چگونه عبادت کنم_20.mp3
9.67M
#چگونه_عبادت_کنم؟ 20 🤲
💢هدف عبادت، توشه چینی ست!
توشه چینی؛ یعنی تهیهی ابزار لازم و مورد استفاده، برای زندگی بعد از وفات!
عبادت چگونه میتواند، به توشه چینی منجر شود؟
#استاد_شجاعی👆
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣کاش بودی ⇜تا دلمـ💕 تنها نبود ⇜تا اسير #غصه فردا نبود ❣کاش بودی ⇜تا برای #قلب من زندگی ⇜اين گون
#رفیق یعنی همراه..
وقتی رفیقت شدم
فهمیدم باید همراهت👥 شوم
#راهت را ادامه میدهم..
اگر چه خیلی از تو عقب ماندم😔
ولی #پشت_سرت می آیم
رفیق جان🌺
#رفیق_شهیدم♥️
#شهید_امید_اکبری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
★دست بگذار به #قلب نگرانم بابا
💢تا که آرام شود💗 روح و روانم بابا
★چند وقت است
💢صدایم نزدی #دختر_من
★چند وقت است
💢نگفتم به تو #جانم_بابا😭
#شهید_جهانگیر_جعفری_نیا
#شبتون_شهدایی🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم❣
#یوسفِ گُمگشتهای دارد دلِ کنعانیام
شمعم🕯 ودرخویش میریزم
شبی بارانیام
آه احساسِ مرا ای کاش میفهمید شهر
من به دنبالِ #توام
بس نیست سر گردانیام⁉️
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍂خنده هـايت😍
آنچنان جادو كند #جانِ_مرا💗
🍂هر چه غــ💔ـم آيد سرم
#هرگــــز نبينم آفتی
#سردارشهید_حسین_همدانی
#سلام_صبحتون_شهدایی🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌴فرمانده نظامی قرارگاه درعا، مستشار نظامی درعراق یا #خلیل_عقاب دانشکده افسری در دانشگاه امام حسین
🔸هوش💭 خیلی بالایی داشت. آنقدر که بعد از چند جلسه کلاس درس را خوب یاد میگرفت و استاد به عنوان #کمک_مربی و استاد از او استفاده میکرد.
🔹اگر جایی #مسئولیتی به عهده میگرفت اینطور نبود که فقط بایستد و دستور دهد❌ خودش پا به پای نیروهایش کار میکرد. اهل #رئیس بازی درآوردن نبود.
🔸وقتی وارد مجموعه میشدید و کسی را نمیشناختید، متوجه نمیشدید که #رئیس کیست و مرئوس کیست؟ آنقدر که متواضعانه☺️ رفتار میکرد. در عین حال یک #غرور_سازندهای هم در کارش داشت.
#شهید_خلیل_تختی_نژاد
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔰 لوح | سردار سلیمانی:
💢شکر میکنیم خداوند سبحان را که ما را بهرهمند کرد از #دو_رهبری از سلالهی پیامبر عظیم الشأن اسلام
💢امام دیروز جامعهی ما پایهگذار و بنیانگذار همهی خوبیها #امام_خمینی رضوان اللّه تعالی علیه و امام امروز جامعهی ما حضرت آیت اللّه العظمی امام خامنهای♥️
آغاز سی و دومین سال زعامت ولی امر مسلمین جهان حضرت #امام_خامنه_ای حفظه الله تعالی مبارک باد🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🎞 ویدیو لحظه شهادت 📆 #سالروز_شهادت #شهید_مرتضی_آوینی جمعه ۲۰ فروردین ۱۳۷۲ در منطقه #فکه در اثر
آری #شهادت زیباست😍
اما مثل #مرد
پای بیرق انقلاب ایستادن
از آن زیباترست👌
خون دادن برای #خمینی زیباست
اما خون دل خوردن برای #خامنه_ای
از آن هم زیباتر است😍♥️
#شهید_سیدمرتضی_آوینی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠معرفی کتاب1⃣ 📗سلام بر ابراهیم 1 و 2 🌷☘🌷☘ 🔰محتوا: 📖 زندگینامه و خاطرات پهلوان بی مزار #شهید_ابراهی
💯یک نوجوان ۱۷ ساله پاکستانیالاصل، #کتاب_سلام_بر_ابراهیم را در انگلستان ترجمه کرد.
💠سیدحیدر جمالالدین، مترجم نوجوان #پاکستانیالاصل و مقیم انگلستان گفت:
🌀وقتی من کتاب این #شهید بزرگوار را خواندم، متوجه شدم که درسهای زیادی از جمله شجاعت✓ بخشندگی✓ و رشد شخصیت✓ در آن هست.
💠شهید #ابراهیم_هادی، مربی خوبی برای بچههایی بود که پیرامونش حضور داشتند✅
#شهید_ابراهیم_هادی
#سلام_بر_ابراهیم📚
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
Page239.mp3
1.03M
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم
✨سوره مبارکه یوسف✨
#قرائت_صفحه_دویست_وسی_ونه
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
◀کـار فـرهـنـگـی وقتی دید با داد و قال و این طرف و آن طرف دویدن دستش به جایی بند نمیشود، شروع کرده
◀دائم الوضو
.
🍂روستای سابقیه را تازه فتح کرده بودیم. درگیری سنگینی داشتیم. در آن درگیری ها، تانک را پشت دیواری از دید پنهان کردیم.
🍃همان موقع گوشی همراه محسن شروع کرد به اذان گفتن. سریع پیاده شد و ایستاد به نماز. دائم الوضو بود.
🍂بین آن همه سر و صدا و شلوغی، با یک آرامش مثالزدنی نماز می خواند.
ما هم با تأسی به او قامت بستیم برای نماز اول وقت.
.
📚برگرفته از کتاب سرمشق
#شهید_محسن_حججی
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
سلام بر #رفیق_شهیدم سـلام بر هـدایتگـر دلهاي بیقرار♥️ برادرم #ابـراهـیم جـان! ایـن روز هـا دلم آرام
برق نگاهت...
قدرت گناه را از من گرفته؛
من تا ابد به عهد خویش با چشمانت پایبندم
وقتی نگاهت به من است!
مگر میشود دست از پا خطا کرد؟
تو هم شاهدی وهم شهید...
#شهید_ابراهیم_هادی
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
زندگی به سبک شهدا 🔸اخلاص و لقمههای #حلال تاثیر خود را روی پدرم گذاشته بود و ولایت پذیری پدرم از #ا
💠خاطره ای از همرزم شهید
🍃🌹بعد عملیات رمضان برایم تعریف کرد موقعی که عملیات لو رفت و در آن شرایط سخت، گیر کردم، شما هم که گفتی برگردیم، ناامیدیم بیش تر شد. تنها راه امیدی که مانده بود توسل به واسطه های فیض الهی بود.
🍃🌹 توی همان حال صورتم را گذاشتم روی خاک و متوسل شدم به وجود مقدس حضرت زهرا (س) و با حضرت راز و نیاز کردم.
🍃🌹یکدفعه صدای خانمی به گوشم رسید. صدایی ملکوتی که به من فرمودند. این طور وقت ها که به ما متوسل می شوید ما هم از شما دستگیری می کنیم ناراحت نباش..
🍃🌹چیزهایی را که دیشب به نیروها گفتم و دستورهایی که برای حرکت نیروها دادم، همه اش از طرف خانم بود.
🍃🌹خبر آن عملیات مثل توپ صدا کرد خیلی زود خبرش به پشت جبهه رسید و سؤال همه این بود آقای برونسی شما چطور این همه تانک و نیرو را منهدم کردین؟ آن هم با کمترین تلفات؟!
خونسرد جواب داد من هیچ کاره بودم.
#شهید_عبدالحسین_برونسی 🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠خاطره ای از همرزم شهید 🍃🌹بعد عملیات رمضان برایم تعریف کرد موقعی که عملیات لو رفت و در آن شرایط سخ
4⃣6⃣2⃣1⃣ #خاطرات_شهدا
💠کبوتری که شفا داد
🔹شهيد برونسي ميگفت: اولين دفعه كه ميخواستم به جبهه بروم براي خداحافظي به خانه آمدم و ديدم كه خانمم حالت غش به او دست داده و خيلي وضع ناجوري داشت. ميگفت: بالاي سرش ايستادم تا بالاخره به هوش آمد.
🔸مادر زنمان هم بود. مانده بوديم كه چه طوري با اين وضعيت روحي و جسمي كه دارد جريان رفتن جبهه را به او بگويم. از طرفي مجبور بودم. چون وقت داشت تند تند ميگذشت و بايد خودم سريع به كارهايم ميرساندم.
🔹بالاخره جريان را به خانمم گفتم: تا خانمم جريان را شنيد هم خودش و هم مادر خانم من گفت: ما را با وضعيت به كي ميسپاري؟ در اين موقعيت و شرايط اگر ما الان بيفتيم چه كسي ما را به دكتر ميبرد؟ گفتم: به خدا ميسپارم و حضرت زهرا هم نگهدارتان هست.
🔸قبل از اينكه از خانه برود همان حالت مجدد به خانم ايشان دست ميدهد و خلاصه مجبور است كه اين خانم و خانواده را به همين وضعيت با چند بچه رها كند و خودش را به كاروان برساند.
🔹ميگفت: بعد از مدتي كه در جبهه بودم با خانوادهام تماس گرفتم و ديدم كه خانواده خيلي خوشحال است. تعجب كردم پرسيدم: جريان چيست؟ خانمم جريان را اينگونه تعريف ميكردند،
🔸ميگفتند: بعد از اين كه تو رفتي در همان حالي كه من بي هوش بودم، يك كبوتر سفيدي وارد خانه شد و چند دور كنار خانه زد و كنار من نشست. من حركت كردم و به هوش آمدم،
🔹ديدم كه اين كبوتر است و نهايتاً پرواز كرد و رفت روي ديوار حياط روبروي همان در اتاق نشست. بعد از مدتي دور حياط چرخي زد و نهايتاً داخل اتاق آمد و دوري زد و پرواز كرد و رفت و گفت: از آن لحظه به بعد تا همين الاني كه چند سال ميگذرد و من در جبههها هستم خوشبختانه اين مريضي سراغ خانمم نيامده است.
#شهید_عبدالحسین_برونسی
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
در پے اعجازیم
غافل از اینڪہ
#معجزه شمایید...
حتے لبخنـدتان
ازپشت #قاب شیشه ای هم
معجـزه است...
#ای_شهـــدا
معجزهٔ زندگےمان باشید
شما ڪہ باشید
مےشود خدارا #احساس ڪرد...
#شهید_محمدرضا_دهقان
#شهید_رسول_خلیلی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#کلام_شهید🌷 🔰رفیقش می گفت: یه شب تو #خواب دیدمش بهم گفت: به بچه ها بگو حتی سمت گناهم نرن🔞 اینجا #خی
💟20 بهمن روز سفر #شهید بود و از آنجا پیام میداد📲 که دعا کنیم کارش جور شود.
💟روزی که #آقاحجت به شهادت رسید🌷 از صبح استرس عجیبی داشتم و فکرم خیلی درگیر بود😥 انگار روحم از کالبد #جسمم بیرون رفته بود.
💟برای رفع استرسم و درست شدن کار اقا حجت در #سوریه در یکی از گروههای تلگرام ختم 5000 ذکر "یا قاضی الحاجات" گذاشتم و خودم نزدیک به 2000 ذکر📿 گفتم، با هر ذکری که میگفتم بند دلم پاره میشد💔
#شهید_حجت_اسدی
#شهید_مدافع_حرم 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🕊 #افلاکیان_خاکی ⑼ 📖اگر مهمان با دعوت آمده بود، سفارش میکرد فقط یک نوع غذا درست کنم و اگر ناخوانده
🕊 #افلاکیان_خاکی 10
📖 ای مادر هنگامی که فرودگاه تهران را ترک گفتم، تو حاضر شدی و هنگام خداحافظی گفتی: ...
#شهید_مصطفی_چمران🌷
#مناسب_انتشار_در_اینستاگرام
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
توی قطعه آرام قدم میزدم و گاه گاهی هم عکس میگرفتم.
- از پسر من هم عکس میگیری مادرجان؟
دنبالِ صاحبِ صدا بودم که مادری را بالای قبری دیدم. جانم حاج خانم ؟
دوباره سوالش را تکرار کرد
- چشم مادرجان، حتما...
خودم را رساندم به خلوتِشان،خلوتِ مادر و پسر عکس که گرفتم، شروع کرد برایم حرف زدن،از پسرش میگفت و من غرق تماشا شده بودم.
- حاج خانم تو زندگیت چی از خدا خواستی؟
- من؟چیزی نخواستم،معامله کردم !
- معاملهی چی؟
- یه پسرِ خوش قد و بالا دادیم
یه پلاک گرفتیم ...
با پارچهی سفیدی که از زیر چادرش درآورده بود اشکهایش را پاک کرد
- منصفانه بود مادرجان نه ؟
- نه ! من پلاک هم نمیخواستم ...
چشم از من بر میدارد
و به پسرِ توی قابش نگاه میکند
اشک میریزد و دعا میخواند...😭
#پنجشنبه_های_دلتنگی💔
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh