فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢شهیدانه
🔹شهيد رحيم حق دوست در سال 1345 در آستانه اشرفيه ديده به جهان گشود .
🔹شهيد گرانقدر در بمباران شيميايي در تاريخ 1366/02/23 در پايگاه زهره وند مجروح گرديد و جانباز 50 درصد ناجا و 70 درصد بنياد شد وي پس از سال ها تحمل مجروحيت عارضه شيميايي سرانجام در تاريخ 1395/11/15 در شهرستان رشت به درجه رفيع شهادت نائل گرديد.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
.
#تلنگر❌💡
🔻ﻣﻮﺑﺎﯾﻞاﺯسبڪترینﭼﯿﺰﻫﺎئیہﮐﻪ📱
ﺩࢪﺩﻧﯿﺎﺣﻤﻞمیشہ🌍
🔹ﻭﻟﯽﺍﺯسنگینترینﭼﯿﺰﻫﺎئیهکهﺩࢪآﺧﺮﺕباید✨ بخاطرنحوہاستفادہاشپاسخگوباشیم❗️
🔸مواظبباشیماینموبایلماࢪا☔️
جهنمےنڪند🔥✋🏻
✨✨✨✨✨✨✨✨
#شهیدابراهیم_هادی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃🌹 سلام بر ابراهیم 🌹🍃
🍃 قسمت نهم 🍃
"کُشتی"
راوی: برادران شهيد
💠هنوز مدتی از حضور ابراهيم در ورزش باســتانی نگذشته بود که به توصيهی دوستان و شخص حاجحسن، به سراغ کشتی رفت.
او در باشگاه ابومسلم در اطراف ميدان خراسان ثبت نام کرد. او کار خود را با وزن ۵۳ کيلو آغاز کرد. آقايان گودرزی و محمدی مربيان خوب ابراهيم در آن دوران بودند. آقای محمدی، ابراهيم را به خاطر اخلاق و رفتارش خيلی دوســت داشــت. آقای گودرزی خيلی خوب فنون کشتی را به ابراهيم میآموخت. هميشــه میگفت: اين پســر خيلی آرومه، اما تو کشتی وقتی زير میگيره، چون قد بلند و دستهای کشيده و قوی داره، مثل پلنگ حمله ميکنه! او تا امتياز نگيره ول کن نيست. برای همين اسم ابراهيم را گذاشته بود پلنگ خفته!
بارها میگفت: يه روز، اين پسر رو تو مسابقات جهانی میبينيد، مطمئن باشيد!
سالهای اول دهه ۵۰ در مســابقات قهرمانی نوجوانان تهران شرکت کرد.
ابراهيم همه حريفان را با اقتدار شکســت داد. او در حالي که ۱۵ ســال بيشتر نداشت، برای مسابقات کشوری انتخاب شد.
مسابقات در روزهای اول آبان برگزار ميشد ولی ابراهيم در اين مسابقات شرکت نکرد!
مربیها خيلی از دست او ناراحت شدند. بعدها فهميديم مسابقات در حضور وليعهد برگزار ميشد و جوايز هم توسط او اهداء شده. برای همين ابراهيم در مسابقات شرکت نکرده بود.
ســال بعد ابراهيم در مسابقات قهرمانی آموزشگاهها شرکت کرد و قهرمان شد. همان سال در وزن ۶۲ کيلو در قهرمانی باشگاههای تهران شرکت کرد.
در ســال بعد از آن در مسابقات قهرمانی آموزشــگاهها وقتي ديد دوست صميمی خودش در وزن او، يعنی ۶۸ کيلو شــرکت کرده، ابراهيم يک وزن بالاتر رفت و در ۷۴ کيلو شرکت کرد.
در آن ســال درخشش ابراهيم خيره کننده بود و جوان ۱۸ ساله، قهرمان ۷۴ کيلو آموزشگاهها شد.
تبحر خاص ابراهيم در فن لنگ و استفاده به موقع و صحيح از دستهای قوی و بلند خود باعث شده بود که به کشتیگيری تمام عيار تبديل شود.
٭٭٭
🍃صبح زود ابراهيم با وســایل کشتی از خانه بيرون رفت. من و برادرم هم راه افتاديم. هر جایی میرفت دنبالش بوديم!
ِ تا اينکه داخل ســالن هفتِتيــر فعلي رفت. ما هم رفتيم توی ســالن و بين تماشاگرها نشستيم. سالن شلوغ بود. ساعتی بعد مسابقات کشتی آغاز شد.
آن روز ابراهيــم چند کشــتی گرفت و همه را پيروز شــد. تا اينکه يکدفعه نگاهش به ما افتاد. ما از بین تماشــاگرها تشويقش میکرديم. با عصبانيت به سمت ما آمد.
گفت: چرا اومديد اينجا !؟
گفتيم: هيچی، دنبالت اومديم ببينيم کجا ميری.!
بعد گفت: يعنی چی!؟ اينجا جای شما نيست. زود باشين بريم خونه بــا تعجب گفتم: مگه چی شــده!؟
جواب داد: نبايد اينجا بمونين، پاشــين، پاشين بريم خونه.
📿همينطور کــه حرف ميزد بلندگو اعلام کرد: کشــتی نيمه نهایی وزن ۷۴ کيلو آقايان هادی و تهرانی.
ابراهيم نگاهی به ســمت تشــک انداخت و نگاهی به سمت ما. چند لحظه سکوت کرد و رفت سمت تشک.
ما هم حسابی داد میزديم و تشويقش میکرديم.
مربــی ابراهيم مرتب داد میزد و میگفت كه چه کاری بکن. ولی ابراهيم فقط دفاع میکرد. نيــم نگاهی هم به ما میانداخت.
مربی که خيلی عصبانی شده بود داد زد:
ابراهیم چرا کشتی نمیگيری؟ بزن ديگه.
ابراهيــم هم با يک فن زيبــا حريف را از روی زمين بلند کرد. بعد هم يک دور چرخيد و او را محکم به تشک کوبيد. هنوز كشتی تمام نشده بود كه از جا بلند شد و از تشک خارج شد.
آن روز از دست ما خيلی عصبانی بود. فکر کردم از اينکه تعقيبش کرديم ناراحت شده.!
وقتی در راه برگشت صحبت میکرديم گفت: آدم بايد ورزش را برای قوی شدن انجام بده، نه قهرمان شدن.
من هم اگه تو مسابقات شركت میكنم میخوام فنون مختلف رو ياد بگيرم. هدف ديگهای هم ندارم.
گفتم: مگه بده آدم قهرمان و مشهور بشه و همه بشناسنش؟!
بعد از چند لحظه سکوت گفت: هرکس ظرفيت مشهور شدن رو نداره، از مشهور شدن مهمتر اينه که آدم بشيم.
آن روز ابراهيم به فينال رســيد. اما قبل از مســابقه نهایی، همراه ما به خانه برگشت!
او در عمل ثابت کرد که رتبه و مقام برايش اهميت ندارد. ابراهيم هميشه جملهی معروف امامراحل را میگفت: "ورزش نبايد هدف زندگی شود."
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
ادامه دارد ...
#رمان
#سلام_بر_ابراهیم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوردن مال يتیم بدتره ياترک نمار 👆.
🎧شهید احمد کافی🎤
#شبتون_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💚سلام امام زمانم💚
باور دارم
🍃یکی از همین #صبح ها
🌼که بی هوا و خسته چشم باز میکنم،
🍃بوی نرگسدر همه #عالم دمیده است...
آمدن، برازنده ی #توست!
🌺 یا صاحبالزمان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
☆∞🦋∞☆
بارالهـا؛
یاریمان دہ ،
ڪه چون آنان باشیم ..
آنان ڪه خوبـــــ بودند
نه براے یڪ هـفته!!
بلڪه براے یڪ تاریخ ...
سلام
صبح زیباتون، شهدایـے🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید شجاعت علمداری 🌿
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃آسمان پر ستاره ی شهادت مدافعان آل الله را نگاه میکنم، مرا مسحور خودشان می سازنند؛ هر کدام جلای خاصی را دارند...
🍃میان این همه جلال و جبروت، خُنَکای ذوق را در چشمان ستاره ای نورانی میبینم ستاره ای که لبخندش کاملا مشخص است از روی شوق درونی اوست. نامش شجاعت است. #شجاعتِ_علمداری، مدال افتخاریش را میبینم، آدم را محو خویش می سازد؛زیباییش خیره کننده است، قطع به یقین شکل زمینی ندارد. مشتاقانه نوشته هایی که رویش حک شده را میخوانم.
🍃امروز هفتمین سالگرد شهادت شهید #مدافع_حرم، خلبان شجاعت علمداری مورجانیست، از اولین ستارگانی هستند که در سال های نخست درگرفتن فتنه تکفیری ها در منطقه، در راه دفاع از حرم آل الله به شهادت رسیدند...
🍃صدای شادی کنان ستارگان دیگر مرا از وادی توجهاتِ به حکاکی مدال در می آورند. زیباست، برای شجاعتشان جشن گرفته اند. امروز روز تولد آسمانیش است. روزیست که به جمع گرم آسمانیشان ملحق شده...
✨تولد آسمانی ات مبارک ای ستاره ی حسینی♥️
✍نویسنده: #زهرا_حسینی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_شجاعت_علمداری
📅تاریخ تولد : ٢ تیر ۱٣۴۵
📅تاریخ شهادت : ٩ تیر ۱٣٩٣
📅تاریخ انتشار : ۹ تیر ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : سامرا_عراق
🥀مزار شهید : خانه خمیس
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
محاسبه نفس.mp3
2.33M
🎵 #پادکست
🎶 #صوتی
🔴 #مهدوی
📌 قسمت ۳۷
🎤 استاد #رائفی_پور
🔸«محاسبه اعمال»🔸
🌺 #قرار_عاشقی
👌 #پیشنهاد_دانلود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh