eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
6.8هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
و...تو... همان‌اکسیرآرام‌بخش زمینے؛ کھ‌سالهاست،آن‌رابرمدارش،آرام‌نگہ داشته‌اے! ✨ میدانے؛ زمین‌شیفتہ‌نگاه‌توست... که‌هرصبح‌وشام، دورسرت‌مےگردد!🕊 الّلهُـمَّ عَجِلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🌿☁️ 🌤 🤲 دلم کمی خدا می خواهد 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
پرواز کردن سخت نیست... عاشق که باشی بالت می‌دهند؛ و یادت می‌دهند تا کنی... آن هم عاشقانه... :)♥️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
-بہ‌بابڪ‌گفتہ‌بودند‌ڪہ‌چطور‌مےخواهے مادرت‌راتنها‌بگذارے‌و‌بروے؟!😟 -بابڪ‌هم‌گفتہ‌بود‌مادر‌همہ‌ما آنجا‌در‌سوریـه‌است:| من‌بروم‌بہ‌سوریہ‌ڪہ‌بـے‌مادرنمےمانم مےروم‌پیش‌مادر‌اصلےمان حضرت‌زینب«سلام‌اللہ‌علیہا»♥🌱 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گفتندشهید‌گمنامہ پلاک‌هم‌نداشت؛ اصلاهیچ‌نشونه‌ای‌نداشت امیدوار‌بودم‌زیرپیرهنیش‌ اسمش‌رو‌نوشته‌باشه✍🏻 نوشته‌بود↯ “اگربرایِ‌خداست، بگذارگمنام‌بمانم 🥀:)” ️🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1_68762083.mp3
7.1M
🎵 🎶 🔴 📌 قسمت ۴۱ 🎤 استاد 🔸«اشکال کار کجاست؟»🔸 🌺 👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
°•|🦋|•° نحوه شهید بابک نوری✨ 📍همرزم شهید می‌گوید: موقع ناهار، یک خمپاره‌ای ما بین ما و بابک آمد پایین، فکر می‌کنم صدو پنجاه متر با ما فاصله داشت🌱، یک سی ثانیه بعد خمپاره میاد پایین، وقتی خمپاره دوم پایین آمد دقیقا این سه تا روبروی هم بودن، ✨شهید بابک نوری بود، ✨شهید عارف کاید بود و ✨شهید نظری، که وقتی ماشین تویوتا پارک بود، این خمپاره از زیر ماشین تویوتا وسط سفره این‌ها می‌خورد و خوشا به سعادت و حالشان که 🌹شهید🌹 شدند. ‍‎‌‌‎‎ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
چمران مرد میدان علم و عمل بود. یک نخبه تراز اول علمی که توانست به دلش نه بگوید و به رفاه و امکانات غرب پشت پابزند و بیاید پناه بچه های شیعه‌ی مظلوم لبنانی باشد و برایشان پدری کند و در اوج روحیه جهادی و چریکی،نجوای عارفانه نوشتنِ نیمه شبش ترک نشود و در قله های نبرد و تعقیب و گریز عاشق شود و در منتهای عاشقی و ترنم احساس، فقط بنده‌ی خوب خدا باشد. بگمانم خدا فقط یک چمران در دنیا داشت که آن را نشانمان داد تا بگوید: هم می توان بود هم هم و هم ... پس اگر می‌خواهید کلمه ی محبوب خدا شوید، به چمران نگاه کنید... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
ریشه اصلےهمه اختلافاتـــــ را در عدم بعضےها به ولایتـــــ فقــــیه مےدانم!! 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌹 سلام بر ابراهیم 🌹🍃 🍃 قسمت شانزدهم 🍃 "ايام انقلاب" راوی: امير ربيعی 💠ابراهيم از دوران کودکی، عشق و ارادت خاصی به امام خمينی(ره)داشت. هر چه بزرگتر می‌شــد، اين علاقه نيز بيشتر می‌شد. تا اينکه در سال‌های قبل از انقلاب، به اوج خود رسيد. ســال ۱۳۵۶ بود. هنوز خبری از درگيری‌ها و مسائل انقلاب نبود. صبح جمعه از جلسه‌ای مذهبی در ميدان ژاله (شهدا) به سمت خانه بر می‌گشتيم. از ميدان دور نشــده بوديم که چند نفر از دوستان به ما ملحق شدند. ابراهيم شروع کرد برای ما از امام خمينی(ره) تعريف کردن. بعد هم با صدای بلند فرياد زد: "درود بر خمينی" ما هم به دنبال او ادامه داديم. چند نفر ديگر نيز با ما همراهی کردند. تا نزديک چهارراه شمس شعار داديم و حركت كرديم. دقايقی بعد چندين ماشين پليس به سمت ما آمد. ابراهيم سريع بچه ها را متفرق کرد. در کوچه‌ها پخش شديم. دو هفته گذشت. از همان جلسه صبح جمعه بيرون آمديم. ابراهيم در گوشه‌ی ميدان، جلوی سينما ايستاد. بعد فرياد زد: درود بر خمينی و ما ادامه داديم. جمعيت که از جلسه خارج می‌شد، همراه ما تکرار می‌کرد. صحنه‌ی جالبی ايجاد شده بود. دقايقی بعد، قبل از اين‌که مأمورها برسند، ابراهيم جمعيت را متفرق کرد. بعد با هم سوار تاکسی شديم و به سمت ميدان خراسان حرکت کرديم. دو تا چهار راه جلوتر، يک‌دفعه متوجه شــدم جلوی ماشــين‌ها را می‌گيرند! 🍃مســافران را تک تک بررسی می‌کنند. چندين ماشــين ساواک و حدود ۱۰ نفر مأمور در اطراف خيابان ايســتاده بودند. چهره مأموری که داخل ماشين‌ها را نگاه می‌کرد آشنا بود. او در ميدان همراه مردم بود! به ابراهيم اشاره کردم. متوجه ماجرا شد. قبل از اينکه به تاکسی ما برسند، در را باز کرد و سريع به سمت پياده رو دويد. مأمور، وسط خيابان، يک‌دفعه سرش را بالا گرفت. ابراهيم را ديد و فرياد زد: خودشه خودشه، بگيرش... مأمورهــا دنبال ابراهيم دويدنــد. ابراهيم رفت داخل کوچــه، آن‌ها هم به دنبالش بودند. حواس مأمورها که حســابی پرت شد، کرايه را دادم. از ماشين خارج شدم. به آن سوی خيابان رفتم و راهم را ادامه دادم... ظهر بود که آمدم خانه. از ابراهيم خبری نداشتم. تا شب هم هيچ خبری از ابراهيم نبود. به چند نفر از رفقا هم زنگ زدم. آن‌ها هم خبری نداشتند.! خيلی نگران بودم. ســاعت حدود يازده شب بود. داخل حياط نشسته بودم. يک‌دفعه صدایی از توی کوچه شنيدم. دويــدم دم در، با تعجــب ديدم ابراهيــم با همان چهره و لبخند هميشــگیش، پشت در ايســتاده. من هم پريدم تو بغلش. خيلی خوشحال بودم. نمی‌دانستم خوشحالی‌ام را چطور ابراز کنم. گفتم: داداش ابراهیم چطوری؟ نفس عميقي کشيد و گفت: خدا رو شکر، ميبينی که سالم و سر حال در خدمتيم. گفتم: شام خوردی؟ گفت: نه، مهم نيست. ســريع رفتم توی خانه، سفره نان و مقداری از غذای شام را برايش آوردم. رفتيم داخل ميدان غياثی (شهيد سعيدی) بعد از خوردن چند لقمه گفت: بدن قــوی، همين جاها به درد می‌خوره. خدا كمک كــرد. با اينکه آنها چند نفر بودند اما از دستشون فرار کردم. آن شب، خيلی صحبت کرديم. از انقلاب، از امام و... بعد هم قرار گذاشتيم شب‌ها با هم برويم مسجد لُرزاده پای صحبت حاج آقا چاووشی. 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ادامه دارد ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 بند پوتین پسرم | 🎬 برشی از روایتگری امیرسرتیپ دربندی در برنامه با این ستاره ها درپناه مولا علی (ع) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🔹صوت زیبای آرامشِ جانَست بیا 🔸وَجه پُرنور تو💫از دیده نهانَست بیا 🔹دل عُشاق بِسوزد💔 زغمِ دوریِ تو 🔸قَدعالم ز کمان است بیا😔 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @ShahidNazarzadeh
🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷 ☆∞🦋∞☆ ﷽ سلام صبح زیباتون شــ🌷ــهدایـے خورشید را ببین هرگز به نتیجه طلوعش ڪه به شب منتهے مےشود فڪر نمیڪند بےتوقع و گرم و مهربان مےتابد نه ناامید مےشود و نه دلسرد هم مثل خورشیدند 🌞 به کار فکر نمیکنند این که کار برای خداست👆 خودش کلیه 😍 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طرح به مناسبت سالروز تولد شهید محمدرضا شیبانی مجد🌹 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✨به نام خدا 🍃دفاع سر مشق دفتر شد و نظر کرده عشق. عشقی تا مرز بی نهایت همراه با پیمانی به رنگ گل سرخ و مردانی با عقاید مقدس. 🍃مسلمانانی که رهرو اهل بیتشان هستند، هدایت یافته کتاب آسمانی خداوند که با توسل به این دو هیچگاه گمراه نمیشوند و تا پای جان از اعتقاد خویش دفاع میکنند. 🍃همچو مدافعان حرم که غیور مردانه جنگیدند و نگذاشتند خشتی از حریم آل الله کم شود. تا به همه جهانیان ثابت شود ما از اعتقاداتمان با جانمان و عملمان دفاع میکنیم. 🍃پیرو خط امامیم، شیعیانی از نسل علی(ع) و ملتی طلب شهید محمد رضا شیبانی مجد رمز شهادت را اینچنین بیان کرد: «اول: کاری کنید خدا از شما راضی باشد دوم: ترک نشود سوم: به نامحرم نگاه نکنید چهارم: به با مهربانی رفتارکنید» 🍃شهادت را به هرکس نمی دهند باید مبارز باشی، اول از سد نفس خویش عبور کنی تا بتوانی سنگر دشمن را نابود کنی. 🍃عزت و افتخار و شرافتتان را با هیچ چیز معامله نکنید. به هیچ عنوان طلبکار و نباشید. پشتیبان باشید و گوش به فرمان. احترام به ترک محرمات و انجام واجبات، مطالعه و عمل به سیره اهل بیت علیهم السلام در برخورد با مردم. 🍃همیشه خود را بدهکار انقلاب بدانید و فرزندان خود را برای سربازی آقا تربیت و آماده کنید، عزت و افتخار و شرافت خود را با هیچ چیز معامله نکنید و سعی کنید با یکتا معامله کنید زیرا او هم خریدار و فروشنده سخاوتمندی است.* *فرازی از وصیت شهید ✍️نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱٧ تیر ۱٣۶۶ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ فروردین ۱٣٩۶ 📅تاریخ انتشار : ۱۶ تیر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای امام زاده هارون 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
نمی دانم ! شهادت شرط زیبا دیدن است یا دل به دریا زدن ؟ 💔 ولی هر چه که هست جز دریادلان دل به دریا نمی زنند ....🌿 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1_67151728.mp3
5.82M
🎵 🎶 🔴 📌 قسمت ۴۲ 🎤 استاد 🔸«اگر بخواهیم»🔸 🌺 👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا