🌷شهید نظرزاده 🌷
درد ودل های نازدانه شهید باقری با پدرش🎬👆👆 تقدیم به همه ی #بابا_های_آسمانی (من دختر شهیدم دختر شهید ع
🍃 #دلنوشته
همه جور آمدنی رفتن دارد،
الا #شهادت!
شهادت تنها آمدنِ #بدون_بازگشت است.
#شهید که شدی، مےمانی...
یعنی خدا #نگهت میدارد
تا ابد...🍃
#شهید_عبدالله_باقری❤️🕊
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
دل من تنگ همین یک لبخنـــد و تـــو در خنده مستانه خود می گـذری نوش جانتـــ امّـا گاه گاهـی به د
3⃣3⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
#شهید_عبدالله_باقری❤️🕊
✍راوی: برادر شهید
🔹دومین بار بود که به #سوریه رفته بود، البته این بار یک هفته زودتر از من برای #شناسایی محور رفته بود و حدود یکماه آنجا حضور داشت.
🔸عبدالله در عملیات "تپه شهید" و "کفر عبید" هم بود که آن مناطق به دست بچهها #تثبیت شد. برادر شهید آه سردی کشید و ادامه داد: اگر برادرم فقط 5 دقیقه بیشتر زنده مانده بود #آزادی تپههای بلاصم را هم میدید.
🔹ما در #تپههای بلاصم خسته شده بودیم، عبدالله میگفت: "بلند شوید، برویم" گفتم بچهها خسته و تشنه هستند،
🔸با لحن شوخی گفت:
"بلند شید سوسول بازی درنیارید اینجا دست گرمیه، آقا فرمودند که #اسرائیل تا 25 سال دیگر نیست
🔹ما میخواهیم زودتر اینجا را تمام کنیم و #اربعین به کربلا برویم تا انشاالله از امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل (ع) مدد بگیریم برای جنگ با اسرائیل" که #شهادت مجالش نداد و زودتر به سمت آقایش #حسین (ع) شتافت.
#شهید_مدافع_حرم🌹
#شهید_تاسوعا
#محافظ_سابق_دکتر_احمدی_نژاد
#یادش_باصلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
5.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید #عبدالله_باقری
👆👆
🎥همسر شهید: عبدالله از سر سفره عقد، آرزوی شهادت داشت.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
3⃣ #شهادت_زیباست🌹 🔻عشق به شهادت 🌷 #شهید_نوید_صفری 👆عکس باز شود 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
4⃣ #شهادت_زیباست🌹
🔻اطعام فقرا به جای شب
هفت و چهلم
🌷 #شهید_عبدالله_باقری
👆عکس باز شود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_14490391.mp3
6.63M
👆توصیه میکنم حتما گوش کنید👆
✔️خدا و اهل بیت هیچ موقع از ما خسته نمیشوند..
🎤 #استاد_دارستانی
👈 #ما_همیشه_راه_برگشت_داریم
👈 #نا_امید_نباش
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4⃣3⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
⚜شهیدی که بعد از 16 سال پیکرش🕊 مانند روز اول سالم بود⚜
#شهید_محمدرضا_شفیعی🌷
🗣راوی: حـاج حسین کاجـی
چهارده سال بیشتر نداشت🔞. برای جبهه رفتن اقدام کرد ولی قبول نمی کردند. بالاخره با دست بردن درشناسنامه✍ راهی منطقه شد. نوزده سالگی برای آخرین بار اعزام شد.
رفته بود کلی تسبیح و.... برای دوستانش خریده بود. مادرش گفته بود: چیکار می کنی؟ تو بعدها خرج داری زندگی باید تشکیل بدی، خونه🏠 می خوای و...
گفته بود : خونه من یک متر جا هست که نه آهن می خواد نه گچ! بالاخره خداحافظی کرد و رفت👋.
از نیروهای واحد تخریب لشگر 17 علی ابن ابیطالب علیه السلام بود. عملیات کربلای چهار آخرین عملیات او بود. دوستانش می گفتند: به سختی مجروح شد😣 و پیکرش جا ماند.
#محمدرضا_شفیعی به جرگه شهدای گمنام🕊 پیوست. برخی می گفتند او اسیر شده چون دوستانی که درکنار او بودند همگی اسیر⛓ شدند. اما خانواده چشم انتظار😢 او بود.
آزادگان به میهن بازگشتند🚌 اما خبری از او نشد.
یکی از آزادگان گفته بود: ما دیدیم که محمدرضا اسیر شد اما خبری از او نداریم.
ناله ها وگریه های خانواده بیشتر شده بود. همه آرزو داشتند خبری📻 از گمشده شان به دست آورند. سال هشتاد عراق وایران برای تبادل اجساد توافق کردند. مرداد 81 خبر بازگشت پیکر محمدرضا را میدهند....
🔴ادامه دارد....
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh