🌷شهید نظرزاده 🌷
❤️عاقبت رفاقت با #شهدا اینگونه است خوش عهد که بودی ؛ همنشین دوست شهیدت خواهی شد😍 #شهدا_خوب_دوستی_م
💠حاج احمد کاظمی سرش #ترکش خورده بود!
در حالت #کما بود!
رو تخت بیمارستان یهو پاشد نشست!
رفقاش گفتن چیشد بیهوش بودی که؟
گفت: #حضرت_زهرا اومد...
گفت پسرم پاشو برو به کارات برس...
رفقای #محسن_حججی میگفتن؛
محسن جلومون تیر خورد و افتاد!
بالاسرش #فاتحه هم خوندیم!
داعشیا که رسیدن #محسن پاشد! وایساد!!
شاید #حضرت_زهرا اومد...
گفت پسرم پاشو به کارت برس...
#یادشهداباصلوات
#روایتی_از_حاج_حسین_یکتا
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
4⃣4⃣3⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠پرستارى كه با #شهادت يك رزمنده متحول شد!
🌷یکی از مجروحان بستری در بخش «آی سی یو» یک هفته در #کما (بیهوشی) به سر می برد. پس از یک هفته چند لحظه چشمهایش👀 را باز کرد و یکی از #پرستاران را صدا زد و گفت:
خواهر خواهش می كنم یک ورق و قلم📝 بیاورید و چیزهایی را که می گویم یادداشت کنید....
🌷پرستار گفت: ورق و قلم دارم #بفرمایید تا من بنویسم✍. مجروح گفت: بنویسید که من در تاریخ ... و در ساعت ... #شهید می شوم😦. به پدر و مادرم هم می گویم من به آرزویی که داشتم رسیدم و آقا #امام_زمان (عج) را دیدم😍 و امام این نوید را به من دادند👌.
🌷پس از گفتن این چند جمله دوباره مجروح به حالت #کما می رود. پرستار که صحبت های مجروح را نپذیرفته بوده🚫، سعی می کند که حرفهای او را فراموش کند🗯 اما از طرفی هم او را زیر نظر می گیرد تا ببیند تا چه حد #صحبتهای آن جوان صحت دارد.
🌷....درست #همان ساعتی که مجروح گفته بود بالای سر او می رود. در یک لحظه می بیند که #تنفس مجروح قطع می شود😨. خیلی تلاش می کند او را برگرداند اما موفق نمی شود❌ و مجروح به #شهادت می رسد🕊.
🌷پرستار که از اعتقادات #مذهبی کاملی برخوردار نبود با شهادت🕊 آن برادر متحول شد. او گفت: پس از این که مجروح با من صحبت کرد خیلی تلاش کردم که به خودم بقبولانم که حرفهای او #صحت ندارد و او این حرفها را در عالم رویا گفته است ⚡️اما وقتی که او درست در همان تاریخ و لحظه ای که گفته بود به #شهادت رسید من دگرگون شدم و از آن روز به ارتباط روحانی و امدادهای غیبی #ایمان آوردم.👌
راوى: #اعظم_نامدارى_پور
از بانوان ايثارگر دوران دفاع مقدس
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
خواب شهادتشو🌷 دیده بودم.میدونست پیمانه اش پره.کفن خریده ومتبرک کرده بود.⚡️امایه مدت بوددائماسفربه #س
7⃣5⃣4⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠به روایت مادر شهید
🔹صبح به حاج آقا گفتم: «یه خبر از #ابوالفضل بگیرین.»نزدیک ظهر زنگ زدم☎️، گفتند: «دارم میام خونه🏡.»
🔸پرسیدم: «چرا این موقع؟»
گفتند: چون امروز روز خانواده است، میخواهم دور هم👥👥 باشیم.
🔹گفتم: کی تا حالا ما روز #خانواده دور هم بودیم⁉️گفتند: حالا دامادها هم میآیند.
🔸گفتم: من که خبر نداشتم، آن قدر نهار نداریم. ناهار🍲 خریدند و آمدند.پرسیدم: از #ابوالفضل چه خبر؟
🔹خیلی من من کردند و گفتند: «مثل اینکه #پاش تیر💥 خورده.» بعد دیدم یکی یکی فامیلها آمدند.
🔸گفتم: اگه تیر 💥خورده چرا همه دارن میان اینجا؟گفتند: مثل اینکه ابوالفضل رفته تو #کما.
🔹نزدیک غروب، دامادمان شروع کرد به خواندن #زیارت_عاشورا و روضه آقا اباالفضل. بعد هم بلندبلند گریه کرد😭
🔸وسط گریههایش گفت: 《آقا،یا اباعبدالله!
#خبر_شهادت اباالفضل رو نتونستی به اهل خیمه بدی و ستون خیمه رو به کنایه بر زمین انداختی⚡️، من چطور به اهل این خانه🏡 خبر بدم که ما دیگه #اباالفضل...》😭
🔹تازه فهمیدم که اباالفضلم به آرزوش رسیده😭
#شهید_ابوالفضل_شیروانیان
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
حلما؛ دختری که 17 روز پس از #شهادتـــــ پدر به دنیا آمد💕 حلما یعنی صبور؛ از صفات حضرت #زینب (س) است
💠عشق به فرزند یا شهادت؟
خیلی #مشتاق بود بچه به دنیا بیاید و او را ببیند و همیشه میگفت: «پس این بچه کی به دنیا میآید؟ »
خیلی دوست داشت دخترش را ببیند ولی #عشقش به حضرت زینب(س)بیشتر بود. اگر بیشتر نبود اول #صبر میکرد بچه اش به دنیا می آمد و بعد میرفت. اما دیگرهیچ چیز نمیتوانست جلوی او را بگیرد و برای #دفاع از حرم حضرت زینب(س) رفت سوریه...
حلما 17 روز بعد از شهادت پدرش به دنیا آمد. میثم قبل از شهادتش یک روز از سوریه #زنگ زد و با هم صحبت کردیم. من اواخر دوره #بارداری_ام بود و روزهای سختی را میگذراندم.
به او گفتم: «خسته شدم. زودتر بیا خانه » گفت: «زهره جان! سپردمتان به حضرت زینب(س)و از خانم خواسته ام به شما سر بزند...
«میثم نجفی» مدافع حرم حضرت زینب(س)که در شهر حلب سوریه مجروح شده بود، پس از چند روز #کما در 13 آذر 93 به آرزویش که #شهادت بود رسید.
#شهید_میثم_نجفی
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠روحیه خوب و پرنشاطی داشت یکبار دیدم در حرم #حضرت_رقیه(س) برای زائرین چایی☕️ میریزد 💠رفتم کنارش👥 هم
2⃣5⃣1⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
شهید مدافع حرم حامد جوانی
ولادت: ۱۳۶۹/۰۸/۲۶ تبریز
مجروح: ۱۳۹۴/۰۲/۲۳ لاذقیه
شهادت: ۱۳۹۴/۰۴/۰۴ 🌷
🔰حامد جوانی یکی از جوان ترین شهدای مدافع حرم #آذربایجان است که در روز ۲۳ اردیبهشت ۹۴📆 در منطقه #لاذقیه سوریه مجــ💔ـروح شد. بر اثر شدت جراحات حدود ۴۳ روز در #سوریه و بیمارستان بقیه الله تهران بستری و در حالت #کما بود که سرانجام ۴ تیر ماه ۹۴ به قافله شهدا پیوست🕊🌷
🔰یکی از روزهای پاییـ🍁ـز ۹۳، #حامد خوشحال و خندان به خانه آمد و با ذوق و شوق خاصی گفت: یک خبر خوب دارم😍. همه سرا پا گوش شدیم تا حامد دلیل آنهمه #خوشحالیش را بگوید. حامد گفت: یادتان هست که من همیشه میگفتم که ای کاش ۱۴۰۰ سال پیش به دنیا آمده بودم👶 تا در رکاب حضرت #اباعبدالله(ع) بجنگم و از خاندانش دفاع کنم⁉️ حالا این فرصت برایم پیش آمده تا به #سوریه بروم و از خواهر حضرت اباعبدالله(ع) دفاع کنم👊
🔰پس از اولین اعزام🚌 پسرم به منطقه و بازگشتش در #اسفندماه، وی مدام از حال هوای منطقه و شرایط سخت جنگ💥 در سوریه تعریف میکرد و میگفت: «من در آنجا به عینیت میبینم که چگونه هواپیماهای✈️ آمریکایی به #بهانه بمباران داعشیهایی👹 که در محاصره نیروهای جبهه مقاومت بودند برای آنها با چتر، #اسلحه و مهمات و مواد غذایی🍱 میرسانند و به جای داعشیها نیروهای #سوری و مردمی را بمباران میکنند تا راه فراری برای داعشیها باز کنند
🔰با وجود تعیین زمان #عقد در روز اول فروردین، حامد به من گفت که «بابا من اکنون شرایط ازدواج ندارم❌ من در این #دختر و خانواده ایشان هیچگونه ایرادی نمیبینم، هر ایرادی هست از من است. من نمیخواهم نام کسی در شناسنامهام📖 ثبت شود و بعدا از آنها شرمسار شوم😔 چرا که اگر اینبار خدا بخواهد و من عازم #سوریه شوم مدت زیادی زنده نخواهم بود🚫
🔰از همرزمان حامد شنیدم که در منطقه #لاذقیه یک روستای شیعه نشین در محاصره تکفیریها😈 بود و آنقدر اوضاع وخیمی داشت که حتی #نظامی های سوری برای آزادی آن پیشقدم نمیشدند❌ اما #حامد با تخصصی که در مورد مسائل توپخانه💣 و موشکی داشت، با برنامهریزیها و #مهندسی دقیق👌 توپخانهای و دیدهبانی، ضربههای مهلکی💥 بر داعشیها وارد آورده و چنان #وحشتی در دل آنها ایجاد کرده بود که برای #ترور_حامد نقشههایی کشیده بودند.
🔰ضربات مهلک حامد جوانی به پیکره داعش بحدی بود که بسیاری از تکفیریها از دست او #آواره شده بودند و زمانی که با موشک #ضدتانک «تاو» مورد هدف🎯 قرار میگیرد، از چهار زاویه فیلمبرداری🎥 میشود و تا ماهها این فیلم سر فصل خبر سایتها و شبکههای ماهوارهای #داعشیها بود.
#شهید_حامد_جوانی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠روحیه خوب و پرنشاطی داشت یکبار دیدم در حرم #حضرت_رقیه(س) برای زائرین چایی☕️ میریزد 💠رفتم کنارش👥 هم
🔰پزشکی که از فرودگاه✈️ سوریه همراه حامد بود و در حین پرواز از او #مراقبت میکرد، خیلی منقلب شده بود. سوال کردم: #دکتر حال برادرم چطوره⁉️ گفت: عینه خودشه ..!
🔰گفتم: چی عینه خودشه؟!😟 چندین مرتبه دیگر با حالی #مبهوت، همین کلمات راتکرار کردوگفت: #حامد مثلهِ حضرت عباسه👥 وقتی اولین بار دیدمش انگار #حضرت_اباالفضل رودیدم. دستان قطـ⚡️ـع شده و پیکر #بیچشم وبدن پر از ترکش حامد🌷 حال همه را منقلب میکرد.
🔰حامد ۴۲ روز در #کما بود و نهایتاً در چهارم تیر سال ۹۴ در شبهای ماه مبارک رمضان، به #شهادت رسید🕊 آن زمان بحث مدافعان حرم هنوز درمیان مردم جا نیفتاده بود⭕️ موضوع #امنیتی بود و تشییع پیکرها هم خیلی با شکوه برگزار نمیشد. تشییع پیکر⚰ حامد به عنوان #مدافع_حرم برای اولین بار در تبریز علنی شد.
🔰وقتی #خبر_شهادت به دوستانش رسید، پایگاه بسیج و هیئت های مذهبی تا اذان صبح به صورت کاملاً خودجوش✌️ و بدون اجازه از ارگانها، بنرهایش را در سرتاسر شهر نصب کردند✅ در واقع مسئولین در عمل انجام شده قرار گرفته بودند. تشییع #باشکوهی هم برگزار شد.
راوی: برادرشهید
#شهید_حامد_جوانی 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠روحیه خوب و پرنشاطی داشت یکبار دیدم در حرم #حضرت_رقیه(س) برای زائرین چایی☕️ میریزد 💠رفتم کنارش👥 هم
3⃣5⃣2⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
شهید مدافع حرم حامد جوانی
ولادت: ۱۳۶۹/۰۸/۲۶ تبریز
مجروح: ۱۳۹۴/۰۲/۲۳ لاذقیه💔
شهادت: ۱۳۹۴/۰۴/۰۴ 🌷
🔰حامد جوانی یکی از جوان ترین شهدای مدافع حرم #آذربایجان است که در روز ۲۳ اردیبهشت ۹۴📆 در منطقه #لاذقیه سوریه مجــ💔ـروح شد. بر اثر شدت جراحات حدود ۴۳ روز در #سوریه و بیمارستان بقیه الله تهران بستری و در حالت #کما بود که سرانجام ۴ تیر ماه ۹۴ به قافله شهدا پیوست🕊🌷
🔰یکی از روزهای پاییـ🍁ـز ۹۳، #حامد خوشحال و خندان به خانه آمد و با ذوق و شوق خاصی گفت: یک خبر خوب دارم😍. همه سرا پا گوش شدیم تا حامد دلیل آنهمه #خوشحالیش را بگوید. حامد گفت: یادتان هست که من همیشه میگفتم که ای کاش ۱۴۰۰ سال پیش به دنیا آمده بودم👶 تا در رکاب حضرت #اباعبدالله(ع) بجنگم و از خاندانش دفاع کنم⁉️ حالا این فرصت برایم پیش آمده تا به #سوریه بروم و از خواهر حضرت اباعبدالله(ع) دفاع کنم👊
🔰پس از اولین اعزام🚌 پسرم به منطقه و بازگشتش در #اسفندماه، وی مدام از حال هوای منطقه و شرایط سخت جنگ💥 در سوریه تعریف میکرد و میگفت: «من در آنجا به عینیت میبینم که چگونه هواپیماهای✈️ آمریکایی به #بهانه بمباران داعشیهایی👹 که در محاصره نیروهای جبهه مقاومت بودند برای آنها با چتر، #اسلحه و مهمات و مواد غذایی🍱 میرسانند و به جای داعشیها نیروهای #سوری و مردمی را بمباران میکنند تا راه فراری برای داعشیها باز کنند
🔰با وجود تعیین زمان #عقد در روز اول فروردین، حامد به من گفت که «بابا من اکنون شرایط ازدواج ندارم❌ من در این #دختر و خانواده ایشان هیچگونه ایرادی نمیبینم، هر ایرادی هست از من است. من نمیخواهم نام کسی در شناسنامهام📖 ثبت شود و بعدا از آنها شرمسار شوم😔 چرا که اگر اینبار خدا بخواهد و من عازم #سوریه شوم مدت زیادی زنده نخواهم بود🚫
🔰از همرزمان حامد شنیدم که در منطقه #لاذقیه یک روستای شیعه نشین در محاصره تکفیریها😈 بود و آنقدر اوضاع وخیمی داشت که حتی #نظامی های سوری برای آزادی آن پیشقدم نمیشدند❌ اما #حامد با تخصصی که در مورد مسائل توپخانه💣 و موشکی داشت، با برنامهریزیها و #مهندسی دقیق👌 توپخانهای و دیدهبانی، ضربههای مهلکی💥 بر داعشیها وارد آورده و چنان #وحشتی در دل آنها ایجاد کرده بود که برای #ترور_حامد نقشههایی کشیده بودند.
🔰ضربات مهلک حامد جوانی به پیکره داعش بحدی بود که بسیاری از تکفیریها از دست او #آواره شده بودند و زمانی که با موشک #ضدتانک «تاو» مورد هدف🎯 قرار میگیرد، از چهار زاویه فیلمبرداری🎥 میشود و تا ماهها این فیلم سر فصل خبر سایتها و شبکههای ماهوارهای #داعشیها بود.
#شهید_حامد_جوانی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💢خیلی شلوغ بود و همیشه در منزل #شعر و آواز🎵 میخواند. یادم هست یکبار که میخواستم #نماز بخوانم، گفتم
💠عشق به فرزند یا شهادت؟
🔹خیلی #مشتاق بود بچه به دنیا بیاید و او را ببیند و همیشه میگفت: «پس این بچه کی به دنیا میآید؟ »
🔸خیلی دوست داشت دخترش را ببیند ولی #عشقش به حضرت زینب(س)بیشتر بود. اگر بیشتر نبود اول #صبر میکرد بچه اش به دنیا می آمد و بعد میرفت. اما دیگرهیچ چیز نمیتوانست جلوی او را بگیرد و برای #دفاع از حرم حضرت زینب(س) رفت سوریه...
🔹حلما 17 روز بعد از شهادت پدرش به دنیا آمد. میثم قبل از شهادتش یک روز از سوریه #زنگ زد و با هم صحبت کردیم. من اواخر دوره #بارداری_ام بود و روزهای سختی را میگذراندم.
🔸به او گفتم: «خسته شدم. زودتر بیا خانه » گفت: «زهره جان! سپردمتان به حضرت زینب(س)و از خانم خواسته ام به شما سر بزند...
🔹«میثم نجفی» مدافع حرم حضرت زینب(س)که در شهر حلب سوریه مجروح شده بود، پس از چند روز #کما در 13 آذر 93 به آرزویش که #شهادت بود رسید.
#شهید_میثم_نجفی🌷
شادی روحش #صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
یک بسیجی دیگر در تهران به شهادت رسید
🔹بسیجی مدافع امنیت " #حسن_مختارزاده" طلبه پایه ۶ مدرسه علمیه عترت قم و عضو گردان بسیجیان امام علی(ع) سعادت آباد تهران که به دلیل مجروحیت توسط اشرار اغتشاشگر از ۲۲ روز پیش در بیمارستان در حالت #کما بستری بود، سرانجام به فیض #شهادت نائل آمد🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh