eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
6.9هزار ویدیو
207 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
فرزندم چهار ماهه شده بود كه خواب سه بزرگوار را ديدم.آنان را شناختم؛ اما علی(علیه‌السلام ) امام حسين(علیه‌السلام ) و امام رضا(علیه‌السلام)؛اما نمی‌فهميدم كه چه می گويند.قنداقه احمد رو به رويم بود.امام رضا(عليه‌السلام)، دست مبارک‌شان را روی سينه‌شان گذاشتندو به فارسی به من فرمودند... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
خـــــدا نڪند ڪه حرفـــــ زدن ونگاه ڪردن به نامحرم برایتان عادی شود. پناه می برم به خـــــدا از روزی ڪه گناه فرهنگـــــ وعادتـــــ مردم شود...✨ # شهیدحمیدسیاهکالی_مرادی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷 چادر برای زن یڪ حریم استـــــ ،یڪ قلعه ویڪ پشتیبان استـــــ... از این حریم خوبـــــ نگهبانی ڪنید... همیشه میگفتـــــ :به حجابـــــ احترام بگذارید ڪه حفظ آرامش وبهترین امر به معروفـــــ برای شماستـــــ . 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
_۵دیقہ بعد رامی رسید... سوار ماشیـݧ شدم بدوݧ اینکہ حرفے بزنہ حرکت کرد. _نگاهش نمیکردم ب صندلے تکیہ داده بودم بیرونو نگاه میکردم همش صداے سیلے و حرفاے ماماݧ تو گوشم میپیچید باورم نمیشد. اوݧ مـݧ بودم کہ با ماماݧ اونطورے حرف زدم؟؟ واے کہ چقدر بد شده بودم _باصداے بوق ماشیـݧ بہ خودم اومدم رامیـݧ و نگاه کردم چهرش خیلے آشفتہ بود خستگے رو تو صورتش میدیدم چشماش قرمز بود مث ایـݧ کہ دیشب نخوابیده بود دستے بہ موهاش کشید وآهی ازتہ دل دلم آتیش گرفت آشوب بودم طاقت دیدݧ رامیـݧ و تو اوݧ وضعیت نداشتم _ناخودآگاه قطره اشکی از چشمام سرازیر شد رامیـݧ نگام کرد چشماش پراز اشک بود ولے با جدیت گفت: اسماء نبینم دیگہ اشک و تو چشمات اشکمو پاک کردم و گفتم:پس چرا خودت.... حرفمو قطع کرد و گفت بخاطر بیخوابے دیشبہ بیخوابے!؟ چرا؟! _آره نگرانت بودم خوابم نبرد جلوے یہ کافے شاپ نگہ داشت رفتیم داخل و نشستیم سرشو گذاشت رو میز و هیچے نگفت چند دیقہ گذشت سرشو آورد بالا نگاه کرد تو چشام و گفت: _اسماء نمیخواے حرف بزنے چرا میخوام خوب منتظرم رامیـݧ ماماݧ مخالفت کرد دیشب باهم بحثموݧ شد خیلے باهاش بد حرف زدم اونقدرے ک... اونقدرے ک چی اسماء؟! اونقدرے ک فقط با سیلے ساکتم کرد دیشب انقدر گریہ کردم ک خوابم برد و نفهمیدم زنگ زدے _پوفے کرد و گفت مردم از نگرانے اما حال خرابش بخاطر چیز دیگہ بود ترجیح دادم چیزے نگم و ازش نپرسم اون روز تا قبل از تاریکے هوا باهم بودیم همش بهم میگفت ک همه چے درست میشہ و غصہ نخورم چند بار دیگہ هم با ماماݧ حرف زدم اما هر بار بدتر از دفہ ے قبل بحثموݧ میشد و ماماݧ با قاطعیت مخالفت میکرد _اوݧ روز ها حالم بد بود دائم یا خواب بودم یا بیروݧ حال حوصلہ ے درس و مدرسہ هم نداشتم میل بہ غذا هم نداشتم خیلے ضعیف و لاغر شده بودم _روزهایے ک میگذشت تکرارے بود در حدے ک میشد پیش بینیش کرد رامیـݧ هم دست کمے از مـݧ نداشت ولے همچناݧ بر تصمیمش اصرار میکرد و حتے تو شرایطے ک داشتم باز ازم میخواست با خانوادم حرف بزنم اوایل دے بود امتحانات ترمم شروع شده بود یہ روز رامیـݧ بهم زنگ زد و گفت باید همو ببینیم  ولے نیومد دنبالم بهم گفت بیا هموݧ پارکے ک همیشہ میریم _تعجب کردم اولیـݧ دفہ بود کہ نیومد دنبالم لحنش هم خیلے جدے بود نگراݧ شدم سریع آماده شدم و رفتم رو نمیکت نشستہ بود خیلے داغوݧ بود... ادامــه.دارد.... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 !!! 💠 استاد مسعود عالی 1⃣ثروت بدون زحمت 2⃣دانش بدون شخصیت 3⃣علم بدون انسانیت 4⃣سیاست بدون شرافت 5⃣لذت بدون وجدان 6⃣تجارت بدون اخلاق 7⃣و عبادت بدون ایثار! 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 💚برخاتم اوصیاء،مهدے صلوات 💚برصاحب عصر ما،مهدے صلوات 💚خواهے ڪه خداوند بهشتت ببرد 💚بفرست تو بر حضرت مهدے صلوات 💚اَللّهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّدٍ 💚وَ آلِ مُحَمَّدٍ 💚وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
هُوَالشَهید🌿 شهید مصطفے صدرزاده: سخنان مقام معظم رهبرے را گوش کنید؛ قلبـــــ شما را بیدار مےڪند و راه درستـــــ را نشانتان مے دهد. قسمتی از وصیتـــــ نامه سلام صبح زیباتون شـــــهدایـے 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💌 🌹شهـــید مصطفی چمران: از خـــــدا پَروا ڪنید تا پَر ، وا ڪنید! 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🚩مراسم استقبال ازمحرم🚩 💺سخنران: حجت‌الاسلام سجادسلطانی 🎤مداح: کربلایی محمد درودی 📅زمان: پنجشنبه(۱۴مرداد) ساعت شروع۲۱ 🚪مکان: ؛حجاب۲۱؛ بیت شهید نظرزاده(علامت پرچم) باحضور خواهران وبرادران 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 🔴هیئت محبان جوادالائمه (علیه السلام) 🌷🍃🌷🍃 @ShahidNazarzadeh
1_1020689880.mp3
3.03M
🎵 🎶 🔴 📌 قسمت ۶۷ 🎤 استاد 🔸«هوای مسموم آخرالزمان»🔸 🌺 👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
دلم برایتان می‌سوزد که می‌خواهید غم از دست دادن جوان را تحمل کنید. درکتان می‌کنم ولی دوست دارم در جواب مردم بگویید که... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💫✍ /وصیت‌نامه/ ✍اینجانب بابک نوری هریس 🍃فرزند محمد 🌺به تو حسادت میکنند ، تو مکن. 🌺تو را تکذیب میکنند ، آرام باش. 🌸تو را میستایند ، فریب مخور. 🌸تو را نکوهش میکنند ، شکوه مکن. 🌼مردم از تو بد میگویند ، اندوهگین مشو. 🌼همه مردم تو را نیک میخوانند ، مسرور مباش... 💞آنگاه از ما خواهی بود.💞 حدیثی بود که همیشه در قلب من وجود داشت ( از امام پنجم )💚 🌻خدایا همیشه خواستم به چیزهایی که از آنها آگاه هستم عمل کنم ولی در این دنیای فانی بقدری غرق گناه و آلودگی بودم که نمیدانم لیاقت قرب به خداوند را دارم یا نه؟✨ 🍃خدایا گناه های من را ببخش ، اشتباهاتم را در رحمت و مغفرت خودت ببخش و تا وقتی که مرا نبخشیدی از این دنیا مبر. 🦋تا وقتی که راهم راه حق هست مرا بمیران. خدایا کمکم کن تا در راه تو قدم بردارم و در راه تو جان بدهم. 💫مادرم جانم به قربان پاهایت که بخاطر دویدن برای به کمال رسیدن فرزندانت آسیب دیده میشود ، در نبود من اشکهایت را سرازیر مکن. 🌻من با خدای خود عهدی بسته ام که تا مرا نیامرزید مرا از این دنیا مبرد. 🍂مادرم برای من دعا کن ، ولی اشکهایت را روان مکن که به خدای من قسم راضی به اشکهایت نیستم. 💫خواهران خوبتر از جانم من نمیدانم وقتی حسین (ع) در صحرای کربلا بود چه عذابی می کشید، ولی میدانم حس او به زینب (س) چه بوده. ✨عزیزان من حالا دستهایی بلند شده و زینب هایی غریب و تنها مانده اند و حسینی در میدان نیست. 💚امیدوارم کسانی باشیم که راه او را ادامه دهیم و از زینب های زمانه و حرم او دفاع کنیم. 💢برادرانم در نبود من مسئولیت شما سنگینتر شده ، حالا شما عشق و محبت❣ مرا به دیگران باید بدهید . زیرا من عاشق خانواده ام، اطرافیانم ، شهرم ، 🇮🇷وطنم و... بوده ام و شما خود من هستید در جسمی دیگر.🌱 🔆پدرم تو هم روزی در جبهه حق علیه باطل از زینب های مملکت دفاع کردی ، شما دعا کن که با دوستان شهیدت محشور شوم... ♥️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
_رفتم کنارش نشستم. سرشو به دستش تکیہ داده بود سلام کردم بدوݧ ایـݧ کہ سرشو برگردونہ یا حتے نگام کنہ خیلے سردو خشک جوابمو داد حرف نمیزد _نمیفهمیدم دلیل رفتاراشو کلافہ شده بودم بلند شدم ک برم کیفمو گرفت و گفت بشیـݧ باید حرف بزنیم _با عصبانیت نشستم و گفتم: جدے؟؟خوب حرف بزݧ ایـݧ رفتارا یعنے چے اصلا معلومہ چتہ؟؟ قبلنا غیرتت اجازه نمیداد تنها بیام بیروݧ چیشده ک الاݧ.. _حرفمو قطع کرد و گفت اسماء بفهم دارے چے میگے وقتے از چیزے خبر ندارے حرف نزݧ اولیـݧ بار بود ک اینطورے باهام حرف میزد مـݧ ک چیز بدے نگفتہ بودم. ادامہ داد ببیـݧ اسماء ۱سال باهمیم  چند ماه بعد از دوستیموݧ بحث ازدواجو پیش کشیدم و با دلیل و منطق دلیلشو بهت گفتم شرایطمم همینطور همـوݧ روز هم بہ خانوادم گفتم جریان و اما بہ تو چیزے نگفتم. از همـوݧ موقع خانوادم منتظر بودݧ ک مـݧ بهشوݧ خبر بدم کے بریم براے خواستگارے اما مـݧ هر دفعہ یہ بهونہ جور میکردم چند وقت پیش همون موقع اے ک تو با مامانت حرف زدے خانوادم منو صدا کردݧ و گفتـݧ ایـݧ دختر بہ درد تو نمیخوره وقتے خوانوادش اجازه نمیدݧ برے خواستگارے پس برات ارزش قائل نیستـݧ چقد میخواے صبر کنے.... ولے مـݧ باهاشوݧ دعوام شد حال ایـݧ روزام بخاطر بحث هرشبم با خوانوادمہ دیشب باز بحثموݧ شد. _بابام باهام اتمام حجت کرد و گفت حتے اگہ خوانواده ے تو هم راضے بشـݧ اوݧ دیگہ راضے نیست ببین اسماء گفتـݧ ایـݧ حرفها برام ـسختہ اما باید بگم.دیشب تا صب فکر کردم حق با خوانوادمہ خوانواده ے تو منو نمیخواݧ منم دیگہ کارے ازم بر نمیاد مخصوصا حالا کہ...گوشیش زنگ خورد هل شد و سریع قطعش کرد نزاشتم ادامہ بده از جام بلند شدم شروع کردم بہ خندیدݧ و دست هامو بہ هم میزدم آفریـݧ رامیـݧ نمایش جالبے بود با عصبانیت بلند شد و روبروم ایستاد اسماء نمایش چیہ جدے میگم باید همو فراموش کنیم اصن ما بہ درد هم نمیخوریم از اولم... از اولم چے ...رامیـݧ اشتباه کردیم؟یادمہ میگفتے درست تریـݧ تصمیم زندگیتم،بدوݧ مـݧ نمیتونے زندگے کنے چیشده حالا؟؟ اسماء جاݧ تو لیاقتت بیشتر از اینهاس اره معلومہ ک بیشتر تو لیاقت منو عشق پاکے بهت دارم و ندارے فقط چطورے میخواے روزهایے ک باتو تباه کردم و بهم برگردونے؟!؟ سکوت کرد.دوباره گوشیش زنگ خورد و قطع کرد _پوز خندے بهش زدم و گفتم هہ جواب بده تصمیم جدید زندگیت از دستت ناراحت میشہ ازجاش بلند شد اومد چیزے بگہ کہ اجازه ندادم حرف بزنہ بهش،گفتم برو دیگہ نمیخوام چیزے بشنوم سرشو انداخت پاییـݧ و گفت ایشالا خوشبخت بشي و رفت براے همیشہ واقا رفت باورم نمیشد پاهام شل شد وافتادم زمیـݧ بہ یہ گوشہ خیره شده بودم اما اشک نمیریختم آرزوهام و تصوراتم از آینده رو سرم خراب شد _از جام بلند شدم چشمام سیاهے میرفت نمیتونستم خودمو کنترل کنم یہ ساعتے بود رامیـݧ رفتہ بود خودمو ب جلوے در پارک رسوندم صحنہ اے رو ک میدیدم باورم نمیشد رامیـݧ با یکے از دوستام دست در دست و باخنده میومدݧ داخل پارک احساس کردم کل دنیا داره دور سرم میچرخہ قلبم ب تپش افتاده بود و یہ صدایے تو گوشم میپیچید دیگہ چیزے نفهمیدم   از حال رفتم ... . ادامــه.دارد.... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😍 و چقدر مبارک است🧡 صبحی که با نام تو آغاز می شود🧡 نام تو را.... نه یکبار 🧡 که باید با هر نفس آواز خواند🧡 الهی به امید تو 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
"به آسمان که رسیدند، رو به ما گفتند: زمین چقدر حقیر است، آی خاکی ها..." 🌷شهید حسن باقری 🔸سایز استوری 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طرح به مناسبت سالروز شهادت شهید عباس بابایی🥀 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃عباس بابایی، نامش که به گوش آسمان می خورد، از ، بغض می کند. ابرها به یاد شجاعتش می بارند. ستاره ها به یاد پروازهای موفقش می درخشند و ماه به یاد ماه بودنش، حسادت می کند. زمین از تواضعش می گوید و بندگان روی زمین از . اما امثال من که کتاب زندگی اش را میخوانیم، جز کلمه چیزی به ذهنمان نمی آید. 🍃عباس برای ادامه تحصیل به سرزمین امریکا پا گذاشت اما سر بر خاک گذاشته و در هایش برای معبود دعا می کرد سربلند شود در آزمون خدمت به سرزمین . 🍃خلبان قصه در خدا اوج می گرفت و حواسش به بندگان زمینی بود. برای رضای خدا، خدمت کرد و فرشته نجات شد برای و محتاجان. 🍃سابقه ۳۰۰۰ ساعت پروازش نشان می دهد که خودش نفر اول بوده برای عملیات. نه کرد و نه پشت میز نشست. حتی از سفر مکه اش گذشت تا را برقرار کند. نگران خلیج فارس بود و کشتی هایی که از آن می گذرند. خطی از اش درس بزرگی است برای همه."به انقلاب خیلی " 🍃این روزها جای خالی ها به شدت حس می شود. آنان که خالصانه و کار کردند، و آرمان های انقلاب خط قرمزشان بود. راستی چقدر به انقلاب بدهکاریم؟کسی حواسش به خط قرمزها هست؟ 💔 ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۴ آذر ۱۳۲۹ 📅تاریخ شهادت : ۱۵ مرداد ۱۳۶۶ 📅تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدا قزوین 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داره‌ کم‌کم‌ تموم‌ میشه.... یہ‌ سال‌ چشم‌ انتظاریمونـ 💔 ۵ رو‌ز تا محرم ... 🎞 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
شبیه امام.mp3
2.59M
🎵 🎶 🔴 📌 قسمت ۶۸ 🎤 استاد 🔸«تمام حرف عشورا»🔸 🌺 👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh