواستم ماکروفر♨️ رو بیاره خونه ی ما با هم نون بپزیم. #نان رو آماده کردیم. از همسایه خواستم فعلا ماکروفر رو نبره که حامد بیاد ببینه که خونه خودمون🏡 درست کردیم.
🔹عصر که اومد، گفتم: حامد دیگه هیچ #بهونه ای نداری،😕 همسایه اومد خونه ی خودمون، ماکروفرم نذاشتم ببره که ببینی همه چی #حلاله. گفت: مامان تو از کجا مطمئنی که شوهر همسایه #راضی بوده و یا از رو رودربایستی ماکروفر رو نیاورده؟! آخر سرهم نخورد❌
🔸لابد چیزی میدونست که انقدر مقاومت میکرد. خیلی به #حلال و #حرام حساس بود. خیلی مراقب بود که چیزی که میخوره از کجا اومده⁉️ تا زمانی که مطمئن نمیشد #اصلا دست به غذا یا خوراکی نمی برد❌
به نقل از: مادر شهید
#شهید_حامد_جوانی
✍شهيد نوشت: باشد كه عامل به اين رفتار هاي #شهيدگونه باشيم......
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸تقریبا یک سال قبل یکی از #همسایه ها نون🍞 پخته بود و چندتایی هم برای ما آورده بود. گذاشتم لای سفره ک
💠روحیه خوب و پرنشاطی داشت
یکبار دیدم در حرم #حضرت_رقیه(س)
برای زائرین چایی☕️ میریزد
💠رفتم کنارش👥 هم صحبت شدیم
گفت:فلانی، من تا #شهید_نشم برنمیگردم🚷
#شهید_حامد_جوانی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸تقریبا یک سال قبل یکی از #همسایه ها نون🍞 پخته بود و چندتایی هم برای ما آورده بود. گذاشتم لای سفره ک
🌷هو الشهید🌷
🔹خیلی اهل شوخی و خنده بود. با هر قشری، از هر سنی ارتباط💞 برقرار می کرد و برای ارتباط بهتر، نسبت به سن و #موقعیت افراد رفتار می کرد. و همیشه هم خنده به لب داشت😍 که امروز با اون لبخند ها و شوخی ها تصویر ها و #خاطرات زیبایی تو ذهن خانواده و دوستانش نقش زده.
🔸پسرم حامد رفتارش طوری بود که اگر از کسی کدورت😕 یا ناراحتی داشت سعی میکرد با #خوبی و خنده مشکلش رو حل کنه. ولی یه خط قرمزی⭕️ داشت، #ولایت_فقیه. به ولایت که میرسید می گفت منطقه ی ممنوعه است.
🔹یه دوستی داشتیم که با همه شوخی میکرد یک بار به #شوخی بحثی کرد، که دیدم حامد کشیدش کنار. و با جدیت😐 گفت: با هرکسی دوست داری شوخی کن، با #خونواده م، خودم، دوستام ولی یادت باشه حق نداری با #رهبری شوخی بکنی❌❌ به این نقطه که میرسی باید خط قرمز بکشی.
🔸عاشق #رهبر بود، و همیشه در تعریف و صحبت از دیدارهای رهبریش، از عظمت و هیبت آقا صحبت می کرد👌 ورد زبانش در این چند وقته اخیر شده بود «که میروم تا #اشک در چشمان رهبرم جمع نشود😔»
به نقل از: مادر شهید
#شهید_حامد_جوانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷هو الشهید🌷 🔹خیلی اهل شوخی و خنده بود. با هر قشری، از هر سنی ارتباط💞 برقرار می کرد و برای ارتباط به
💠روحیه خوب و پرنشاطی داشت
یکبار دیدم در حرم #حضرت_رقیه(س)
برای زائرین چایی☕️ میریزد
💠رفتم کنارش👥 هم صحبت شدیم
گفت:فلانی، من تا #شهید_نشم برنمیگردم🚷
#شهید_حامد_جوانی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠روحیه خوب و پرنشاطی داشت یکبار دیدم در حرم #حضرت_رقیه(س) برای زائرین چایی☕️ میریزد 💠رفتم کنارش👥 هم
3⃣5⃣2⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
شهید مدافع حرم حامد جوانی
ولادت: ۱۳۶۹/۰۸/۲۶ تبریز
مجروح: ۱۳۹۴/۰۲/۲۳ لاذقیه💔
شهادت: ۱۳۹۴/۰۴/۰۴ 🌷
🔰حامد جوانی یکی از جوان ترین شهدای مدافع حرم #آذربایجان است که در روز ۲۳ اردیبهشت ۹۴📆 در منطقه #لاذقیه سوریه مجــ💔ـروح شد. بر اثر شدت جراحات حدود ۴۳ روز در #سوریه و بیمارستان بقیه الله تهران بستری و در حالت #کما بود که سرانجام ۴ تیر ماه ۹۴ به قافله شهدا پیوست🕊🌷
🔰یکی از روزهای پاییـ🍁ـز ۹۳، #حامد خوشحال و خندان به خانه آمد و با ذوق و شوق خاصی گفت: یک خبر خوب دارم😍. همه سرا پا گوش شدیم تا حامد دلیل آنهمه #خوشحالیش را بگوید. حامد گفت: یادتان هست که من همیشه میگفتم که ای کاش ۱۴۰۰ سال پیش به دنیا آمده بودم👶 تا در رکاب حضرت #اباعبدالله(ع) بجنگم و از خاندانش دفاع کنم⁉️ حالا این فرصت برایم پیش آمده تا به #سوریه بروم و از خواهر حضرت اباعبدالله(ع) دفاع کنم👊
🔰پس از اولین اعزام🚌 پسرم به منطقه و بازگشتش در #اسفندماه، وی مدام از حال هوای منطقه و شرایط سخت جنگ💥 در سوریه تعریف میکرد و میگفت: «من در آنجا به عینیت میبینم که چگونه هواپیماهای✈️ آمریکایی به #بهانه بمباران داعشیهایی👹 که در محاصره نیروهای جبهه مقاومت بودند برای آنها با چتر، #اسلحه و مهمات و مواد غذایی🍱 میرسانند و به جای داعشیها نیروهای #سوری و مردمی را بمباران میکنند تا راه فراری برای داعشیها باز کنند
🔰با وجود تعیین زمان #عقد در روز اول فروردین، حامد به من گفت که «بابا من اکنون شرایط ازدواج ندارم❌ من در این #دختر و خانواده ایشان هیچگونه ایرادی نمیبینم، هر ایرادی هست از من است. من نمیخواهم نام کسی در شناسنامهام📖 ثبت شود و بعدا از آنها شرمسار شوم😔 چرا که اگر اینبار خدا بخواهد و من عازم #سوریه شوم مدت زیادی زنده نخواهم بود🚫
🔰از همرزمان حامد شنیدم که در منطقه #لاذقیه یک روستای شیعه نشین در محاصره تکفیریها😈 بود و آنقدر اوضاع وخیمی داشت که حتی #نظامی های سوری برای آزادی آن پیشقدم نمیشدند❌ اما #حامد با تخصصی که در مورد مسائل توپخانه💣 و موشکی داشت، با برنامهریزیها و #مهندسی دقیق👌 توپخانهای و دیدهبانی، ضربههای مهلکی💥 بر داعشیها وارد آورده و چنان #وحشتی در دل آنها ایجاد کرده بود که برای #ترور_حامد نقشههایی کشیده بودند.
🔰ضربات مهلک حامد جوانی به پیکره داعش بحدی بود که بسیاری از تکفیریها از دست او #آواره شده بودند و زمانی که با موشک #ضدتانک «تاو» مورد هدف🎯 قرار میگیرد، از چهار زاویه فیلمبرداری🎥 میشود و تا ماهها این فیلم سر فصل خبر سایتها و شبکههای ماهوارهای #داعشیها بود.
#شهید_حامد_جوانی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠روحیه خوب و پرنشاطی داشت یکبار دیدم در حرم #حضرت_رقیه(س) برای زائرین چایی☕️ میریزد 💠رفتم کنارش👥 هم
🌾در روزگار تازهی غفلت #شهید شد
🍂بی اعتنا به عصر جهالت شهید شد🕊
🌾او بر کرانههای ازل #تا_ابد نشست
🍂عادت نکرده بود به عادت #شهیدشد
#شهید_حامد_جوانی
#سالروز_شهادت 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌾در روزگار تازهی غفلت #شهید شد 🍂بی اعتنا به عصر جهالت شهید شد🕊 🌾او بر کرانههای ازل #تا_ابد نشست 🍂
8⃣6⃣2⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰آقا حامد سال ها تو #هیئت فاطمیه (س) طالقانی تبریز به عزاداری🏴 مشغول بود. وقتی ایام #محرم می شد یکی از چرخ های مخصوص حمل باندها🔊 رو برای خودش بر میداشت و وظیفه حمل اون چرخ رو به عهده میگرفت.
🔰با عشقـ❤️ و علاقه خاصی هم این کار رو انجام می داد. وقتی #عاشورا می شد برای هیئت چهار هزار تا نهار🍲 میدادیم که حامد منتظر می شد همه کم کم برن... تا کار #شستن دیگ ها رو شروع کنه...
🔰با گریه😭 و حال عجیبی شروع به کار می کرد.بهش میگفتن آقا حامد شما #افسری و همه میشناسنتون بهتره بقیه این کارو انجام بدن. می گفت: "اینجا یه جایی هست که اگه #سردارم باشی باید شکسته شوی تا بزرگ بشی👌"
🔰و همینطور می گفت: "شفا تو #آخر مجلسه، آخر مجلسم شستن دیگ هاست و من از این دیگ ها #حاجتم رو خواهم گرفت" که بالاخره این طور هم شد😔
#شهید_حامد_جوانی
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌾در روزگار تازهی غفلت #شهید شد 🍂بی اعتنا به عصر جهالت شهید شد🕊 🌾او بر کرانههای ازل #تا_ابد نشست 🍂
🍂او را به چشم پاک😍 توان دید
چون #هلال
🍂هر دیده جای جلوه ی آن
#ماه_پاره نیست
💢و من، یقین می دانم که چنین است.
مگر نه اینکه نگاه، مدار گرانمایه ی وصال است و من، منتهای معنای #وصال را، در نگاه او یافته ام.
⇜در نگاهی که مَامَن خورشید☀️ بود
⇜نگاهی که رو به #نور داشت
⇜نگاهی #نفیس، که تنها در دیده، تفسیر نمی شد.
💢این نگاه
↵همان اندیشه و عقیده و #ایمان بود
↵همان عشق♥️ و راز
↵همان وصل، همان وصال🕊
💢نگاهی که عشق را، با #عطر_یاس🌸 در آمیخته بود. عقیده ای که وصل را، با عطرنرگس در آمیخته بود. اندیشه ای که راز را، با #عطر_خون❣ در آمیخته بود
💢آری! برای #دیدار آن ماه پاره، آن نور✨ آن عشق، برای وصال، باید عطرآگین شد. مملو از عطر خون. و او، دیده در دریای خون بنهاد و گیتی، از عِطرش #مست شد. او دیده و جان درخون بنهاد، بهر نور. بهر همان ماه پاره، بهر نرگس و یاس🥀
💢او #عاشقی کرد و وصال یافت.
او عطر آگین شد و جان راستین یافت.
ما چه می کنیم⁉️
آیا دیده ی #پاکی داریم، برای دیدار آن ماه پاره؟
آیا شایان #آغوش نور گشته ایم؟
آیا عطر یاس و نرگس می دهیم؟
برای عطر نرگس چه کرده ایم؟😭
#ما_چه_میکنیم؟😔
✍نویسنده: #زهرا_مهدیار
#شهید_حامد_جوانی
#ایام_ولادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
♡به نام نور
🍃او را به چشم پاک توان دید، چون #هلال
هر دیده جای جلوه ی آن #ماه_پاره نیست*
و من، یقین می دانم که چنین است.
مگر نه اینکه نگاه، مدار گرانمایه ی وصال است و من، منتهای معنای وصال را، در نگاه او یافته ام.
در نگاهی که مَامَن #خورشید بود.
نگاهی که رو به #نور داشت.
نگاهی نفیس، که تنها در دیده، تفسیر نمی شد.
این نگاه، همان #اندیشه و #عقیده و #ایمان بود.
همان عشق و راز.
همان وصل، همان #وصال.
.
🍃نگاهی که عشق را، با #عطر_یاس در آمیخته بود.
عقیده ای که #وصل را، با #عطر_نرگس در آمیخته بود.
اندیشه ای که راز را، با #عطر_خون در آمیخته بود.😌
.
🍃آری! برای #دیدار آن ماه پاره، آن نور، آن عشق، برای وصال، باید عطرآگین شد. مملو از عطر خون.
و او، دیده در دریای خون بنهاد و گیتی، از عِطرش #مست شد.
او دیده و جان درخون بنهاد، بهر نور
بهر همان ماه پاره، بهر نرگس و یاس.❣
.
🍃 او عاشقی کرد و وصال یافت.
او عطر آگین شد و جان راستین یافت.
ما چه می کنیم؟
آیا دیده ی پاکی داریم، برای دیدار آن ماه پاره؟
آیا شایان #آغوش نور گشته ایم؟
آیا عطر یاس و نرگس می دهیم؟
برای عطر نرگس چه کرده ایم؟
ما چه میکنیم؟😐
.
پ.ن: *جناب حافظ
.
✍نویسنده : #زهرا_مهدیار
.
🌸 به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_حامد_جوانی
.
📅تاریخ تولد : ۲۶ آبان ۱۳۶۹
.
📅تاریخ شهادت : ۴ تیر ۱۳۹۴ .ادلب سوریه
.
📅تاریخ انتشار : ۳ تیر ۱۴۰۰
.
🥀مزار شهید : تبریز_وادی رحمت
.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
♡به نام نور
🍃او را به چشم پاک توان دید، چون #هلال
هر دیده جای جلوه ی آن #ماه_پاره نیست*
🍃و من، یقین می دانم که چنین است. مگر نه اینکه نگاه، مدار گرانمایه ی #وصال است و من، منتهای معنای وصال را، در نگاه او یافته ام. در نگاهی که مَامَن #خورشید بود. نگاهی که رو به نور داشت. نگاهی نفیس، که تنها در دیده، تفسیر نمی شد. این نگاه، همان اندیشه و عقیده و #ایمان بود. همان عشق و راز. همان وصل، همان وصال.
🍃نگاهی که عشق را، با عطر یاس در آمیخته بود. عقیده ای که وصل را، با #عطر_نرگس در آمیخته بود. اندیشه ای که راز را، با عطر خون در آمیخته بود.
🍃آری! برای دیدار آن ماه پاره، آن #نور، آن عشق، برای وصال، باید عطرآگین شد. مملو از #عطر_خون. و او، دیده در دریای خون بنهاد و گیتی، از عِطرش مست شد. او دیده و جان درخون بنهاد، بهر نور بهر همان ماه پاره، بهر نرگس و یاس.
🍃 او عاشقی کرد و وصال یافت. او عطر آگین شد و جان راستین یافت. ما چه می کنیم؟ آیا دیده ی پاکی داریم، برای دیدار آن ماه پاره؟ آیا شایان #آغوش نور گشته ایم؟ آیا #عطر_یاس و نرگس می دهیم؟ برای عطر نرگس چه کرده ایم؟ ما چه میکنیم؟
پ.ن: *جناب حافظ
✍نویسنده : #زهرا_مهدیار
🌸 به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_حامد_جوانی
📅تاریخ تولد : ۲۶ آبان ۱۳۶۹
📅تاریخ شهادت : ۴ تیر ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار : ٢۵ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : تبریز_وادی رحمت
محل شهادت : ادلب سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید_حامد_جوانی 💌 #سالروز_ولادت🎀 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✨به نام نور✨
🎀او را به چشم پاک توان دید، چون هلال
هر دیده جای جلوه ی آن #ماه_پاره نیست*
🎊و من، یقین می دانم که چنین است. مگر نه اینکه نگاه، مدار گرانمایه ی #وصال است و من، منتهای معنای وصال💞 را، در نگاه او یافته ام. در نگاهی که مَامَن #خورشید بود. نگاهی که رو به نور داشت. نگاهی نفیس، که تنها در دیده، تفسیر نمی شد. این نگاه، همان اندیشه و عقیده و #ایمان بود. همان عشق و راز. همان وصل، همان وصال.
🎀نگاهی که عشق♥️ را، با عطر یاس در آمیخته بود. عقیده ای که وصل را، با #عطر_نرگس در آمیخته بود. اندیشه ای که راز را، با عطر خون در آمیخته بود.
🎊آری! برای دیدار آن ماه پاره، آن نور💫 آن عشق، برای وصال، باید عطرآگین شد. مملو از #عطر_خون. و او، دیده در دریای خون بنهاد و گیتی، از عِطرش مست شد. او دیده و جان درخون بنهاد، بهر نور بهر همان ماه پاره، بهر نرگس و یاس🌸
🎀او #عاشقی کرد و وصال یافت. او عطر آگین شد و جان راستین یافت. ما چه می کنیم؟ آیا دیده ی پاکی داریم، برای دیدار آن ماه پاره؟ آیا شایان #آغوش نور گشته ایم؟ آیا #عطر_یاس و نرگس می دهیم؟ برای عطر نرگس چه کرده ایم؟ ما چه میکنیم⁉️
پ.ن: *جناب حافظ
✍نویسنده: #زهرا_مهدیار
#شهید_حامد_جوانی
📅تاریخ تولد: ۲۶ آبان ۱۳۶۹
📅تاریخ شهادت: ۴ تیر ۱۳۹۴
🥀مزار شهید: تبریز_وادی رحمت
محل شهادت: ادلب سوریه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔷شهيد مدافع حرمی که داعش از دستش عاصی شده بود...
💥شهید حامد جوانی متولد ۱۳۶۹/۸/۲۸ در تبريز بودند خانواده ی وی از ابتدا خواستار مذهبی بودنش بودند و از كودكی فرايض دينی را به خوبی انجام می داد.
پرورش دهنده ايشان به گفته ی خانواده اش بسيج بود.
☘شهيد در سال 88 وارد سپاه شد .در سال 94 برای دفاع از حرم بی بی زينب به سوريه رفت و از رشادت خاصی برخوردار بود
از آنجا كه:
🌹🍃يکی از فرماندهان در سوریه نقل می کرد هرچند حامد جوانی ۲۵ ساله بود اما بسیار شجاع و نترس و تنها نیرویی بود که می توانست مثل آچار فرانسه عمل کند؛ یعنی هم می توانست در توپخانه فعالیت کند و هم به صورت زمینی. کامیون را پر از مهمات می کرد و راه می افتاد، وقتی هم می گفتیم داعش در یک کیلومتری ماست، می گفت داعش چه کار می تواند بکند!
🔻فرماندهان رده بالا گفته اند حامد نیرویی بود که داعش از دستش در امان نبود. 🌿همرزمانش این طور می گفتند که اگر شنیدید هزار نفر داعش در لاذقیه به درک واصل شده اند، بدانید که پانصد نفر آنها را حامد کشته است. برای همین هم حامد را با موشک تاو ( موشک ضدتانک ) مورد اصابت قرار دادند.😔🕊
🥀ايشان قبل از شهادت تمامی كارهای خود را اماده كرده بودند حتي عكسهای سنگ قبرشان وچاپ بنرشان را به مادرشان دادند.
#شهید_حامد_جوانی💐
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh