سردار عشق. صادق آتشی .mp3
3.8M
🎼 #سردار_عشق
🏴 در رثای سردار سرافراز اسلام؛ شهید حاج قاسم سلیمانی
🎤شاعر؛آهنگساز و خواننده: سیدصادق آتشی
تقدیم به #شهید_قاسم_سلیمانی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 توصیه شهید حاج قاسم سلیمانی به دخترش پس از رفتار ناحق یک استاد دانشگاه
🔹 روایت دکتر طهرانچی، رئیس دانشگاه آزاد اسلامی از اتفاقی که در دوره ریاستش بر دانشگاه شهید بهشتی افتاد.
#شهید_قاسم_سلیمانی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
صفحہ ۱۵۶ استاد پرهیزگار .MP3
943.2K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم
✨سوره مبارکه اعراف✨
#قرائت_صفحه_صدوپنجاه_وششم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌺بسم رب الشهدا و الصدیقین🌺 ⭐️ #ختم_قرآن 👈برای نابودی دشمنان اسلام و سلامتی و تعجیل در فرج آقا صاحب
👆👆
دوستان #ختم_دوم قرآن انجام شد✅
ان شاءالله خداوند از همه شما بزرگواران قبول کنه🌺
از #ختم_سوم قرآن هدیه به روح شهید #قاسم_سلیمانی و همراهان شهیدش جا نمونید 👆👆
🌾ان شاءالله عنایت #امام_زمان(عج) و شهدا🌷 شامل حالتون بشه
لطفا #جزء های انتخابی خودتون رو به آی دی زیر اعلام بفرمایید.↙️
🆔 @alireza71
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مردم از تهران به #واشنگتن:
👈تو شروع کردی
#ما_تمامش_میکنیم
#انتقام_سخت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
اشک های مقام معظم رهبری در هنگام نماز بر پیکر مطهر شهدا 😭 ⚜اللهم انا لانعلم منهم الا خیرا⚜ صدقه بر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمازت قبول #رهبرم
چه کردند با #دلت که اینگونه اشک هایت میریزد😭 چه کردند که مابین نمازت مکث میکنی و #بغض_هایت را میخوری⁉️
خداوند سبحان #لعنتشان کند
چه کردند با مولایمان♥️ که اینگونه بالای سر #علمدارش اشک میریزد
#رهبرم مبادا دلت بلرزد
باور کن اینها شعار نیست❌
ماهمه #جانمان رابرایت خواهیم داد✊
#سردارم بلند شو، بلند شو که رهبرم تنهاشد😭 سردارم بلندشو با اقتدار جلوی #اقایمان بایست. بگذار هنوز هم دلش گرم نگاهت باشد. چه کرده ای سردار عزیز که با نبودت #ملتی را داغدار💔 کرده ای
پاشو عزیز با دستهایت #اشکهای_رهبرم را پاک کن. پاشو سردار دلها دور #علی را حرامیان گرفته اند😭 بلند شو عزیز قلبها #جگرمان اتش گرفته است.
#رهبرم اشک هایت را پاک کن. من به فدای بغض هایت😔 مبادا احساس تنهایی کنی✘
ای رهبرم چه زیبا با #معبودت درددل کردی، چه زیبا نمازی بر پیکر علمدارت🌷 خواندی، من به فدای اشک های سوزانت، گریه نکن😭 مولایم ماهنوز تای پای جان کنارت ایستاده ایم✌️🇮🇷
رهبرم عزیزم #نمازت_قبول
💥برای تصلی دل رهبر عزیز♥️ و داغدارم در حد توانت #صلوات بفرست
#صدقه فراموش نشه🙏
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درخواست حاجقاسم از مردم برای روز تشییع پیکرش
🔹در کنار جنازهام برایم اقرار بگیرید
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیکر مطهر شهید قاسم سلیمانی پس از ۸ ساعت به میدان آزادی رسید
#سردار_آسمانی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
سیب سرخی- به یاد حاج قاسم.mp3
3.58M
▶️مداحی فوق العاده زیبای
حاج حسین سیب سرخی تقدیم
به شهید والامقام حاج قاسم سلیمانی
❣همه کفن میپوشیم
خونتو پس میگیریم
❣چه خوبه با شهادت
تو این مسیر بمیریم
تقدیم به #شهید_قاسم_سلیمانی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🔻تلاشهای حاج قاسم برای #ورود_دارو به کشور
💊وزیر بهداشت: سردار شهید سپهبد، #شهید_قاسم_سلیمانی، در این یک سال بسیار ما را همراهی و حمایت کرد تا توانستیم از مسیرهای مختلف حلقه #تحریمها را بشکنیم⚡️ تا مردم در خصوص بحث دارو و تجهیزات پزشکی با مشکل زیادی روبه رو نشوند📛
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
وصیت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی دفن در کنار شهید حسین یوسف اللهی است؛ #شهید_حسین_یوسف_الهی کیست؟
🔰شهیدمحمدحسین یوسف اللهی کیست که #سردار_سلیمانی وصیت کرد کنار او دفن شود⁉️
🔹شهید یوسف الهی به من گفت: در کنار #اروند بمان و جذر و مدّ آب را که روی میله ثبت میشود بنویس📝 بعد خودش برای مأموریّت دیگری حرکت کرد.
🔸نیمه شب خوابم برد😴( فقط ۲۵ دقیقه) من برای این فاصلة زمانی، از پیش خودم #عددهایی را نوشتم. وقتی #شهید یوسف الهی آمد، بی مقدّمه به من خیره شد وگفت: #شهادتت به تاخیر افتاد😢
🔹با تعجّب به او را نگاه میکردم😟 که گفت: چرا آن ۲۵ دقیقه را از #پیش_خودت نوشتی؟ اگر مینوشتی که خوابم برد، بهتر از دروغ🚫 نوشتن بود. در آن شب و در آنجا هیچ کس جز خدا همراه من نبود.
📚نخل های سوخته
#شهید_حسین_یوسف_الهی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ #لذت_آغوش_خدا 167 #ولایت 26 #استاد_پناهیان🔻 🌺 عنایت امام (ع) سخت ترین کارها رو برای آدم زیبا م
❣﷽❣
#لذت_آغوش_خدا 168
#ولایت 27
#استاد_پناهیان🔻
🔷 یه شخصی اومد خدمت امام صادق علیه السلام و عرض کرد: آقا جان ما صدهزار تا شیعه توی خراسان داریم. اگه دستور بدید همه قیام میکنن.
🗡⚔🛡🗡⚔️
🌹حضرت بهش فرمود: برو توی آتش این تنور!🔥
⭕️گفت: آقا جان حالا ما یه چیزی گفتیما!😅😰شما زیاد جدی نگیرید!
‼️😒
🌷 یکی از یاران خاص حضرت به نام هارون مکی وارد شد. حضرت بهش فرمود برو توی آتش!🔥🔥
ایشون بدون معطلی رفت توی آتش👌👏👏
💢 این بنده خدا مدام دلشوره داشت و حواسش به تنور بود. 🙄😒😢
🌺 بعد امام بهش فرمود: برو ببین حالش چطوره؟
اون مرد رفت و دید که هارون مکی وسط آتش به آرومی نشسته....😊💖
🔶 شاید تا حالا این داستان رو شنیده باشید اما اجازه بدید به این ماجرا با یه "دیدِ درست" نگاه کنیم. 🔭
✔️ قطعاً اینطور نبوده که اون یار حضرت با ناراحتی و غُر زدن وارد آتش بشه ☺️
👈 "چون امام دلش رو برده و کارش رو آسون کرده بود...." ❤️
✅ در واقع امام به اون مرد فرمود که اگه کسانی رو دارید که :
"دلشون برای امامشون رفته باشه
و کار براشون آسون شده باشه"
بیارید تا قیام کنیم....😌💞
#ادامه_دارد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
در تاریخ الیعقوبی آمده است که
چون خبر کشته شدن
#مالک_اشتر به حضرت علی
(علیهالسلام) رسید
به شدت نالید😭 و به دردآمد و فرمود:
⚜«عَلى مِثلِکَ فَلتَبکِ البَواکی یا مالِکُ، وأنّى مِثلُ مالِک!»
🔅 اى مالک!
گریه کنندگان باید
بر همچون تویى بگریند.
کجا کسى همانند #مالک است⁉️
ای مردم بگریید بر #مالک_سید_علی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
ای آلاله های زیبا🌷
ما #مدیون خونتون هستیم
برادر بریر که امشب #سالگردته
انگار حاجقاسم میدونست که روز شهادت شما #شهید میشه🕊 و روز خاکسپاریتون میشه روز خاکسپاری خودش.
پارسال همین موقع #شب_وداع شهید بریری🌷 بود و فردا روز خاکسپاری. برای شما #سرداردلها هم امشب شب وداع و فردا روز خاکسپاریتون هست😔
برادر بریر میدونی که این روزها ایران🇮🇷 ما عزادار شده، دعا کن که به حق خون پاک #شهیدحاجقاسمسلیمانی و همرزمانش👥 و همچنین شما #شهدای گرانقدر🌷 ایران ما از اینکه #سردارش را از دست داده ولی در دل همه ایرانیان♥️ جا دارد
انشاءالله همیشه که با بودن حاج قاسم ایران ما دارای #امنیت و آرامش بوده و الان هم باشد👌
هیچ وقت یادمون نمیره سالگرد #شهید_بریری و#شهیدقاسمسلیمانی میشه 17دی😭😭
شهدای گرانقدر و والامقام ما #شرمندهایم به شما😔 هر قدمی هم برایتان بگیریم به اندازه یک قدم شما برای ما نمیشود❌ما به پدر، مادر، همسر و فرزندان گرامیتون بدهکاریم و همیشه شرمنده #خونواده_شهدا هستیم.
#شهید_قاسم_سلیمانی
#شهید_علیرضا_بریری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠ #اینک_شوڪران ✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 8⃣5⃣ #قسمت_پنجاه_وهشتم 📖
❣﷽❣
📚 #رمان
#اینک_شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی
به روایت همسر( شهلا غیاثوند )
9⃣5⃣ #قسمت_پنجاه_ونهم
📖صدای خانم نصیری را شنیدم. بیدار شده بودند. اشکم را پاک کردم😢 و در زدم. انقدر به این طرف و ان طرف تلفن کردم تا مکان #تصادف و مکان نزدیک ان را پیدا کردم. هدی را فرستادم مدرسه، زنگ زدم☎️ داداش رضا و خواهر هایم بیایند. محمدحسن و هدی را سپردم به #رضا، میدانستم هدی داییش را خیلی دوست دارد و کنار او ارام تر است.
📖سوار ماشین🚙 اقای نصیری شدم. زهرا و شوهر خواهرم اقا نعمت هم سوار شدند، عقب نشسته بودم. صدای پچ پچ ارام اقا نعمت و اقای نصیری با هم را میشنیدم و صدای زنگ موبایل هایی📱 که خبر ها را رد و بدل میکرد. ساعت ماشین #ده_صبح را نشان میداد. سرم را تکیه دادم به شیشه و خیره شدم به بیابان های اطراف جاده.
📖کم کم سر وصدای ماشین خوابید. #محسن را دیدم که وسط بیابان افسار اسبی🐎 را گرفته بود و به دنبال خودش میکشید، روی اسب #ایوب نشسته بود. قیافه اش درست عین وقت هایی بود که بعد از موج گرفتگی حالش جا می امد؛ مظلوم و خسته😢
📖-ایوب چرا نشسته ای روی اسب و این #بچه پیاده است؟ بلند شو
محسن انگشتش را گذاشت روی بینی. زهرا دستم را گرفت"چی شده شهلا‼️"
بیرون وسط بیابان دیگر کسی نبود. صدای اقا نعمت را میشنیدم که حالم را میپرسید. #زهرا را میدیدم که شانه هایم را میمالید. خودم را میدیدم که نفسم بند امده و چانه ام میلرزد😭
📖هر طرف ماشین را نگاه میکردم #چشمهای خسته ی ایوب را میدیدم. حس میکردم بیرون از ماشینم و فرسنگ ها از همه دورم، تک و تنها👤 و بی کس با چشم های خسته ای ک نگاهم میکند. قطره های اب را روی صورتم حس کردم. زهرا با بغض گفت: شهلا خوبی⁉️ تو را بخدا ارام باش.
📖اشکم که ریخت صدای ناله ام بلند شد.
_ایوب رفت، من میدانم😭 #ایوب تمام شد
برگه امبولانس🚑 توی پاسگاه بود. دیدمش رویش نوشته بود #اعلام_مرگ، ساعت ده، احیا جواب نداد.
🖋 #ادامه_دارد...
📝به قلم⬅️ #زینب_عزیزمحمدی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✫⇠ #اینک_شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی
به روایت همسر( شهلا غیاثوند )
0⃣6⃣ #قسمت_شصت
📖توی #بیمارستان دکتر که صورت رنگ پریده ام را دید، اجازه نداد حرف بزنم. با دست اشاره کرد به نیمکت بنشینم🛋
_ارام باشید خانم، حال ایشان ....
چادرم را توی مشتم فشردم و هق هق کردم
+به من #دروغ نگو، هجده سال است دارم میبینم هر روز ایوب اب میشود. هر روز درد میکشد💔 میبینم که هر روز میمیرد و زنده میشود. میدانم که #ایوب_رفته است.
📖گردنم را کج کردم و ارام پرسیدم: رفته؟🙁 دکتر سرش را پایین انداخت و #سردخانه را نشان داد. توی بغل زهرا وا رفتم. چقدر راحت پرسیدم "ایوب رفته؟"
📖امکان نداشت ایوب برای #عملیاتی به جبهه نرود و من پشت سرش نماز حاجت نخوانم. سر سجادت زار نزنم😭 که برگردد. از فکر زندگی بدون ایوب💕 مو به تنم سیخ میشد. ایوب چه فکری درباره من میکرد؟ فکر میکرد از اهنم؟ فکر میکرد اگر اب شدنش را تحمل کنم #نبودنش هم برایم ساده است؟
📖چی فکر میکرد که ان روز وسط شوخی هایمان در باره مرگ گفت: حواست باشد بلند بلند گریه نکنی✘ سر وصدا راه نیاندازی، یک وقت وسط گریه و زاری هایت #حجابت کنار نرود. حجاب هدی، حجاب خواهر هایم. کسی صدای انها را نشنود🔇 مواظب باش به اندازه مراسم بگیرید، به اندازه گریه کنید.
📖زهرا اخرین قطره های اب قند را هم داد بخورم. صدای داد و بیداد #محمدحسین را میشنیدم. با لباس خاکی و شلوار پاره و خونی جلوی پرستارها ایستاده بود. خواستم بلند شوم، زهرا دستم را گرفت و کمک کرد. محمدحسین امد جلو صورت خیس من و زهرا را که دید.
🖋 #ادامه_دارد...
📝به قلم⬅️ #زینب_عزیزمحمدی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh